نرخ ارز بار دیگر روند افزایشی به خود گرفته است و هر روز، رکوردهای تازهای را ثبت میکند. بعد از بهنتیجهرسیدن توافق برجام، تصور این بود که لغو تحریمها باید عرضه ارز را افزایش دهد و در نتیجه نرخ ارز نزولی شود.»
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، روزنامه زنجیرهای شرق در یادداشتی به بالا رفتن نرخ ارز پرداخته و این اتفاق را خلاف تصور و توهم حامیان دولت پس از نهایی شدن توافق برجام دانست. در بخشی از این یادداشت آمده است: «نرخ ارز بار دیگر روند افزایشی به خود گرفته است و هر روز، رکوردهای تازهای را ثبت میکند. بعد از بهنتیجهرسیدن توافق برجام، تصور این بود که لغو تحریمها باید عرضه ارز را افزایش دهد و در نتیجه نرخ ارز نزولی شود.» در ادامه این یادداشت تصریح شده است: «در نظریه برابری قدرت خرید، این یک اصل است که کاهش تورم، افزایش قدرت پول ملی را به همراه خواهد داشت. طبق اعلام نظر مسئولان، تورم کاهش یافته و تکرقمی شده است پس باید پول ایران در برابر پول آمریکا تقویت شود؛ یعنی نرخ ارز کاهش یابد.» نویسنده ادامه میدهد: «براساس این نظریه نیز اگر حجم پول ایران خیلی بیشتر از حجم پول در آمریکا افزایش یابد، این اتفاق، کاهش ارزش دلار را در پی خواهد داشت. با توجه به مطالب گفتهشده باید نرخ ارز بعد از لغو تحریمها کاهش مییافت، اما برعکس شاهد رشد نرخ ارز در ایران هستیم». در بخش دیگری از این یادداشت آمده است: «این روزها که نرخ ارز در حال ثبت رکوردهای تازه است، این نگرانی وجود دارد که با ادامه روند افزایش قیمت دلار، واردات در کشور گران شده و همین امر باعث رشد تورم در اقتصاد ایران شود. نمیتوان از تأثیر روند افزایش قیمت دلار بر واردات و رشد تورم صرفنظر کرد. اکنون قیمت دلار به میان چهار و پنج هزار تومان رسیده و تأکید میکنم این در شرایطی است که همه نظریات اقتصادی حکایت از کاهش قیمت دلار بعد از برجام داشت.» نویسنده بالا رفتن واردات را یکی از دلایل افزایش نرخ ارز دانسته و تصریح کرده است: «شاید یکی از علل افزایش بهای دلار، رشد واردات باشد چراکه ارز مورد نیاز برای واردات، باید از محل دلارهای نفتی جبران میشد تا باعث بالارفتن قیمت دلار نشود.» گفتنی است روزنامههای زنجیرهای و مدعیان اصلاحات در دو سال گذشته به بزک کردن برجام پرداخته و امیدها و آرزوهای خود را در قالب تحلیل منتشر ساخته بودند، آنان گمان میکردند پس از برجام همه چیز درست خواهد شد، تحریمها برداشته شده و ارزش پول ملی ایران نیز با کاهش نرخ ارز بالا خواهد رفت، ولی همه چیز برعکس شد، تحریمها نه تنها برداشته نشد که افزایش نیز یافت و نرخ دلار نیز روند صعودی به خود گرفت و ارزش پول ملی نیز نسبت به قبل از توافق هستهای کاهش یافت. این همه سراب توهم مدعیان اصلاحات را به همگان عیان ساخت و مشخص نمود که مشکل اقتصاد کشور نه در بیرون مرزها و با آمد و رفت هیئتهای دیپلماتیک و تجاری که از سوی دولتمردان و مسئولین بایستی حل شود و این عزم و مدیریت جهادی و تکیه به اقتصاد مقاومتی میخواهد نه دل بستن به لبخند غربیها. دولت در کنترل هزینههای جاری خود موفق نبوده است روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «شواهدی از ناکارآمدی در عملکرد دولت در جاهای مختلف وجود دارد. مثلاً واقعیت این است که ما در سالهای اخیر نتوانستهایم این دولت را قانع کنیم که به هزینههای جاری خود لگام زده و این هزینهها را کنترل کند. ایراد دیگری که میتوان گرفت اینکه به نظر میرسد دولت در چابک سازی بدنه اجرایی خود هنوز هم ضعف دارد و باید در این زمینهها فکری اساسی کند. همچنین به نظر میرسد که آقای روحانی طی شش، هفت ماه گذشته از جنبه اتصال و ارتباط با بدنه اجتماعی رأی خود، مشکلاتی بر سر راهش به وجود آمده و به نظر میرسد دولت نتوانسته این ارتباط را حفظ کند.» گفتنی است بودجه جاری پیشنهادی ۹۷ نسبت به مصوب ۹۶ بیش از ۱۷ درصد رشد داشته است. به عقیده کارشناسان، رویه بودجهنویسی در دولت روحانی به این شکل شده که عمده درآمدهای کشور صرف هزینه جاری کشور شده و برای بخش عمرانی اعتبار چندانی باقی نمانده است. هزینههای جاری دولت یازدهم در ۴ سال ۳ برابر شد و بیش از ۳۰۰ درصد افزایش داشته است. این مسئله نشانه فربهتر شدن حجم دولت و هزینههای آن به موازات کم رنگ شدن بودجههای عمرانی و حمایت از تولید و رونق اقتصادی است. در حقیقت خرجکرد دولت روحانی در ردیف هزینههای جاری در مقایسه با دولت دهم بیش از ۹۰ درصد رشد داشته است. متأسفانه در سالهای اخیر، سهم بودجه عمرانی از سفره بودجه کل کشور کمتر شده است، به گونهای که در سال گذشته، سهم بودجه عمرانی به ۱۲ درصد از کل بودجه کشور رسید؛ اما از همین ۱۲ درصد نیز تنها ۷۴ درصد آن به عمران کشور تخصیص یافت. کارشناسان معتقدند که دلیل افزایش بودجه جاری، عدم شفافیت است که مبالغ جابهجا و درجایی هزینه میشود و بعد هم دولت نمیتواند این مبالغ را بازگرداند و این وضعیت اقتصاد کشور را گرفتار میکند. چه کسانی به شورای عالی اصلاحطلبان فحش میدهند؟ روزنامه اعتماد در شماره روز پنجشنبه خود مصاحبهای با محمدرضا عارف، رئیس فراکسیون امید در مجلس انجام داده و آن را با عنوان «سکوت و فحش خوری» منتشر کرده است. با دیدن این عنوان در صفحه نخست این گونه به مخاطب القا میشود که جریان اصلاحات و فراکسیون امید در مجلس از جانب رقیب فحش میخورد و در مقابل سکوت کرده است. اما این تیتر و محتوای مصاحبه ناظر بر آن به دعواها و نزاعهای میان احزاب اصلاحطلب است. این درگیریهای میان احزاب اصلاحطلب خاصه در آستانه انتخابات به اوج خود میرسد که طیف موسوم به اصلاحطلب برای حل آن به تشکیل شورای عالی اصلاحطلبان مبادرت ورزید که تصمیمهای این شورا خود محل نزاع تازهای برای ایشان گردید. چنانکه در بخشی از گفتوگوی اعتماد با عارف مصداقی از این نزاعها را میخوانیم: «در جریان انتخابات اخیر، شاهد بودیم یکی از اعضای هیات رئیسه شورای عالی، از یک لیست فرعی حمایت کرد. بعد از انجام روند انتخابات هم هیچ برخوردی نه با حزب ایشان شد و نه با خود ایشان و اگر برخوردی هم صورت گرفت، جامعه بیخبر است. یعنی هزینه تخلف، عهدشکنی و رفتار غیرتشکیلاتی در جریان اصلاحات پایین آمده است.» عارف در این مصاحبه گفته است: «در دوره دوم شورای عالی با تخریبهای