مدعیان اصلاحات پس از ناکامی در اعتماد به آمریکا، به اروپا خوشبین شدند که در پسابرجام بارها تحریمهای ضدایرانی اعمال کرد.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، برجام به ابزاری برای فشار مضاعف بر ایران و پیگیری اقدامات خصمانه از سوی بدخواهان نظام تبدیل شده است. آمریکا با تهدید پیدرپی به خروج از توافق هستهای در صورت عدم اصلاح آن، برای امتیازگیری بیشتر از ایران در حوزههای موشکی و منطقهای تقلا میکند. همراهی با این سیاستهای مداخلهجویانه تنها مختص اروپا نیست. افراطیون مدعی اصلاحات نیز نقش پیادهنظام استکبار را بازی میکنند و در پی زمینهسازی برای تکمیل این پازل نامشروعاند. در همین زمینه، روزنامه آرمان دیروز در مصاحبه با یک کارشناس نوشت: «ایران با اعلام مواضع محتوایی خود در ارتباط با برجام و با برجستهنمایی یک کنش نهچندان جدید از سوی آمریکاییها بهدنبال این مسئله است که با برجستهنمایی، عدم پایبندی ایالات متحده آمریکا به بعضی از مواد برجام را به نمایش بگذارد. میتوان سناریوهای متعددی را در این زمینه مورد توجه قرارداد... میتوان به سناریوی سوم اندیشید که گفتوگوهای پنهان است. بدین معنا که آمریکا ایران را متهم به نادیده گرفتن روح برجام و برخی از اصول برجام میکند، ایران هم همین اتهامات را به آمریکا وارد مینماید. پس این موضوع میتواند زمینه را برای مذاکره بر سر برجام در چارچوب اختلافات موجود فراهم کند و بدین ترتیب سعی کرد زمانی را برای مذاکرات دوباره و مشروعیت بخشیدن به این مذاکرات از طریق یک حرکت خردورزانه به انجام رساند.» مدعیان اصلاحات با بزرگنمایی برجام و انتظار آفرینی از آن، مردم را فریب دادند. آنان تیترهایی نظیر «کلید تدبیر قفل تحریمها را گشود»، «فتحالفتوح دیپلماسی ایران»، «غروب تحریم، ساحل توافق»، «مهر تدبیر بر پیشانی تحریم» و... زدند و خسارت محض را آفتاب تابان و فتح الفتوح و معجزه قرن نامیدند. اکنون هشدارها و پیشبینیهای کارشناسان و دلسوزان کشور به وقوع پیوسته، تحریمها افزوده شده و تشت رسوایی برجام از بام افتاده اما افراطیون مدعی اصلاحات از عقیم ماندن راهکارشان برای حل مشکلات کشور عبرت نمیگیرند و همصدا با آمریکا و اروپا بر طبل مذاکرات مجدد میکوبند و از مشروعیت بخشیدن به آن با حرکت خردورزانه سخن میرانند! آمریکا به کدام تعهد خود پایبند بود که برخلاف عقلانیت دوباره میخواهید به آن اعتماد کنید؟ از این طیف غربگرا عجیب نیست که مصالح کشور را فدای منافع نامشروع باندی خود کند و چوب حراج به منافع ملی بزند! حتی رئیسجمهور هم که اردیبهشت 92 میگفت بستن با کدخدا راحتتر است، 7 آبان امسال در مجلس مذاکره با آمریکا را دیوانگی خواند و خطاب به آمریکاییها گفت که مگر کشورها دیوانهاند که با شما مذاکره کنند؟! با این حساب باید پرسید آنهایی که دوباره نسخه مذاکره میپیچند دیوانهاند یا خائن؟! انتخاب اروپا آمریکاست نه ایران البته مدعیان اصلاحات پس از ناکامی در اعتماد به آمریکا، به اروپا خوشبین شدند که در پسابرجام بارها تحریمهای ضدایرانی اعمال کرد اما مصاحبه شونده در ادامه تصریح میکند که اروپا متحد استراتژیک آمریکا است و اروپاییها در اجرای تحریمها