او در ایران نبود، یک روز پیش از قتل ندا آقا سلطان وارد ایران شد، در روز اجرای طرح، در کنار ندا آقاسلطان بود و دو روز پس از اجرای پروژه به انگلیس بازگشت و با مصاحبهای جنجالی با شبکه تلویزیونی سلطنتی بیبیسی، بخش تبیلغاتی پروژه را با نسبت دادن قتل به دولت جمهوری اسلامی کلید زد.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، کیهان نوشت: یکی دیگر از نشانههایی که در انقلابات و کودتاهای مخملی وجود دارد و در برخی از این جریانات هم به اجرا درآمده است، پروژه به اصطلاح شهیدسازی است که با ترور برنامهریزی شده در میان تظاهرکنندگان و یا معترضان، آن را به برخورد خشونتآمیز دولت تعبیر کرده و حجم عظیمی از تبلیغات را از این طریق علیه دولت به راه انداخته و بهرهبرداری خود را از آن میکنند. چنین طرح و برنامهای در ایران به نام پروژه «ندا آقاسلطان» به اجرا درآمد و مدیریت آن برعهده یکی از عوامل پنهان شبکههای خارجی به نام آرش حجازی گذاشته شد که تا چندی قبل در یکی از موسسات انتشاراتی، نماینده پائولوکوییلو، نویسنده برگزیده صهیونیستها به شمار میآمد. او در ایران نبود، یک روز پیش از قتل ندا آقا سلطان وارد ایران شد، در روز اجرای طرح، در کنار ندا آقاسلطان بود و دو روز پس از اجرای پروژه به انگلیس بازگشت و با مصاحبهای جنجالی با شبکه تلویزیونی سلطنتی بیبیسی، بخش تبیلغاتی پروژه را با نسبت دادن قتل به دولت جمهوری اسلامی کلید زد. این در حالی بود که تمام فیلمهای باقیمانده از صحنه، نشانگر آن است که دوربینِ فیلمبرداری تصاویری که به سرعت روی شبکههای مختلف رسانهای خارجی رفت، از مدتها قبل ندا آقا سلطان را تعقیب میکرده، این تصاویر نشان میدهد که او از پشت تیر نخورده است. البته این قسمت در تمامی شبکههای خارجی سانسور شد، یعنی لحظه تیر خوردن ندا آقا سلطان که نشان میدهد او از پشت سر تیر نخورده به طور واضحی سانسور شد؟! تصاویری وجود دارد که قبل از مورد اصابت قرار گرفتن ندا آقا سلطان، زنی مشکوک از پشت سر وی حرکت کرده در حالی که دستش در کیفش قرار داشته و پس از برزمین افتادن ندا آقا سلطان بدون توجه به مسیر خود ادامه میدهد. تصاویر نشان میدهد که قضیه امدادرسانی آرش حجازی به او بسیار غیر تخصصی و مشکوک بوده، عکسهای صحنه یاد شده حاکی از آن است که میزان خون روی صورت ندا آقا سلطان در دو نمای پیدرپی به شدت متفاوت است، گویا وی یا افراد دیگر در فرصتی مقادیری مایع قرمز رنگ روی صورت وی جاری ساختهاند. اما تبلیغات حجیم و وسیعی که پس از کشتن او به راه افتاد، از همه شک برانگیزتر بود. از جمله فیلم تحریفگرانه شبکه HBO که به طور آشکاری دروغهای شاخداری در مورد قتل آقا سلطان به خورد مخاطبانش داد مانند: در فیلم شبکه HBO مادر ندا آقا سلطان میگوید در روز قتل و حتی ساعات پیش از آن تا زمان وقوع حادثه، به طور مرتب از طریق تلفن همراه با دخترش در تماس بوده است. این در حالی است همه آنهایی که در آن ایام در تهران زندگی میکردند، به خاطر داشته و دارند که در آن روزها، خطهای تلفن همراه به کلی قطع بود؟! جان بولتون (عضو موثر حزب جمهوری خواهان آمریکا و نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل) گفته بود: «ما اول سعی میکنیم، رژیم را بیثبات کنیم. با شکست آن، ما به آنها حمله نظامی میکنیم. با اجرای این استراتژی ایران بابت سادهلوحی جوانان سکولار خود و بابت اشتباهی که روحانیون در اعتماد کردن به موسوی مرتکب شدند، یا استقلال و یا خون خواهند پرداخت...» آنها میدانستند برنده کیست؟ نکته قابل تامل اینکه مراکز قدرت در آمریکا و اروپا از خیلی پیشتر میدانستند که برنده انتخابات کیست؟ توجه کنید به برخی اظهارات و نظرسنجیهایی که توسط مراکز معتبر نظرسنجی یا رسانههای معروف قبل از انتخابات انجام شده و انتشار یافته بود: - سازمان غیردولتی «فردای عاری از وحشت» که سازمانی تخصصی در آمریکاست و در زمینه مطالعات افکار عمومی فعالیت دارد، در آستانه انتخابات ایران یک نظرسنجی تلفنی در ۳۰ استان انجام داد که بر پایه آن، احمدینژاد دو برابر بیشتر از مخالفانش رأی به دست میآورد. نتیجه این نظرسنجی در روزهای مانده به انتخابات در خبرگزاری فرانسه و رویترز منتشر شد. - همچنین روزنامه عربی زبان «القدس العربی» در گزارشی پیش از انتخابات ضمن تشریح انتخابات در ایران نوشت که «محمود احمدینژاد» در این انتخابات برای ۴ سال دیگر با کسب ۶۵ تا ۷۵ درصد آراء رئیس جمهور ایران خواهد شد. - خبرگزاری فرانسه نیز در گزارشی نوشته بود که احمدینژاد شانس بیشتری در مقایسه با دیگر نامزدها برای پیروزی دارد. این خبرگزاری تاکید کرده بود که احمدینژاد بخت بالای خود را مقابل رقبایش برای پیروزی در این انتخابات حفظ کرده است. - روزنامه فرامنطقهای «الشرقالاوسط» نیز در گزارشی نوشته بود که محمود احمدینژاد رئیس جمهوری کنونی ایران شانس بیشتری برای پیروزی در مقابل میرحسین موسوی رقیب اصلاحطلب خود برخوردار است و این در حالی است که مهدی کروبی و محسن رضائی از شانس کمتری برخوردار هستند. رسانههای آمریکایی نیز پیروزی احمدینژاد را پیش بینی کرده بودند. - روزنامه آمریکایی «وال استریت ژورنال» در گزارشی با اشاره به دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران نوشت: احمدینژاد به احتمال بسیار برای بار دوم نیز به عنوان رئیس جمهور ایران برگزیده میشود. این روزنامه تصریح کرد: رئیس جمهور کنونی ایران اصلیترین کاندیدای این دوره از انتخابات ریاست جمهوری در این کشور است که به احتمال بسیار برای بار دوم نیز به عنوان رئیس جمهور ایران برگزیده خواهد شد. - همچنین روزنامه «واشنگتن پست» در گزارشی درباره پیشبینی نتیجه انتخابات در ایران نوشت: «.. نمونهگیری علمی دقیق ما از سراسر تمامی ۳۰ استان ایران نشان داد که احمدینژاد کاملاً پیشاپیش دیگر رقباست. به عنوان مثال، طی مبارزات انتخاباتی موسوی بر هویت آذری خود تأکید کرد تا نظر رأیدهندگان آذری را جلب کند، با وجود این، نظرسنجی این روزنامه نشان داد که با اختلاف دو برابر آرا نسبت به موسوی، آذریها از احمدینژاد طرفداری میکنند...». اما متاسفانه فتنهگران با سادهلوحی سعی داشتند برخلاف واقعیت، رای موسوی در استانهای آذری زبان را بالاتر وانمود کنند! صهیونیستها نیز از پیروزی احمدینژاد در انتخابات ایران مطمئن بودند. - روزنامه صهیونیستی «جروزالم پست» در یک گزارش نوشته بود که احمدی نژاد به عنوان مردی قاطع و سیاستمداری فسادناپذیر به سمت پیروزی بزرگ در انتخابات ریاست جمهوری ایران حرکت میکند. این روزنامه عبری زبان که تحولات انتخاباتی در ایران را دنبال میکرد در گزارش دیگر محمود احمدینژاد را برای دومین بار پیروز انتخابات آتی ریاست جمهوری دانست. جروزالم پست به نقل از منابع دیپلماتیک تاکید داشت که نظرسنجیها در ایران نشان میدهد که محمود احمدی نژاد پیروز انتخابات خواهد بود. همچنین در نظرسنجی که در سطح مردم خاورمیانه به عمل آمد، پیروزی احمدینژاد پیش بینی شده بود. - پایگاه خبری عربی زبان «المحیط» در گزارشی نوشت: پیشبینی مردم منطقه خاورمیانه از نتیجه انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران حکایت از پیروزی «محمود احمدینژاد» دارد. در این نظر سنجی ۶۰/۵۸ درصد مردم منطقه احمدینژاد را پیروز این عرصه میدانستند؛ و به دلیل همین واقعیات، هراس عجیب و غریبی در اردوی کانونهای قدرت در غرب افتاده بود و همه سعی شان این بود که کابوس ۴ سال قبل تکرار نشود. یک کارشناس اسرائیلی در شبکه CNN اظهار داشت: «.. اسرائیلیها در میان