گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو-محمدصالح سلطانی؛ سال نکوی سینمای ایران را باید از بهارش شناخت. ده سالی هست که باکس نوروزی اکران سینماها عملاً مهمترین و احتمالاً پولساز ترین زمان اکران است. رقابت تهیهکنندهها و پخشکنندهها برای گرفتن سهمیه در این اکران مهم، هرسال حاشیهساز بوده و صدای آنهایی که این رقابت را میبازند همیشه به آسمان بلند است. پس از همه فراز و فرودهای اکران نوروز97، نام هفت فیلم برای این ایام از سوی شورای صنفی نمایش اعلام شد. هفت فیلمی که چهار تای آنها از فیلمهای مهم جشنواره فجر36، یک فیلم از تحسینشدههای فجر35 و دو فیلم هم از سینمای بدنه هستند. اگر اتفاق خاصی نیفتد و اقبال عمومی به سینماها مثل یکی دو سال گذشته باشد، اکران نوروز 97 با ترکیب خوبش، میتواند دیباچه آغاز یک سال پررونق برای سینمای ایران باشد. در گزارش امروز ویژهنامه نوروز97، به سراغ این هفت فیلم مدعی رفتهایم تا کمی از حال و هوایشان بگوییم و برای رفتن به سینما وسوسهتان کنیم.
به وقت شام | بیگپروداکشن بالغ
سرلیستِ منوی نوروزی ما برای سینما، تازهترین شاهکار ابراهیم حاتمیکیاست. فیلمی که از همان روزهای اکران در جشنواره فیلم فجر تحسین عموم منتقدان را همراه داشت و البته با شیطنت یکی دو رسانه و منتقدِ خاص، درگیر حواشی شد. حاتمیکیا در تازهترین اثرش به سراغ روایت حضور مستشاری ایران در فتنهی شام رفته و در دو ساعت هرآنچه توانسته از این حماسه دوران ما، روایت کرده. سناریوی ملهتب حاتمیکیا در «به وقت شام» پر از نکته و ظرافتهای هنری و البته ریزبینیهای سیاسی است. اجتماع همه اینها در کنار هم فقط از کسی مثل حاتمیکیا بر میآید. فیلم از همان دقیقههای اول ملهتب است و خیلی زود مخاطب را روی صندلی میخکوب میکند. شاید «به وقت شام» اوج بلوغ حاتمیکیا در ساخت آثار بیگپروداکشن باشد. فیلمی که به روشنی، منطق حضور جمهوری اسلامی در سوریه را تشریح میکند و تماشایش برای هر ایرانی جذاب است. یادداشت ما درباره این فیلم در ایام جشنواره را هم میتوانید از اینجا بخوانید.
لاتاری | غیرت روی پرده
چرا لاتاری در جشنواره فیلم فجر نادیده گرفته شد؟ این احتمالاً مهمترین سوال سینمادوستان ایرانی در سال96 بود. سومین فیلم سینمایی خالق «ایستاده در غبار» اصلاً به اندازه دو اثر قبلی قدر ندید و طی اتفاقی کمسابقه، با وجود همه ارزشهای فنی و محتواییاش، از سوی داوران جشنواره فیلم فجر نادیده گرفته شد. شاید این انتقام دولت از تهیهکنندهای بود که در ایام انتخابات کنار رقیب جدی دولت ایستاده بود. شاید هم انتقام جریان روشنفکری بود از فیلمی که پس از سالها «غیرت» را نه در قصههای اساطیری، بلکه در دوران معاصر ما ترویج میکرد و ارج میگذاشت. هر چه بود، بازی درخشان هادی حجازیفر، ساعد سهیلی و جواد عزتی در جشنواره فجر دیده نشد تا لاتاری مظلومترین فیلم جشن سینمای ایران لقب بگیرد. حالا اما دو ماه از جشنواره گذشته و این «مردم» هستند که باید فیلمها را قضاوت کنند. لاتاری هم برای دیده شدن، و برای جلب رضایت مردم برگ برندههای پرشماری دارد.
این فیلم پس از سالها یک درام «قهرمانمحور» را روی پرده سینمای ایران آورده. امیرعلی و موسی، با تمام رفتارهایشان، شمایلی از دو قهرمان زمینی را تصویر کردهاند. دو آدم معمولی که «غیرت»شان آنها را به کاری بزرگ برانگیخته میکند. لاتاری در کنار قصه خوب و روایت پرکششی که دارد، یک حرف اجتماعی نو و یک دغدغه تلخ و مهم را هم به نمایش میگذارد تا کارکردی اجتماعی-سیاسی هم پیدا کند. محمدحسین مهدویان، در سومین اثرش نه سوژهای تاریخی دارد و نه به سراغ رزمندگان دفاع مقدس رفته، اما «لاتاری» هم به اندازه «ماجرای نیمروز» و «ایستاده در غبار» دغدغه انقلابی دارد و حرف انقلابی میزند. و برای همین، دیدنی است. روایت خبرگزاری دانشجو از لاتاری در ایام جشنواره از اینجا قابل مشاهده است.
