برای مردم ایران، فوتبال فقط یک توپ و دو دروازه نیست. آنها فوتبال را در قالب استعاره تحلیل میکنند؛ چون برایشان فوتبال جزیی از زندگیشان است. شعار میسازند و با آن زندگی میکنند. به اسطورهایشان لقب موشک و تانک میدهند. به تیمشان لقب یوزپلنگان و در استادیوم در شعارهای فتح جامشان تیم محبوبشان را لشکر خطاب میکنند. استعاره فوتبال برای مردم ایران جنگ و رقابت است. گلادیاتور ها...
اما در برنامه ویژه قرعهکشی جام جهانی تلویزیون، مجری برنامه به
استعاره ملی ما حمله کرد. ما و بازیکنان ما را در جنگ آینده تحقیر کرد.
تیمی که میخواهد شگفتی بیافریند؛ هیچ وقت خود را به شانس و قرعه اینجور
وابسته نمیکند.
کلمات آقای مجری درباره گروه مرگ و آن آقای کافو به ساختار ذهنی مردم و
بازیکنان ایران حمله کرد. اگر گروه گروه مرگ است برای رقیبان هم مرگ
است.ایران قرار است در روسیه برای رقبایش جهنم درست کند.همانطورکه در
ملبورن استرالیا کرد. همانطور که چهارسال پیش آرژانتین با مسی را شگفت زده
کرد. یاردوازدهم در اولین گام برای جام جهانی پشت بازیکنان ملی را خالی
کرد. اعتماد به نفس را از مردم گرفت. بهجای اینکه با یادآوری
شگفتیآفرینیهایشان آنان را به حماسه دعوت کند در مقابل این غربزدگی لعنتی
تنهایشان گذاشت.
در جنگها میگویند سرباز قبل از شکست نظامی، اراده اش را از دست میدهد برای همین است که ارتشها در کنار خرید تسلیحات، هزینه بالایی برای تبلیغات میکنند. بیخود نبود یکی جور رسانه ملی را کشید و نوشت سردار سلیمانی به اردوی تیم ملی فراخوانده شد. این جمله یادآور یک روحیه دیگر است. سلیمانی استعاره قهرمانی و حماسه است. اینکه ما هر وقت سلیمانی بودیم؛ در مقابل قدرتمندترین گروههای مرگ سرافراز بودیم.