سریعتر از آمریکاییها وارد عمل شدند، در عین حال که در عبارات فوق مذاکرات مجدد با آمریکا را نیز مطرح میکند! اروپاییها در اجرای تحریمها سریعتر از آمریکاییها وارد عمل شدند وی میگوید: «اروپاییها اصولا همچون اکثر کشورهای دنیا، بهدنبال منافع خود هستند. اروپاییها در دور جدید حرکت خود میان ایران و آمریکا، به مثابه روسها و چینیها در دورههای قبل، در پی استفاده از برگ ایران جهت امتیاز گرفتن از آمریکا و ایران توامان برآمدند. لذا باید این نکته را بپذیریم که اروپاییها تا زمانی که منافعشان اقتضا کند در حفظ برجام جدی خواهند بود ولی آنها متحد استراتژیک آمریکا و متقابلا آمریکا حامی استراتژیک اروپا قلمداد میشود و همانطور که پیش از این هم گفته بودم در نهایت اگر قرار باشد اروپا بین ایران و آمریکا یک همکار و متحد استراتژیک انتخاب کند، بیتردید آن طرف ایران نیست و گرایش اروپاییها به سمت آمریکا خواهد بود و حتی جلوتر از آمریکاییها در صورت گرفتن امتیاز از آمریکا برای فشار آوردن به ایران وارد عمل خواهند شد. همانگونه که در قرارداد الجزایر و قرارداد 598 و همچنین مسائل مربوط به بحران سفارت آمریکا عمل کرد و اکنون در پرونده هستهای میبینیم که اروپاییها در اجرای تحریمها سریعتر از آمریکاییها وارد عمل شدند. به عبارت بهتر میتوان گفت اروپا رفتار ژلهای در مقابل تحریمهای آمریکا در قبال ایران دارد.» ثمرات وادادگی فرهنگی سرمقاله دیروز اعتماد به موضوع نسلهای جدید و فرهنگ حاکم بر زندگی آنها پرداخت اما پرداختنی که از نگاه پدیدار شناسانه به مسائل تهی است. در ابتدای این نوشتار به گفتههای وزیر کشوراشاره شده است: «به گفته رحمانيفضلي سبك زندگي مردم تغيير كرده و دولتمردان با نسلي طرفند كه «سلايق، باورها، موضوعات اجتماعي و حتي موضوعات انتخاباتي را متفاوت از سلايق ما ميبيند.» و در چنين جامعهاي «برخي نميفهمند سلايق و باورهاي آنها پاسخگوي مطالبات جوانان نيست.» اینکه باید این نسل را فهمید در جای خود درست است اما این آیا همه چیز است؟ آیا باید بگوییم که چون نسل جدید با نسلهای قبل متفاوت هستند پس همه رفتارهای آنان را باید فهمید و پذیرفت؟ البته منظور از این پرسش نپذیرفتن و تقابل با نسل جدید نیست بلکه این سؤال ناظر به آن است که از ابعاد فرهنگی چه کردهایم و چه باید بکنیم. سپس این نوشتار به سیاق این دست نوشتهها سادهترین موضوعی که به ذهن میرسد را به عنوان آسیبشناسی مطرح کرده و عدم تغییر سیاستمداران ایرانی در چند دهه گذشته را عامل این شکاف عنوان میکند. در این باره نکات گفتنی بسیار است از جمله اینکه طیفهای نزدیک به همین روزنامه اعتماد بیشترین سهم را در این رویکرد دارند. نکته جالب توجه اما در بخشی از یادداشت است که نویسنده خواسته این شکاف را به صورت عینیتر عنوان کند: «مراجع فكري اين نسل چه كساني هستند آيا براي آنها شريعتي و سروش و اصلاحات و جدال سنت و مدرنيته معنايي دارد؟» این طیف حتی در یادداشتهایی ظاهرا تحلیلی نیز همه چیز را در حیطه خودشان و حزبشان میبینند، که این شکاف را میان نسلها به این واسطه تشریح میکند که نسل جدید اصلاحات (به عبارتی همان جناح اصلاحطلب) و جدال و سنت و مدرنیته برایش