به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، عبدالله گنجی در یادداشت روزنامه جوان نوشت:
امسال بین بیستو نهم فروردین که روز ارتش است، با سوم شعبان (سیویکم فروردین) که روز پاسدار است، دو روز فاصله بود. روحانی با حضور در مراسم ارتش هدیه تکراری خود را به سپاهیان نیز تقدیم کرد.
برای فهم مسئله ابتدا به عبارات ذیل دقت فرمایید:
احمدینژاد: بچههای من جاسوس نیستند. برادرانم کارچاقکن نیستند.
بقایی: دختر من جاسوس نیست و 63 حساب شخصی ندارم.
احمدینژاد: میگویند چرا گفته دختر من جاسوس نیست و برای او تشکیل پرونده دادند. خب دختر او جاسوس نیست. هست؟
روحانی در مراسم روز ارتش: «ارتش با آنکه سیاست را خوب میفهمد اما هرگز در بازیهای سیاسی وارد نشده و به وصیت امام راحل به خوبی عمل کرده است... امروز در هیچ فسادی در کشور ما نامی از امیران و بزرگان ارتش وجود ندارد و این به معنای پاکی و دستپاکی و اخلاص ارتش جمهوری اسلامی ایران است.»
حالا تصویر کنید یک طلبه میانسال در خیابان پاستور حاضر شود و فریاد بزند: «ایهاالناس روحانیت هزارساله تشیع با زهد و تقوی و ریاضت درس خواندهاند و پس از کسب مقامات علمی و معنوی باز به همان شیوه زاهدانه زیستهاند. به خدا قسم قیمت لباده و قبای من میلیونی نیست و پارچه آن از ایتالیا نمیآید. بروید از فلان خیاط در قم بپرسید.» آیا از او میپذیرند که منظور او صرفاً خودش است و تمام؟ و از او نمیپرسند چرا این حرف را در این مکان میزنی؟
ممکن است گفته شود این جملات هیچ تعرضی را متوجه سپاه نمیکند و ایشان هیچ هدیهای(!) به سپاه نداده است. ابتدا اجازه دهید صغری و کبری موضوع را به عیار منطق بسپاریم و ادامه مطلب را بخوانید: جملات فوق روحانی منطقاً از دو حالت خارج نیست و در خلأ سخن نمیگوید. یا فرماندهان و امیران ارتش از سوی فرد یا جریانی متهم به فساد و سیاستبازی شدهاند و روحانی به عنوان مدیر اجرایی کشور با دفاع از آنان در صدد اصلاح اذهان و دفاع بجا و بحق از ارتش است یا با این کار در صدد «قیاس» است که مخاطب با پیدا کردن غیریت و «دیگری» معنادهی به موضوع را به صورت اجتهادی درک کند. همانند اینکه بدون متهم شدن به موضوع بگویند «دختر من جاسوس نیست» و مخاطب نتیجه بگیرد، پس دختر دیگری جاسوس است.
نتیجه اینکه کسی فرماندهان و عزیزان ارتشمان را به آنچه روحانی دفاع میکند متهم نکرده است. پس منطقاً و یقیناً باید نیت وی را آلوده دانست و به قضاوت قطعی در قیاس رسید و اما بعد:
1- بیاعتبارسازی «بازوهای توانمند نظام» که رهبری در سال 1383 بر آن تأکید کردند سالهاست در دستور کار قرار دارد و هدف از این «بیاعتبارسازی» مقدمهای برای «بیثباتسازی» است. همین کار را با شوروی سابق نیز کردند و قبل از فروپاشی، سیستمهایی مانند «ک،گ،ب» دادگاه قانون اساسی و دستگاه قضای شوروی را بیاعتبار کردند (به کتاب اصلاحات و فروپاشی در شوروی سابق و طرح بازسازی شده آن در ایران مراجعه نمایید).
2- در یک سال گذشته سپاه، صدا و سیما و قوه قضائیه (خصوصاً در انتخابات) مورد حمله روحانی بودهاند و هر سه در همین یک سال تحریم شدهاند. این اشتراک نگاه و اشتراک فهم بین غرب و روحانی به این سه دستگاه را چطور میتوان توجیه و تفسیر کرد؟
3- نگارنده در دو روز گذشته تفحصی پیرامون صحت و سقم سخن روحانی کردم. فقط یک مورد در میان سپاهیان وجود دارد که حدود 10 سال در خارج سپاه مأمور بوده و همانجا متهم به مسائل مالی شد و از قضا توسط خود سپاه نیز موضوع مورد شناسایی واقع و با وی برخورد شد که آن هم هنوز به مرحله حکم و محکومیت نرسیده است و بعید است روحانی تریبون ملی روز ارتش را برای این مورد خرج کرده باشد، لذا ابهامسازی برای ایشان موضوعیت دارد نه شفافسازی.
