به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، علی خضریان بمناسبت 14 اسفندماه،سالروز درگذشت محمد مصدق نوشت: طی سالهای پس از کودتای 28 مرداد که منجر به سقوط دولت مردمی مصدق شد، برخی جریانها و گروههای سیاسی تلاش کردند با بهرهبرداری از نام و نشان او زمینه طرح خود را در فضای سیاسی فراهم کنند. جالب است چنین رویکردی حتی در دولت فضلا... زاهدی که پس از کودتای 28 مرداد بر سر کار آمد نیز بهنوعی غیراعلامی در دستورکار قرار میگیرد.
برای درک بهتر از این مساله بهتر است نگاهی به رویکرد دولتمردان در آغازین ماههای پس از کودتای 28 مرداد بیندازیم تا ببینیم چگونه سیستم تبلیغاتی پهلوی قصد دارد نشان دهد که تغییر دولت و سقوط مصدق در خطمشی اصلی کشور تغییری حاصل نکرده و دولت زاهدی توانسته همان مسیر گذشته را در پیشبرد اهداف کشور حفظ کند.
بهطوری که با مرور این وقایع میتوان متوجه شد که رادیو و تلویزیون ملی ایران که تحتنظر رژیم پهلوی اقدام به انتشار و مخابره اخبار و رویدادهای سیاسی میکرد و علیالقاعده نباید پس از بروز بحران در کشور و سقوط دولت مردمی مصدق بهدنبال افزایش تنشهای سیاسی در کشور میرفت، به دلیل فهم نادرست از محبوبیت اجتماعی مصدق و بازگشت ناقص از دولت مصدق در حالی که هدف خود را در رویکرد رسانهای خود بر ایجاد یک آرامش سیاسی بنا نهاده است، با انتشار برخی اخبار و گزارشها که عموما نیز با آب و تاب فراوان آنها را پخش میکرد، زمینه التهابات متعددی را فراهم کرد.
خبرهایی از قبیل حضور 23 روزه هربرت هوور، معاون وقت وزارت خارجه آمریکا در ایران و بازدید از پالایشگاهها و حوزههای مختلف نفتی ایران، اعلام پرداخت کمک چهارمیلیون و 700 هزار دلاری آمریکاییها به ایران برای هزینه در حوزه نفتی، سخنرانی آنتونی ایدن، وزیر وقت امور خارجه انگلیس در مجلس عوام این کشور و ابراز تمایل وی برای بهبود روابط میان انگلیس و ایران و ابراز مسرت عبدا... انتظام، وزیر وقت امور خارجه ایران از سخنان همتای انگلیسیاش بههمراه نوعی ابراز پشیمانی از اقدامات گذشته دولت ایران در مقاومتی که روی مساله ملی شدن صنعت نفت صورت گرفته است، آغاز محاکمه تعدادی از عوامل دولت قبل در دادگاه، اعلام روز چهارم آذرماه بهعنوان روز تجدید روابط ایران و انگلیس از سوی شخص زاهدی بهعنوان رئیس دولت و درنهایت انتشار اطلاعیهای از سوی دربار شاهنشاهی مبنیبر سفر ریچارد نیکسون، معاون وقت رئیسجمهور آمریکا به ایران در حالی که آیزنهاور، رئیسجمهور وقت آمریکا در نطقی در کنگره این کشور اعلام کرده بود آمریکا به دنبال بررسی نتایج پیروزی امیدبخشی که در ایران نصیب قوای طرفدار آنها شده بود، است؛ همه و همه حکایت از آن داشت تا سیاستمداران وقت اینگونه فکر کنند که باید با انتشار اخباری امیدبخش پیرامون تحکیم روابط میان ایران و غرب خصوصا قدرتهای جهانی و همچنین اعلام خبرهایی مبنیبر ورود ارز به کشور زمینه آرامش اجتماعی را فراهم کنند و به نظر اینگونه با خود میاندیشیدند که اقبال اجتماعی نسبت به مصدق نیز به دلیل مشی لیبرال وی و برخی اقداماتش در جهت برقراری رابطه با آمریکاییها بوده است.