معنایی ندارد! گویا میزان برای سنجش این جناح است و اصول فکری آن! یادداشت اعتماد در ادامه آورده است: «واقعيت اين است كه آنها شكل ديگري هستند. بيشتر از اينكه در دنياي ذهنيات سير كنند به عينيات توجه ميكنند. بيش از همه جوانهاي دنيا به تن خويش مشغولند. مقام اول آمار جراحيهاي زيبايي و استفاده از لوازم آرايش را همينها براي ايران كسب كردهاند. اينكه ما چقدر مسخرهشان كنيم هيچ اهميتي برايشان ندارد.» در این باره باید گفت متاسفانه در امور فرهنگی و حفظ و صیانت از آن همه جناحهای کشور کمکاریهایی را داشتهاند اما به واقع برخی افراد در طیف موسوم به اصلاحطلب در دهه هفتاد زمانی که موضوع تهاجم فرهنگی مطرح شد، اصلا به آن اعتقاد نداشتند و این سخن مضحک را مطرح میکردند که مگر میشود تهاجم با فرهنگ صورت گیرد؟! کسانی در این طیف بودند و هستند که سرسپردگیشان به فرهنگ بیگانه زبانزد بود و هست. این جماعت چگونه میتوانند فرهنگ ایران و ایرانی را حفظ کنند؟ برخی از همینها در ادواری در مناصب اجرایی بودهاند. نتیجه چه باید باشد؟ از همین دست، هم اکنون موضوع رهاشدگی فضای مجازی توسط دولت است که تبعاتش در سالهای بعد آشکار خواهد شد و احتمالا در آن ایام همین اعتماد در سرمقالهای نفهمیدن نسل جوان را دلیل آن معرفی خواهد کرد! بازی پوپولیستها با یارانه مردم روزنامه بهار در گزارشی با عنوان «آیا یارانه هنوز مؤثر است؟» نوشت: «دولت قصد داشت در جریان بررسی و تصویب لایحه بودجه 1397 کل کشور و در راستای ریشهکنی فقر مطلق از تعداد 76/5 میلیون نفری یارانه بگیران که 96 درصد کل جمعیت را در بر میگیرد، کاسته و در مقابل ارائه خدمات رفاهی به دهکهای پایین جمعیتی را افزایش دهد.» این روزنامه در ادامه نوشت: «یک اقتصاددان و تحلیلگر مسائل اقتصادی درباره افزایش منابع اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها در سال آینده گفت: هیچ کشوری نمیتواند به بخش اعظم جمعیت خود یارانه پرداخت کند، زیرا حتی اگر رقم آن برای هر شهروند ناچیز باشد، اما سر جمع رقم برای دولت مبلغ هنگفتی است...این کار قابل دوام نیست و اساسا توزیع پول میان همه یک سیاست عوام گرایانه است که در دولت دهم با انجام آن هزینهای به کشور تحمیل شد که هر چند در ظاهر به نفع مردم به نظر میرسد اما درحقیقت ضد کارآفرینی است و به گسترش فقر دامن میزند.» گفتنی است، مقامات و مسئولان دولت تدبیر و امید بارها و بارها از پرداخت یارانهها گلایه کرده و هر بار به بهانهای پرداخت یارانه را مورد هجمه قرار دادند. یک روز مصیبت عظماست، یک روز عذاب الیم! روحانی حتی در تبلیغات ریاستجمهوری خود یارانه دادن را صدقهای نامیده بود که دولت به مردم میدهد اما درست در زمان انتخابات، دولتی که وعده افزایش یارانه از سوی کاندیداها را فریب فقرا و اقدامی پوپولیستی میدانست، ضمن افزایش سه برابری یارانه نقدی برای اقشار خاص از جمله مددجویان کمیته امداد و بهزیستی با ارسال پیامک به شهروندانی که قبلا یارانهشان قطع شده بود، از وصل شدن مجدد یارانه آنها خبر داد. بازی یارانهای دولت اما در زمان ارائه بودجه 97 کاملا تغییر کرد و رئیسجمهور که در زمان تبلیغات انتخاباتی سال ۹۶ حذف