روزهای پایانی سال وقت خرید کفش و لباس عید است. اما این دومین سالیست که تهران یکی از بزرگترین مراکز خریدش را ندارد. به مجتمع نورتهران رفتیم تا بفهمیم کسبه پلاسکو در چه حالی هستند؟
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، یک بنر بزرگ که روی آن عکس ساختمان نیمه سوخته پلاسکو نقش بسته است. ساختمانی که بیش از یک سال است که نیست و مثل دندان کشیدهای جایش در خیابان جمهوری ماندهاست. بنری که با خبر دادن تخفیف ۱۰ تا ۴۰ درصدی مخاطبان را تشویق به خرید میکند. کسبه پلاسکو نزدیک به یکسال است که در مجتمع تجاری نورتهران در چهارراه طالقانی ولیعصر ساکن هستند. مجتمعی که علی رغم موقعیت جغرافیایی که دارد در طول عمر ۱۰ ساله خود هیچگاه نتوانسته مکان پر رونقی برای کسبهاش باشد. در روزهای آغازیان اسفند و پایانی سال ۹۶ که بازار خریدهای نوروزی کم کم داغ میشود به این مجتمع تجاری سر زدیم تا از حال و هوای این روزهایشان سر در بیاویم.
ورودی تاریک مجتمع تجاری نور تهران
فروش نداشتند؛ رفتند
پاساژ نورتهران مجتمع درشتی ست در تقاطع خیابان طالقانی و ولیعصر که وقتی وارد آن میشوی به طرز عجیب و بیسابقه و خلاف رسم سایر پاساژهای بزرگ نوری وجود ندارد و در تاریکی قدم میزنید. تاریکی که حتی نور مغازههای یکی در میان روشن هم نمیتواند از سیاهی آن کم کند تا همین اول مشخص شود یکی از علتهای این کم رونقی میتوان همین کم نوری باشد که مشتری را همان ابتدای ورود بی میل میکند. مغازهها یکی در میان باز و بسته هستند و اگر بشماری تعداد بستهها به تعداد بازها میچربد. هر چه از در ورودی دور میشوی تعداد مغازههای بسته هم بیشتر میشود و به طبقات بالاتر که میرسی دیگر تک و توک مغازه بازی وجود دارد. علت را که سوال میکنیم یکی از کسبه جواب میدهد: «فروش نداشتند و بیخود آمدهبودند. برای همین زود جمع کردند و رفتند.» از کسی دیگر میپرسیم راسته کسبه پلاسکو کجاست و جواب میشنویم: «در ساختمان پخش شدهاند و همه جا هستند.»
مغازههای تاریک و تعطیل راهروهای مجتمع نور تهران که گله کسبه را به همراه دارد
قیمتها را هرچه پایین میزنیم باز نمیخرند
رونق نداشتن پاساژ گله بزرگ همه کسبه است. همه کسبهای که از خلوتی پاساژ در روزهای پایانی سال شکایت دارند. به اتیکت قیمتها که نگاه کنید تا ۲۰ درصد با بیرون تفاوت قیمت دارد. آنقدر که همین پایین بودن قیمت سوال ما میشود که یکی از کسبه اینطور پاسخ میدهد: «قیمتها را واقعا پایین زدهایم. طوری که انگار قیمت عمده خوردهاست. همین کاپشن را من در پلاسکو حدود ۲۲۰ هزارتومان میفروختم. اما اینجا ۱۴۰ هزارتومان گذاشتهام و نمیخرند. ما کمترین فروشمان در زمان پلاسکو روزی ۱.۵ تا ۲ میلیون تومان بود. اما اینجا دشت نمیکنیم و بعضی روزها حتی فروش نداریم. نمیدانیم مشتریهایمان کجا هستند؟ یا جای مان را نمیشناسند یا تبلیغاتی نشده که مارا پیدا کنند. این روزها اوج فروش بازار پوشاک است. اما شما نگاه کنید. هیچ کس نمیآید و همه بازار خلوت است. اینجا شاید یک پنجم یا یک دهم پلاسکو درآمد داریم. به مغازههای دیگر هم سر بزنید میفهمید. شلوار را ۵۵ خریدهاند و دارند ۶۵ میفروشند، اما باز فروش نمیرود.»
مغازه یکی از کسبه که مجبور به ترک آن شدهاست.