بیشتری روبهرو شدیم که البته برای ما طبیعی بود چراکه به هر حال دستاورد شورای عالی برای عدهای سنگین تمام شده بود...» و در ادامه او به علل این تخریبها اشاره کرده و گفته است: «طبیعتا رقابتها و برخی مسائلی که درون جبهه اصلاحات داریم نیز هجمههایی را متوجه این نهاد میکرد. قرار نیست درون این جریان همه عین هم فکر کنند. اختلافنظرهایی بود و هست. گاهی تعصبهای حزبی، حتی تعصبهای فردی در عمل مطرح میشود و وقتی وارد مصداق و گزینش نامزدها میشویم اختلاف نظرها و بحثهایی که پیش میآید، منجر به بروز مشکلاتی میشود و به همین دلیل، اینبار جدیتر از دفعه قبل وارد بحث آسیبشناسی شدیم.» در بخش دیگری از مصاحبه رئیس فراکسیون امید از عبارت «هجمه» استفاده میکند که مصاحبهکننده به وی تاکید میکند که آیا بهتر نیست آنها را با عنوان انتقاد از جانب هم مسلکان خود عنوان کند. عارف در آن بخش چنین گفته بود: «بهخصوص با توجه به هجمههایی که ٣- ٢ ماه بعد از انتخابات شوراها به لیست شورای شهر تهران وارد میشد، بسیار شدید بود و گفتیم این دفعه در ارزیابی عجله نکنیم و دقیقتر بررسی کنیم.» در پسابرجام دستاوردهای قابل اعتنایی نداشتهایم خسارت محض توافق موسوم به برجام و به وقوع پیوستن پیشبینیها و هشدارهای کارشناسان و دلسوزان کشور، موضوعی نیست که تنها مورد اتفاق منتقدان توافق هستهای باشد. روزنامه ایران در شماره روز پنجشنبه در سرمقاله خود نوشت: «وزیر امورخارجه ایران و گروه همکارانش با تدبیر و دوراندیشی اقتصاد ایران را از منطقه خطر دورکردند، اما واقعیت این است که پس از آن، اما دستاوردهای قابل اعتنایی نداشتهایم.» پیش از این نیز مقامات ارشد دولتی و تیم مذاکرهکننده نسبت به خسارات سنگین برجام به کشور اظهارات قابل توجهی داشتهاند. برای نمونه، ظریف چندی پیش تصریح کرد که «ما هنوز یک حساب بانکی هم نمیتوانیم در انگلیس باز کنیم» عراقچی نیز خاطرنشان کرده بود که «تحریمها روی کاغذ برداشته شده است» سیف رئیسبانک مرکزی هم گفته بود که «دستاورد برجام تقریبا هیچ بوده است.» ناسزاهای مسری سیاسیون! روزنامه زنجیرهای ابتکار در گزارشی با عنوان «ناسزاهای مسری سیاسیون» به بررسی تاثیر شیوه سخن گفتن سیاستمداران بر ادبیات جامعه پرداخت و نوشت: «شاید آقای روحانی تلاشهایی در بهبود ادبیات کشور کرده باشد، اما با یک گل بهار نمیشود او به تنهایی نمیتواند کاری از پیش ببرد. در کنار روحانی یکی از امامان جمعه لفظ ناپسندی را خطاب به مردم میگوید، مداحان هم به همین شکل هستند. این افراد الگو هستند... در گذشته هیچ کدام از بزرگان ما الفاظ این چنینی به کار نمیبردند. آقای روحانی تلاش میکند، اما سایر مسئولان تلاشهای وی را خنثی میکنند. سایر مسئولان هم موظف هستند تا چنین تغییری ایجاد کنند، چراکه درجامعهشناسی هیچ پدیدهای تکعلتی نیست و چندین علت در ظهور آن دخیل هستند.» روزنامه ابتکار به تلاشهای رئیسجمهور در ترویج ادبیات موجه در میان سیاستمداران اشاره کرد، اما از ذکر مصادیق تلاشهای صورت گرفته از سوی ایشان امتناع کرد و ما صرفا جهت اطلاع این روزنامه مدعی اصلاحطلبی تنها بخشی از تلاشهای روحانی در جهت