4- ماهیت و مأموریت سپاه و ارتش کاملاً متفاوت است؛ آنان صرفاً در عالم حقوق و استخدام هر دو نظامیاند اما ارتش مأموریتی که روحانی را ناراحت کند، ذاتاً ندارد. فرض کنید فرماندهان ارتش و سپاه را با هم جابهجا کنند. آنچه امروز روحانی را میآزارد باز هم از سوی سپاه خواهد بود. همان فرماندهان ارتشی که در رأس سپاه قرار گرفتهاند، حسین فریدون را رصد خواهند کرد، رئیس بانک ملت را دستگیر خواهند کرد، دری اصفهانی را در تیم هستهای شناسایی خواهند کرد، برادر معاون اول را در کرمان دستگیر میکنند و اگر این کار را نکنند باید به آنها شک کرد و فرماندهان سپاه که به ارتش رفتهاند آنجا همین کار را خواهند کرد که امروز خود فرماندهان ارتش میکنند، پس مأموریت تعیینکننده است نه افراد.
5- تعرض روحانی به سپاه در مراسمات ارتش مسبوق به سابقه است اما فرماندهان ارتش و سپاه بزرگتر و هوشمندتر از آنند که در این قیاسها گرفتار آیند. بدون تردید روحانی به ارتباط صمیمانه، رفتوآمدها و تعاملات برادرانه آنها کمک کرده است. آنان رسالتی بزرگ دارند که با روحانی و بدون روحانی باید ادامه دهند و حوادث زمان لطمهای به این «برادری مقدس» وارد نخواهد کرد. غیریت آنان نه روحانی است و نه خود آنها و دشمن کمینگرفته را گم نخواهند کرد.
6- روحانی برای تحقق شفافیت و رفع فساد از کنار خود شروع کند و به ملت توضیح دهد چرا ماده 29 قانون برنامه پنجساله ششم درباره سامانه شفافیت حقوق مدیران را عملی نمیکند. چرا باید رئیسجمهور افغانستان لیست اموالش در اختیار مردمش باشد اما در ایران برای مدیران در هیچ سطحی چنین نیست و قانون آن خاک میخورد. مبارزه با فساد قطعاً از طریق «تریبون درمانی» محقق نمیشود، بلکه به فرموده امام صادق (ع) «بغیر السنتکم» محقق خواهد شد.
7- گیریم روحانی به غرب فهماند که «من از اینها نیستم» و «اینها با من نیستند»، باز هم مطمئن باشد غرب هویت انقلاب اسلامی را نشانه رفته است و این هویت را در روحانی نمییابد و تا این هویت در این کشور برقرار است به تعهدات خود مقابل روحانی نیز عمل نخواهد کرد و برجام نمونه بارز آن است که اگر روحانی از سرتا پای نظام را نیز شیلنگ بگیرد، آنان راضی نخواهند شد.
8- اگر دستمال سپاه در مبارزه با فساد کثیف بود، دانهدرشتها امروز در معرض تهدید آن نبودند و خواب راحتشان آشفته نبود. همینجا از فرماندهان سپاه و خانواده سرداران و شهدای مظلوم سپاه از میرجاوه تا درعا، خانطومان، حلب و دوما میخواهم در مظان استجابت برای دکتر روحانی دعا کنند تا برای حل مسائل کشور و ملت توفیق یابد و ثبت زندگی سیاسی وی در فردای تاریخ صرفاً حصر در «تریبون درمانی» نگردد. حزبالله باید سنگ زیرین آسیاب باشد و بدی را به سنت الهی با خوبی پاسخ دهد تا زمینه تحقق توفیقات الهی برای خود را فراهم آورد. فرض کنید در پس سخن روحانی چند نفری هم برایش کف بزنند، تا رسانههای غرب معرکه بگیرند نتیجه آن چه سودی عاید روحانی و کشور خواهد کرد.
گیرم گلاب ناب شما اصل قمصر است / اما چه سود حاصل گلهای پرپر است