یارانه خانوارها را ناشی از شایعات ستادهای انتخاباتی رقیب دانسته بود، در لایحه بودجه سال ۹۷ کل کشور بودجه یارانه نقدی و غیر نقدی خانوارها را به ۲۳ هزار میلیارد تومان کاهش داد. جالب آنکه بعد از اعتراض مردم و مخالفت مجلس با درخواست دولت مبنی بر حذف یارانه ۳۰ میلیون نفر، اکنون که دولت ناگزیر به پرداخت یارانه هاست، عوامفریبانه بدنبال آن است که روغن ریخته را نذر امامزاده کرده و از این موضوع برای خودش دستاورد سازی نماید! ژست دموکراسی مآبانه شورشیان! افراطیون مدعی اصلاحات که در فتنه 88 به رأی مردم پشت پا زدند، امروز فرافکنی میکنند! روزنامه ایران دیروز در یادداشتی از یک مدعی اصلاحطلبی نوشت: «اکنون هم متأسفانه جناحی در داخل کشور وجود دارد که ضمن برخورداری از نفوذ، به رأی مردم اعتقادی ندارد و آن چیزی را برای مردم بهتر میداند که خود تشخیص میدهد.» نویسنده خود را به تغافل زده و در خواب خرگوشی فرو رفته. کوبیدن بر طبل ابطال رأی مردم در سال 88 آنقدر زشت و پلشت بود که اکنون به جای عذرخواهی، دیگران را متهم به اعتقاد نداشتن به رأی مردم میکنند. این طیف علاوهبر این، در سالیان اخیر مردم را به رأی دادن فلهای به لیستهای مجلس و شورای شهر اصلاحطلبان فرا میخواندند. لیست مجلس امید که به گفته الهه کولایی عدهای با رانت و پول وارد آن شدند و لیست شورای شهر امید که به تصریح روزنامه آفتاب یزد از متقاضیان حضور در آن هرکدام 2 میلیارد تومان پول درخواست شده بود! آن وقت این طیف، ژست دموکراسی میگیرد و جناح مقابل خود را به بیاعتنایی به رأی مردم متهم میکند! ایران ادامه داد: «البته این امر به این معنا نیست که نظام استبدادی است. زیرا اکنون مردم از ظرفیتهای بسیاری برای اعمال قدرت برخوردارند که در گذشته مطلقا از آن برخوردار نبودند. چنانکه در رژیم شاهنشاهی، اصولا چیزی به نام انتخابات معنایی نداشت و از خانوادهها کسی نمیدانست که انتخابات چه زمانی است و چه کسانی نامزد هستند. اما اکنون، نه تنها انتخابات مهم است، بلکه انتخاب مردم میتواند تغییرات شگرفی را به دنبال داشته باشد.» آخوندی؛ استعفا یا استیضاح؟ آفتاب یزد در صفحه «یک هفته با سیاست» خود و در ستون چهره هفته نوشت: «دولت حسن روحانی حداقل در حوزه راه و شهرسازی دچار چالشهای بسیاری بوده است از ورود بررسی نشده به محدوده مسکن مهر تا حادثه قطار هفتخوان، زلزله، کشتی سانچی و در نهایت برف و راهبندان و زمینگیری مردم در فرودگاهها، جادهها و معابر. چنین به نظر میرسد که عباس آخوندی اولین وزیر حسن روحانی برای استیضاح و خروج از کابینه باشد. گزینه استعفا یا استیضاح؟ عباس آخوندی» عصبانیت وطن فروشان از یک کانال موفق و نوآور آفتاب یزد دیروز همچنین گزارش و یادداشتهای متعددی را درباره شبکه افق سیما منتشر کرد و آن را مورد هجمه قرار داد. رویکرد انقلابی و نوآورانه، توجه به سیاستهای کلی نظام، اولویتهای کشور، مطالبات و معضلات معیشتی مردم و مشکلات اساسی کشور طبعا با اغراض و امیال وطن فروشان و ساختارشکنان مدعی اصلاحات و شورشیان علیه جمهوریت و اسلامیت سازگار نیست و جالب است که بارها از اصلاحطلبان برای حضور در این شبکه دعوت شده اما آنان نپذیرفتهاند.