فیلشاه| و حالا یک انیمیشن «خوب» ایرانی
زحمات یکی دو ساله بروبچههای جوان و باانگیزه گروه «هنر پویا» به بهترین انیمیشن تاریخ این صنعت در ایران تبدیل شده. فیلشاه، چندین گام از نرمِ انیمیشنسازی در سینمای ایران جلوتر است و با دنیای شاد و جذابش، حتماٌ فیلم محبوبی برای کودکان و نوجوانان خواهد شد. فیلشاه با ورودش به اکران عید، دو کار مهم انجام داد. هم جای پای سینمای انیمیشن در برنامهریزی اکران را محکم کرد و هم سهم فراموششده سینمای کودک را به مهمترین اکران سال بازگرداند. گذشته از ضعفهای فیلمنامه و روند نه چندان خوب قصه، حال و هوای فیلشاه برای یک تجربه جذاب در ایام نوروز، گزینهای مناسب است. هادی محمدیان و تیم توانمندش، پس از «شاهزاده روم» نشان دادند که موفقیت انیمیشن قبلی اتفاقی نبوده و آنها برای رشد این هنر-صنعت در سینمای ایران، برنامه و ایدههای زیادی دارند. یادداشت مفصلتر ما درباره فیلشاه را از اینجا بخوانید.
فراری | قصه دهه هفتادیها
تعهد اجتماعی. این مهمترین نشانهای است که اکثر فیلمهای علیرضا داوودنژاد را میتوان با آن شناخت. کارگردان سن و سال دارِ سینمای ایران، نگاه مسالهمند و دغدغهداری به پیرامونش دارد و تلاش میکند راوی خوب و صادقی برای معضلات جامعه باشد. «فراری» هم در همین مسیر ساخته شده. فیلمی روان که خوب قصه میگوید و البته در خلال این قصه، تصویری واقعبینانه و البته هشداردهنده از نسل دهه هفتادیها به دست میدهد. قصه فراری، قصه دختری شمالی است که برای دیدن یک اتومبیل سوپرلوکس به تهران میآید و با یک راننده آژانس سادهدل همراه میشود. تمام طول فیلم، روایت این همراهی یک روزه است و گذرِ پیکانِ قدیمی از محلههای مختلف تهران، قصه فیلم را پیش میبرد. شاید حال و هوای کمی تلخِ فیلم مناسب ایام نوروز نباشد اما تماشای اثر جدی و قابل تامل علیرضا داوودنژاد، و لذت بردن از بازی درخشان محسن تنابنده در این فیلم را حتما پیشنهاد میکنیم.
مصادره | پرفروش و پرحاشیه
اولین اثر مهران احمدی در مقام کارگردان، از آن دست فیلمهایی است که خیلی زود تماشاگرانش را دستهبندی میکند. پس از دیدن «مصادره» یا آن را بسیار دوست خواهید داشت یا از اینکه وقتتان را پای این فیلم هدر دادهاید ناراحت خواهید بود. «مصادره» با حال و هوایی شبیه «نهنگ عنبر» قصه یک کارمند ساده دولت در سالهای پیش از انقلاب را روایت میکند که ناچار به خروج از ایران میشود و زندگی رقتانگیزی را در امریکا تجربه خواهد کرد. فیلم با بسیاری از اتفاقات ابتدای انقلاب و دهه شصت شوخی کرده و البته به دام غرضورزی نیفتاده. چند شوخی جنسی و نامناسب فیلم هم، لذتِ خندیدن به شوخیهای ناب و بازی درخشان رضا عطاران را کم میکند. با این همه اما مصادره، بر خلاف انتظار، پایان بندی خوبی دارد و با وجود همه نقدها و شوخیهایش، به جماعت ضد انقلاب باج نمیدهد و انقلابی میماند. مصادره احتمالاً پرفروشترین فیلم اکران نوروز خواهد بود و با حواشی پیرامونش، تا مدتها در صدر اخبار فرهنگی کشور حضور خواهد داشت. یادداشت ما درباره این فیلم را، که در ایام جشنواره فیلم فجر منتشر شده بود، میتوانید از اینجا بخوانید.
خرگیوش و لونهزنبور | به امید فتح گیشهها
دو فیلم از میان هفت فیلم اکران عید امسال، تا پیش از نمایش عمومی هیچ نمایشی در جشنوارهها نداشتند و عملاً هندوانههای دربسته اکران عید هستند. «خرگیوش» اولین فیلم سینمایی مانی باغبانی با بازی بابک حمیدیان،جواد عزتی و سیامک انصاری، یک فیلم در فضای کمدیهای شبهروشنفکری سینمای ایران است و البته ناموفقترین و ضعیفترین فیلم اکران نوروز. فیلمی که تلاش میکند طنز باشد اما با مشکلات فاحش فیلمنامه و کارگردانیاش، اصلاً ارزش دیدن ندارد.
«لونه زنبور»ِ برزو نیکنژاد هم با حضور پژمان جمشیدی و محسن کیایی، میتواند یکی از کمدیهای بفروشِ ایام نوروز باشد. حضور این دو فیلم در کنار «مصادره»، وزن طنزهای نوروز امسال را زیاد، و امیدها به گیشه عید97 را بیشتر کرده.