در جریان شناسی مفاسد اقتصادی بیشتر از آنکه به تحلیل مبانی فکری پرداخته شود، به نظر باید با بازخوانی تاریخ و تحلیلی عقلایی به مواجهه با موضوع رفت.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ یادداشت دانشجویی؛* جریان شناسی در موضوع مفاسد اقتصادی شاید متفاوت از جریان شناسی سایر زمینه
ها چون سیاسی و یا اقتصادی باشد، چه اینکه در این عرصه ها از شناخت مبانی
فکری آغاز شده و با بازخوانی مصادیق تاریخی و معاصر یک نظام فکری به شناخت
مواضع و پیش بینی حرکت های آینده افراد متعلق به جریان مورد اشاره صورت می
گیرد.
در جریان شناسی مفاسد اقتصادی بیشتر از آنکه به تحلیل مبانی فکری پرداخته
شود، به نظر باید با بازخوانی تاریخ و تحلیلی عقلایی به مواجهه با موضوع
رفت؛ مسلما وقوع مفاسد اقتصادی با این فکر تحقق منافع فردی یا گروهی به
بهای اتلاف حقوقی صورت می گیرد و این خود می تواند نشانگر دیدگاه و
ایدئولوژی فرد یا جریانی باشد که مورد بررسی قرار می گیرد.
در اولین جلسه از سلسله جلسات جریان شناسی مفاسد اقتصادی در ایران قرن
معاصر، عملکرد دودمان پهلوی مورد بررسی قرار گرفت که به تدریج این محتوا
منتشر می شود.
پهلوی اول
رضاخان در 22 آذرماه 1304 با همراهی استعمار پیر و هدایت مجلس شورای ملی به
سلطنت دائمی ایران دست يافت و در چهارم ارديبهشت سال بعد تاجگذاري نمود.
با به سلطنت رسیدن رضاخان٬ علی رغم تصور یکپارچه کردن ایران و جلوگیری
از دخالت بیگانگان، وی خود به انحای مختلف به غارت ایران و ایرانی می
پرداخت و کلید کشور را در اختیار بیگانگان قرار می داد که در ادامه به
تدریج به بخشی از فسادهای مالی مستقیم و غیرمستقیم وی می پردازیم.
اصل اموال و داراییهای خاندان پهلوی به املاک و زمینهای غصب شده توسط
رضاخان بر میگردد، املاکی که رضاخان پهلوی با تهدید و به زور از مردم
میگرفت و با این روش کسی که در ابتدای کودتا و حکومتش در سال ۱۳۰۴ملک،
دارایی و یا کارخانهای نداشت در سال ۱۳۲۰ یعنی طی حدود بیست سال اموال و
دارایی هایش حدود ۲۰۰۰ ملک شش دانگ برآورده شد.
اولین زمین خوار ایران قرن معاصر را قاطعانه می توان رضاخان میرپنج دانست؛
البته در این زمینه رضاخان سبک خاص خود را داشت و آن هم زمینخوار سیری
ناپذیر.
رضا شاه به طرز عجیبی حرص و ولع زیادی نسبت به تملک انواع زمین کشاوزی و
غیر آن داشت. در همه جای ایران مناطق زیادی را در چشم بهم زدنی با بهای
اندک و زور به نام خود می کرد و حتی فرماندهان ارتش و درباریان را نیز به
این نوع چپاول دعوت می کرد.
وی اکثرا در پایتخت بود و از شهر خارج نمیشد؛ اما این مانع علاقه اش به
زمین های مردم و منافع و محصولاتش نمیشد! مقدار دقیقی از وسعت غارت املاک
ملت در دسترس نیست اما گفته شده نزدیک به 10 درصد از بهترین مناطق ایران بخصوص
شمال ایران- من جمله کل منطقه فریمان - به نام شخص رضاشاه بوده است!
وی تاراج این املاک را حدودا طی ۵۰۰۰ سند این تاراج را به انجام رسانده است
و هنگام تحویل دادن مستغلات به پسرش محمدرضا، علت حجم آن را کمک به مردم و
حفاظت از ایران در برابر بیگانگان عنوان میکند.
توجیهی که مخاطب خود با قضاوتی عقلایی به درستی یا نادرستی آن پی می برد؛
چرا که وی شاه مملکت بود و در صورت لزوم می توانست از آن مناطق استفاده کند
و نیازی به خرید ملک به قیمت ناچیز و بیرون کردن صاحبان آن نداشت.
ادامه دارد...
محمد رضا حبیب آگهی - دبیر مرکز مبارزه با مفاسد اقتصادی «حدید» بسیج دانشجویی استان فارس
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.