فعال عرصه کارآفرینی گفت: کارخانه آلومینیوم اراک در حال حاضر سرپاست، اگر کارگاهش راهاندازی شود بین ۱۰ تا ۱۴ هزار فرصت شغلی ایجاد میکند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو، در نگاه ناظر بیرونی این تلقی ایجاد می شود که در شهرهای صنعتی مثل اراک مسئله اشتغال آن چنان بغرنج نیست؛ اما واقعیت چیز دیگری است چون مسائل اقتصادی خصوصا بیکاری از دغدغه های اساسی مردم شهر اراک بخصوص جوانترها و دانشجویان به شمار می رود.
در این زمینه نظر سینا جمشیدی، فارغ التحصیل رشته حقوق دانشگاه پبام نور اراک را در خصوص معضل بیکاری در استان مرکزی جویا شدیم که در ادامه متن گفتوگوی تفصیلی وی با خبرگزاری دانشجو را می خوانیم:
بحث بیکاری در استان مرکزی باید پایینتر از استانهای دیگر باشد، موضوع برعکس است
استان مرکزی در بحث اشتغال کارگاهها و کارخانجات فراوانی دارد و طبیعتا باید بحث بیکاری در این استان پایینتر از استانهای دیگر باشد، اما شاهدیم که این موضوع برعکس است. متاسفانه بخاطر نبود رویکرد علمی در دانشگاه و تبدیل شدن دانشگاهها به باشگاه و بنگاه سیاسی، دانشجو در دوران تحصیل به دنبال کسب علم و مهارت و اینکه در مراکز صنعتی ارتباط موثر برقرار کند نیست.
مدتیست به دلیل غفلت در دانشگاهها از دانشجویان برای آماده سازی پیام نظام ضد انقلاب استفاده میشود. در همین انتخابات پیشین، دانشگاه آزاد اسلامی تبدیل به تریبون سیاسی دولت حاکم شده بود و نمایندگان آن به راحتی در دانشگاه میتینگ سیاسی برگزار میکردند.
به نقل از یکی از مدیران و کارشناسان کارخانه واگن سازی اراک میگویم که این کارخانه ظرفیت ۵ هزار نفر نیرو دارد، اما به خاطر عدم دقت نظر و عدم باور به اقتصاد مقاومتی الان این کارخانه با ۸۰۰ نیرو اداره میشود و مشاهده می کنیم که علیرغم کیفیت بالای واگنهای این کارخانه نمونه خارجی آن از آلمان و چین و روسیه وارد میشود.
با هیچ منطقی سازگاز نیست که کارخانه هپکو اراک رکود داشته باشد
باید دید وقتی ما میتوانیم جنسی را با کیفیت مطلوب تولید کنیم و کارگر و مهندس ما را مشغول به کار میکند چرا فرصت سرمایه آن را سوخت میکنیم و آن جنس را از خارج وارد میکنیم. از طرفی مساله کارگران استان به دلیل رفتارهای سیاسی تبدیل به سوژه رسانههای ضد انقلاب میشود.
کارگر ما وقتی اعتراض به حقی داشته باشد و وقتی کارگران ما که انسانهای نجیب و شریفی هستند و مانند رزمندگان که جانشان را در جهاد از کشور فدا کردند اینان نیز به راه جهاد اقتصادی وارد شده و جهادگری میکنند چرا با آنان برخورد امنیتی میشود و ضعف رسانهای و همچنین ضعف کیفی ما در مطالبات این افراد باعث میشود تا رسانههای معاند تبدیل به صدای این قشر شود.
کشور ما بسیار وسیع است و معادن فراوانی نیز دارد و همچنین پروژهای وسیع سدسازی و جاده سازی نیز دارد. هر شهری شهرداری دارد و از الزامات کاری آن پرداختن به زیرساخت شهری است و اصلا با هیچ منطقی سازگاز نیست که کارخانه هپکو اراک رکود داشته باشد.
راهاندازی کارگاه کارخانه آلمینیوم اراک میتواند ۱۴ هزار فرصت شغلی ایجاد کند
بعضی از دستگاههای کارخانه هپکو اراک به قدری پیشرفته است که میتواند موشک طراحی کند، اما به جز تعدیل نیرو بعضا سفارش هم نیست و حقوق کارگر هم پرداخت نمیشود که مشکلات زیادی را ایجاد می کند. کما اینکه با این شرایط اگر بخواهیم پروژههایی را تعریف و دانشجویان را راهی این کارخانجات کنیم قطعا ممکن نیست.
به یاد دارم که سالیان گذشته کارخانه هپکو سه شیفت کار میکرد، اما امروزه وضعیت مناسبی ندارد که یکی از دلایل عمده آن نبود اعتقاد به حوزه اقتصاد مقاومتی است. نبود مدیریت صحیح است. نبود توزیع صحیح منابع است. کارخانه آلومینیوم اراک که در حال حاضر سرپا است و کار می کند اگر کارگاهش راه اندازی شود بین ۱۰ تا ۱۴ هزار نفر فرصت شغلی ایجاد می کند.