سیاستمداران آن روز کشور دانسته یا نادانسته بازنمایی ناقصی از مصدق را پررنگ میکردند و آنچه در میدان عمل از خود بروز و ظهور میدادند رویکردی ناقص و ناهمگون با واقعیات دولتی بود که دال مرکزی گفتمانیاش استقلالخواهی بوده است و دقیقا به همین دلیل است که امثال زاهدی نتوانستند محبوبیت و ماندگاری فردی همچون مصدق را کسب کنند.
آنچه در فضای اجتماعی رقم خورد نشان داد مطرح کردن وعده معیشت و بهتر شدن اوضاع معیشتی جامعه در آن زمان حاکی از فهم نادرست دولتمردان از اصلیترین دغدغه اجتماعی یعنی مطالبه استقلالخواهی در ملیکردن صنعت نفت است و اقبال جامعه به سمت دولت مصدق نیز دقیقا به دلیل رویکرد استقلالخواهانه دولت و پارلمان وقت در پافشاری بر این امر مهم بوده است.
این در حالی است که دولت مطالبه اصلی جامعه را که روی استقلالخواهی استوار شده، دقیق فهم نمیکند و با انتشار اخبار و گزارشهایی در حوزه تامین معیشت جامعه در برقراری روابط با آمریکاییها و انگلیسیها که بعضا با هزینه از دست رفتن استقلال کشور میخواست آن را برآورده کند، موجب تحریک بیشتر جامعه و بحرانیتر شدن اوضاع کشور میشود.
اعتراضات بازاریان و دانشجویان در سال 32 خود گویای این ادعاست. در حالی که اگر دولت وقت و شخص محمدرضا پهلوی این را درک میکردند که عکس گرفتن و دست دادن با آمریکاییها و انگلیسیها دردی را از افکارعمومی دوا نمیکند، شاید در رابطه با بازگشایی مجدد سفارت انگلیس و نشست و برخاستهای عاشقانه خود با آمریکاییها و همچنین ورود نیکسون به ایران تجدیدنظر میکردند و این عدم درک از مطالبه اصلی مردم که استقلالخواهی است باعث میشود نیکسون به ایران بیاید و در نتیجه این سفر باعث تحریک بیشتر و کشته شدن تعدادی از مردم و دانشجویان در آن سالها میشود.
به نظر میرسد آن اعتراضات از آنجایی رویکرد ضدآمریکایی به خود میگرفت که جامعه به وضوح میبیند آمریکاییها در رابطه با مصدق از قضا مخالفت و دشمنی با آنها نیز نداشت و با حفظ برخی منافع ملی همچون استقلال صنعت نفت به برقراری روابط با آمریکاییها نیز میپردازد، زمینه کودتا و همراهی با کودتا را فراهم میکنند و آیا میتوان به کمکهای مالی آنها اعتماد کرد و نیت آنها را رفع مشکلات معیشتی و اقتصادی داخلی دانست یا این اقدامات برای استعمار جدید صنعت نفت کشور انجام میشود؟ که این امر دقیقا در تضاد با گفتمان اصلی دولت مصدق تعریف میشود.
اساسا رویکرد استکبارستیزی در جامعه ایران در پی زیادهخواهیهای ابرقدرتها در ممانعت از اینکه ملت ایران روی پای خودش بایستد حاصل شد و به همین دلیل میتوان گفت استکبارستیزی ایرانیان معلول ممانعت غربیها درخصوص مطالبه استقلالخواهی آنها بوده است و اتفاقا محبوبیت محمد مصدق نیز در این پارادایم قابل بررسی است و هر نوع بازگشت ناقص و غیرواقعی به آن نیز محکوم به طرد اجتماعی است.
منبع: خبرنامه دانشجویان ایران