این پاساژ اصلا کشش ندارد
مهلت اجاره رایگان کسبه پلاسکو رو به پایان است و آنها باید سال بعد اجاره پرداخت کنند. اما یکی دیگر از کسبه میگوید که فقط اجناسی که از آنها تک سایز وجود دارد را اینجا میآورد. چون این پاساژ برایش سودی ندارد: «ما از پلاسکو که آمدیم همان اول فهمیدیم که اینجا کشش آنجا را ندارد. فقط تک ساز و تک رنگها را میآوریم، اما باز هم کشش ندارد و اجناس را از همان انبارمان پخش میکنیم. اما این پاساژ بیشتر به یک دخمه میماند. ما خودمان به شخصه بعد از عید بعید است اینجا بمانیم و میرویم. فکر میکنم ماهی ۱.۵ تا ۲ میلیون از پلاسکوییها اجاره بگیرند. قیمت بالایی نیست، ولی واقعا اینجا فروش ندارد و نمیارزد. چون اینجا یک دهم پلاسکو هم فروش نداریم. چارهای نیست. باید کسبه بسازند. چون هر جای دیگری بروند باید ماهی ۱۵ تومن کرایه بدهند. این بنر را هم تازه سر در پاساژ زدهاند و از نتیجهاش خبر نداریم. ولی واقعا منتظریم ببینیم مردم چه کار میکنند؟»
اسناد یکی از مغازههای پلاسکو که در آتشسوزی به این شکل درآمدهاست و صاحب اسناد آنها را اینطوری نگهداشتهاست
کسبه مجبور شدند رها کنند و بروند
آقای حسینی جوادی صاحب یکی از برندهای ایرانی پلاسکو است و میگوید که با افتخار روی تولیداتش همیشه Made in Iran را نوشتهاست و در حال حاضر جزو شورای پلاسکو نیز هست و اطلاعات زیادی در این باره دارد: «۲۹ فروردین ۹۶ قرار گذاشتند که همه اینجا جمع شوند. این راهروهای خالی که شما میبینید، بهترین راهروها بود و همه چراغها روشن بود. همه آمدند دکور زدند و زحمت کشیدند. اما همه جاهایی که داده بودند راهروهای پشتی پاساژ بود و اصلا مشتری به آن سر نمیزد. مجبور شدند بیخیال هزینهای که کرده بودند بشوند و همه ول کنند و بروند تا اینجا خالی شود. در این راهروها هیچ وقت مشتری نمیآید و اصلا پاخورش خوب نیست. بعد هم که اعتراض کردند که چرا مغازههای راهروی اصلی را نمیدهید گفتند واگذار شده است. در صورتیکه شما میبینید همه خالی و خاموش هستند. برای همین تعداد زیادی از اینجا رفتند و پخش شدند. واقعا بدهکاری زیادی داشتند.»
یکی از تولیدکنندگان ایرانی سابق پلاسکو به ما میگوید که همیشه با افتخار برچسب ساخت ایران را روی محصولاتش زدهاست.
شارژ پاساژ بعد از ورودی پلاسکوییها بیش از ۳ برابر شد
یکی از گلههای کسبه بالا رفتن قیمت شارژ بعد از ورود پلاسکوییها به پاساژ است. یکی از کسبه در این باره میگوید: «قیمت شارژ پیش از ورود ما ماهی ۵ هزارتومان بود. اما بعد از ورودی پلاسکوییها به ۲۰ هزارتومان رسید و منت سرمان گذاشتندبه ۱۶ هزارتومن تبدیلش کردند؛ و حدود ۴۰۰ هزارتومان ماهی در میآید. این در حالی ست که ما در پلاسکو برای کل سال ۱ میلیون شارژ میدادیم. از اینها گذشته صاحب ملک به ما میگوید ما میخواهیم از شما شکایت کنیم که این پاساژ را خراب کردیم. واقعا ناراحت کننده است. به ما از سال گذشته قول دادند پلاسکو را بسازند. یکسال گذشته است، اما خبری نیست. روز اول گفتند به ما وام ۸ درصدمیدهند. بعد شد ۱۲ درصد بعد شد ۱۸ درصد و در حال حاضر میگویند ۲۱ درصد. این اصلا برای صرف ندارد. همینطوری بانکها به ما ۱۸ درصد میدهند و اصلا به این چیزها احتیاجی نیست. آن وقت به ما تولید کنندهها میگویند ۵ درصد سود بگیرید. آن وقت وارد کننده تا ۲۰۰ درصد سود میکنند.»
کسبه معتقدند راه رفتن در این پاساژ تاریک برای مشتریان کسل کنندهاست.
مدیریت مجتمع دوست ندارد اینجا رونق بگیرد
به گفته کسبه مسئولین اینجا خودشان هم دوست ندارد این پاساژ رونق بگیرد. برای این موضوع هم دلایل خودشان را دارند. یکی از ساکنین درباره این بیرونقی میگوید: «ما به این نتیجه رسیدیم مسئولین خودشان هم دوست دارند اینجا بیرونق باشد. وگرنه فکری به حال این هه مغازه خالی و خاموش میکردند. حداقل مدیریت به صاحبان مغازههایی که خاموشند بگوید یا باید جنس بیاورید بفروشید یا اینکه به صورت رایگان در اختیار کس دیگری قرار دهید. خب مشتری وقتی این حجم از مغازه تعطیل و خاموش را میبیند نمیماند و میرود. تنها کاری که انجام دادیم این بود که یک سری رایزنی کردیم و ایستادیم و گفتیم مغازههای طبقههای پایین را به ما بدهید تا جا به جا شویم. اینجا نیاز به روشنایی دارد که مشتری دلش بخواهد بیاید. این کار را حتی انجام نمیدهند.»