۸ سال است محور صحبتهای مقام معظم رهبری اقتصاد است. ما نه از تروریست آسیب میبینیم نه از مسائل امنیتی آسیب میبینیم نه اصلا دشمنی در این کره خاکی هست که بخواهد تهدیدی برای جمهوری اسلامی ایجاد کند بلکه هر تهدیدی را به فرصت تبدیل میکنیم. مساله الان بحث اقتصاد و اشتغال است.
اگر صنایع تبدیلی کشاورزی در استان مرکزی راه اندازی شود از خام فروشی جلوگیری میکند
در بحث جهاد کشاورزی اگر بخواهیم وارد شویم استان مرکزی ظرفیتهای فراوانی دارد. بحث صنایع تبدیلی کشاورزی در استان مرکزی راه اندازی شود از خام فروشی جلوگیری میکند و بعضی کالاها را نیاز نیست از خارج وارد کنیم. عمر جنس را افزایش میدهد. اشتغال زایی دارد. درآمد زایی دارد و برکات فراوانی را به دنبال دارد.
راه اندازی یک کارخانه طبیعتا کار راحتی نیست و نیاز به سرمایه گذاری بالایی دارد، اما یک کارگاه یا یک مزرعه یا استخر پرورش ماهی و صنایع تبدیلی کشاورزی با هزینههای خرد و کوچک در غالب شرکتهای تعاونی و مردمی به راحتی میتواند ایجاد شود.
ما در ایران فراوان کارگاههای تولید لباس داریم، اما از طرفی بصورت فراوان کانتینرهای لباس از ترکیه وارد کشور میشود و عملا کارگاههای داخلی را تعطیل کرده است. صادرات و واردات باید با الگوی ارسال توان انقلاب باشد نه اینکه صرفا به دنبال رفع کردن نیاز خود باشیم بعد همین ناکارآمدیها را به پای اسلام و انقلاب بنویسیم.
اگر از ظرفیت دانشگاه برای ارتقا سطح علمی استفاده شود گرههای اقتصادی فراوانی باز میشود
چندین کارگاه صنعتی که اطراف شهر اراک است را میشناسم که از ۵ کارگر دارند و حتی بعضی از آنان با اینکه کارگاه هستند، اما به اندازه یک کارخانه کارگر دارند و وقتی سیاست تامین مالیاتی درست طراحی نمیشود، استانی را که میتواند قوت انقلاب و قوت اقتصاد کشور را برقرار کند دقیقا عکس آن عمل میشود.
وقتی اولویت دانشگاه مساله علم نباشد و باور «ما نمیتوانیم» باعث میشود رکودها پیش بیاید. با سرمایههای کم هم میشود کارکرد و اینطور نیست که رکود مطلق حاکم باشد. اما متاسفانه درصدی که در دست دولت است همیشه لنگ میزند و حمایت نمیکنند. اگر از ظرفیت دانشگاه برای ارتقا سطح علمی استفاده شود و با کارخانجات و شهرکهای صنعتی ارتباط بگیرد گرههای اقتصادی فراوانی باز میشود.
وقتی اولویت دانشگاه مساله علم نباشد، باور «ما نمیتوانیم» باعث میشود رکودها پیش بیاید.
اگر در حوزه اقتصاد مقاومتی کاری را با ظرفیت دانشگاهی راه اندازی کنیم و خروجی آن را نشان مردم بدهیم بسیار موثر خواهد بود و جمعیت دانشگاهی به مبحث اقتصاد مقاومتی ایمان میآورند.
بیکاری قشر دانشگاهی نتیجه بنگاهداری سیاسی در دانشگاه است
اگر به اقتصاد مقاومتی ایمان داشته باشیم میتوانیم به جای اینکه صدها ساعت کنفرانس اقتصاد مقاومتی برگزار کنیم به جای آن یک کار اقتصاد مقاومتی انجام میدادیم و با نشان دادن خروجی آن دلها را جذب این موضوع میکردیم و باوری در اذهان در این خصوص ایجاد میشد.
وقتی سر جوان دانشجو در ستادهای انتخاباتی و رقص و آواز و حرفهای پوچ و تو خالی گرم میشود عملا نمیشود از آن فرد توقع داشت که کار علمی انجام دهد و به سمت کارهای فناورانه حرکت کند. به فرموده مقام معظم رهبری «لعنت خدا بر آنان که کار سیاسی را در دانشگاه تعطیل کردند و ایضا لعنت خدا بر آنان که دانشگاه را به بنگاه سیاسی تبدیل کردند».
وقتی سر دانشجو در ستادهای انتخاباتی گرم باشد عملا نمیشود از آن فرد توقع داشت که کار علمی انجام دهد.
باید فرهنگ سیاسی به دانشجو یاد داده شود نه بنگاه داری و باشگاه داری سیاسی. وقتی اولویت دانشگاه کار علمی نباشد نتیجه اش میشود دوری دانشگاه از صنعت و در نهایت بیکاری قشر دانشگاهی.
چرا باید در حوزه بهداشت و درمان فردی بصورت کارانه ماهی دهها میلیون حقوق بگیرد؟ شاخص اندازه گیری ارزش این خدمت چیست؟ پس ارزش کار برای خدا چه جایگاهی دارد؟ چرا باید کارانه یک فرد در حوزه بهداشت و درمان سالی ۹۰۰ میلیون باشد و یک کارگر در یک سال یک تا ۲ میلیون پاداش بگیرد؟