ترویج ادبیات موجه در میان سیاستمداران را یادآوری میکنیم، آنجا که ایشان، منتقدان و پرسشگران از عملکرد دولت و توافق برجام را - ولو از صاحب نظران اقتصاد و سیاست و حقوق بینالملل باشند- «بیسواد، حسود، بیدین، افراطی، کاسب تحریم، بیشناسنامه، مزدور، جیببر، بیکار، متوهم، دیننشناس، بزدل، مستضعف فکری، به جهنم که میلرزید، منتقدان مفسد، عقبمانده، مخلوقات ترسو، لرزان، تازه به دوران رسیده، عصرحجری، کودک و...» میخواند. گلایهای که مخاطبش «روحانی» است روزنامه ایران در شماره روز پنج شنبه گلایهای را از برخی مطرح کرد که به شخص رئیسجمهور باز میگردد. ارگان رسانهای دولت نوشت: «سؤال اینجاست، آیا مهمترین مسئله این روزهای کشور پرداختن به سخنان تقطیع شده روحانی است یا شنیدن صدای اعتراضی که برای یک هفته نهادهای اطلاعاتی، امنیتی، نظارتی و اجرایی را درگیر خود کرد و نه تنها پس لرزههای آن همچنان ادامه دارد، بلکه به اعتقاد بسیاری آتش زیر خاکستر است و میباید برای عموم مردم از جمله جوانان و نوجوانان که گاه دغدغههای اجتماعی و فرهنگیشان از دلنگرانیهای اقتصادیشان بیشتر است، حل و فصل شود.» اتفاقا نکته اساسی اینجاست که این انتقاد دقیقا به خود آقای روحانی وارد است. چرا که در شرایط حاضر اولویت با حل معضلات مردم و باز کردن گرههای اقتصادی کشور از قبیل: بیکاری، رکود، گرانی، تورم و تحقق وعدههاست نه نشستن رئیسجمهور بر کرسی نظریهپردازی، آن هم از نوع مغلوط، دو پهلو و شبههانگیز. کاهش قدرت خرید مردم در پسابرجام روزنامه قانون در مطلبی نوشت: «تورم، رکود بازار، بیکاری، افزایش نرخ ارز و عدم تطابق سطح درآمدها با نرخ تورم، از مهمترین عوامل کاهش قدرت خرید مردم در سالهای گذشته بیان شده است» اذعان به تورم، رکود و کاهش قدرت خرید مردم در سالهای اخیر از سوی روزنامههای زنجیرهای مدعی اصلاحات در حالی است که در سالهای گذشته، این جریان در کنار برخی دولتمردان تمامی امور را به برجام گره زده و مدعی بودند که با امضا و اجرای برجام، تمامی مشکلات حتی مشکل آب خوردن مردم نیز رفع خواهد شد. وعدههایی از جمله: - ما در سال ۹۵ بهاری را آغاز میکنیم که در آن بانکها و بیمههای ما تحریم نیستند و میتوانیم با کشورهای مختلف تجارت داشته باشیم و سرمایهگذاریها در کشور ما آغاز شده و قراردادهای بسیار مهمی در سطوح مختلف با کشورهای دنیا به امضا رسیده است. (روحانی، ۲۶ اسفند ۹۴) - بعد از توافق منتظر رشد اقتصادی، کاهش تورم و خروج از رکود باشید. (محمد نهاوندیان) - توافق هستهای موجب خروج سریع کشور از رکود خواهد شد. (محمد علی نجفی، دبیر وقت ستاد هماهنگی اقتصادی دولت) تنها بخشی از اظهارات دولتمردان درخصوص تغییرات در پسابرجام است. اکنون حدود ۳۰ ماه از امضای برجام و حدود ۲۴ ماه از اجرای برجام سپری شده است. در این مدت، نرخ دلار از حدود ۳۵۰۰ تومان- در دی ماه ۹۴- به حدود ۴۴۰۰ تومان در روزهای اخیر رسیده است. نرخ تورم دورقمی شده و نرخ بیکاری نیز افزایش یافته است.
اگر نبود برجام نیم بند ... الان به برکت وجودتان دلار 10000 تومان و شاید هم بالاتر بود کمی نگاه به ونزوئلای عزیزتان تجویز میشود