نامزدها، هیچکدام را ترجیح نمیدهند. اما مطمئنا احمدینژاد را دوست ندارند. زیرا وی خواستار نابودی اسرائیل و رد هولوکاست است. به طور حتم او در آخر لیست کاندیداهاست...» کارشناس ارشد کاخ سفید نیز در برنامه زنده بیبی سی از واشینگتن گفت: «.. آمریکاییها ترجیح میدهند که آقای موسوی رئیسجمهور ایران شود، چون در سالهای گذشته آقای احمدینژاد شعارهای زیادی علیه غرب داده که باعث بدتر شدن ارتباط ایران با غرب شده است...» اغلب نظرسنجیهای معتبر نشان از پیروزی کاندیدای اصولگرایان داشت (البته به جز آنچه در شبکههایی همچون BBC و CNN و VOA و رسانههای دولتهای ذینفع در انتخابات گفته میشد) از همین روی برای مقابله با چنین پیشآمدی که از نظر آنها شکستی سنگین بود، استراتژی تکراری خود را برروی میز قرار دادند که مانند سایر موارد مشابه در کشورهای دیگر مراحل مختلفی را دربرمیگرفت، از جمله: «تشکیک در سلامت انتخابات و القاء تقلب در آن»، «اعلام پیروزی در انتخابات قبل از آغاز یا پیش از پایان آن»، «زمینهسازی برای اعتراض به نتیجه انتخابات»، «بازی با رنگها» و... اینها برنامههایی بود که در کودتاهای مخملی گرجستان و اوکراین و مانند آن، جواب داده بود. اما در نهایت همه این برنامهها نه برای پیروزی فلان کاندیدا یا شکست بهمان کاندیدای انتخاباتی بود، بلکه تمامی این طرحها برای شکست انقلاب و فروپاشی نظام اسلامی بود. در این باره پال رابرتس معاون اسبق وزارت خزانه داری آمریکا در مصاحبه اختصاصی با مجله آمریکایی «فارین پالیسی» گفت: «.. همه آشوبهای ایجاد شده در ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری، توطئه آمریکا برای بی اعتبار و منزوی کردن ایران بود تا این کشور را به زانو درآورد. چرا که به عنوان مثال «کنت تیمرمن» که یک نومحافظهکار است و ریاست بنیاد ملی برای دمکراسی (NED) را برعهدهدارد، روز ۱۱ ژوئن یعنی پیش از برگزاری انتخابات در ایران نوشت: «صحبت از یک انقلاب سبز در ایران است.» پال رابرتس در همان مصاحبهاش با مجله فارین پالیسی ادامه میدهد: «.. به عبارت دیگر قبل از رأی گیری چیزی آماده شده بود که باعث میشود به خودجوش بودن اعتراضات شک کنیم. چون تیمرمن در ادامه نوشته بود: NED در طول دهه گذشته میلیونها دلار را صرف گسترش انقلاب «رنگی» در کشورهایی همچون اوکراین و صربستان کرده و تکنیکهای ارتباطی و سازمانی مدرن را به کارگران آموزش داده است. بخشی از این پول به دست حامیان موسوی، رسیده است البته از طریق ارتباط با سازمانهای غیردولتی در خارج از ایران که NED بودجه آنها را تامین میکند.» این ادعا را سخنان «لرد بالتیمور» تحلیلگر ارشد غربی در پایگاه خبری «خانه شفافسازی اطلاعات» پیرامون نحوه تامین مالی ایجاد اغتشاش و انقلاب رنگی در ایران نیز تایید کرد. مارتین ایندیک، عضو ارشد اندیشکده آمریکن اینترپرایز در اوج جریانات فتنه و در مصاحبهای گفت: «.. حوادث ایران را میتوان پایانی بر آغاز و آغازی بر یک پایان دانست. اپوزیسیون داخلی ایران با ادعای تقلب در انتخابات، بسیار به موقع شکل گرفته است و ما باید در شکلگیری اپوزیسیون داخلی، شریک شویم. بسیار پرامید و مغرورانه امیدوارم که در این شانس سهیم باشیم. من در برخورد با مسئله صدام در اواخر سال ۱۹۹۰ به عنوان رئیسگروه با همکاری آقای بروس ریدل، تجربه خوبی دارم که در مورد مدیریت اتفاقات و حوادث ایران مفید است...» این سخن نیز در میزگرد کارشناسان شبکه CNN مطرح شد: «.. این حرکت در ایران موازی با کشور اوکراین است که در سال ۲۰۰۴ در اوکراین انقلاب نارنجی اتفاق افتاد که بسیاری از جوانان به خیابانها ریختند و نیروهای امنیتی از شلیک به مردم سر باز زدند و این باعث انقلاب نارنجی شد...» ادامه دارد * پانوشتها در دفتر روزنامه محفوظ است