فارغالتحصیل دانشگاه آزاد و کارآفرین موفق گفت: اگر دانشجو در دوران دانشجویی تجربه کسب کند و درسش را درست خوانده باشد، هیچ وقت بیکار نخواهد ماند.
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، بسیاری از بزرگان راز موفقیت خود را در کار و تلاش میدانند و انسانهایی هستند که با وجود سختیها و مشکلات بدون پشتوانه توانستهاند بر توانایی خود تکیه کنند و پلههای ترقی را طی کند.
رضا یادگاری، کارآفرین برتر که به تازگی مدرک دکتری خود را از دانشگاه آزاد علی آباد کتول در یافت کرده، از جمله انسانهای موفقی است که زندگی سایر بزرگان را الگوی برای موفقیت قرار داده است.
وی تنها مربی حرفهای در ایران است که بیش از پانزده سال زندگی خود را با کارآفرینان بزرگ ایرانی سپری کرده و بیش از دویست جلد کتاب از تجربیات ارزشمند ایشان به تحریر درآورده است و به عنوان ناپلئون هیل ایران در جامعه علمی مشهور است به این بهانه گفتوگویی با این کارآفرین برتر که برنده جایزه بخش ویژه جشنواره ملی جلال آل احمد شده است، انجام دادیم که در ادامه میخوانیم:
دانشجو: خودتان را معرفی میکنید؟
یادگاری:رضا یادگاری هستم، ۲۴ فروردین ۱۳۵۷ در تهران به دنیا آمدهام؛ دکترای کارآفرینی را به تازگی از دانشگاه آزاد علی آباد کتول دریافت کردهام و حدود ۲۰ سال است در حوزه کارآفرینی فعالیت میکنم.
دانشجو: چه رازی را عامل موفقیت خودتان میدانید؟
یادگاری:آنچه عامل موفقیت من شد، این بود که آزمون خطا نکنم و مسیر درستی را برای موفقیت انتخاب کردم. داشتن الگو نقش مهمی در این موفقیت داشت در واقع نه هوش و نه خیلی موارد دیگر در این موفقیت تأثیرگذار نبود. از دوران راهنمایی به دنبال کار آفرینان برتر بودم و اولین محلی که رفتم کارخانه آدامس خروش نشان در خیابان آزادی بود که الان دانشگاه سوره قرار دارد با مسئولان کارخانه صحبت کردم که چه طور شد این کارخانه را تأسیس کردند و آنها هم من را راهنمایی کردند.
از آن به بعد بود که یاد گرفتم برای خودم یک الگو داشته باشم و این الگوها کمک کردند تا مسیر موفقیت را طی کنم. ۹۹ درصد ایرانیها احساس میکنند خیلی باهوش هستند و این نکته منفی است؛ چرا که به جای اعتماد به نفس، اعتماد به مغز دارند.
اما داشتن الگو منجر میشود که مسیری را که یک نفر دیگر تا کنون طی کرده است و راه موفقیت را به شما نشان بدهد. برای موفقیت نباید آزمون خطا کنید به نشانهها توجه کنید و اینکه انسانهای موفق چه کارهایی انجام دادهاند تا شما به آنچه دلخواه تان است، دست یابید. شخصی علاقه دارد تولید کننده باشد؛ بنابراین الگویش را میتواند تولید کننده قرار دهد. شخصی دوست دارد نویسنده باشد الگویش را یک نویسنده قرار دهد.
دانشجو: توصیه شما به دانشجویان چیست؟ در حالی برخی آنها نگران بیکاری بعد از فارغ التحصیلی هستند؟
یادگاری: من در کشور خودم بیکاری نمیبینم فقط برخی آدمها را میبینم که تنبل هستند. دانشجو اگر در دوران دانشجویی بیکار باشد بعد از فارغالتحصیلی هم بیکار است؛ زیرا کار کردن بلد نیست. آدم فارغ التحصیل و کار بلد هیچ وقت بیکار نیست اگر دانشجو تجربه داشته باشد و درسش را درست خوانده باشد در عین اینکه متخصص هم باشد هیچ وقت بیکار نخواهد ماند.
دانشجو اگر در دوران دانشجویی بیکار باشد بعد از فارغالتحصیلی هم بیکار است، زیرا کار کردن بلد نیست. آدم فارغ التحصیل و کار بلد هیچ وقت بیکار نیست اگر دانشجو تجربه داشته باشد و درسش را درست خوانده باشد در عین اینکه متخصص هم باشد هیچ وقت بیکار نخواهد ماند.
امکان ندارد آدم متخصصی را یافت که بیکار باشد اگر کسی بیکار است فقط به این خاطر است که حوصله کار کردن ندارد. متاسفانه در دانشگاه چه دولتی یا آزاد دانشجوها فقط فرمول حفظ میکنند کاری که در دبیرستان انجام میدادند. من الگوی دانشگاه هاروارد را قبول دارم که دانشجوها در دوران دانشجویی سر کار میروند و در دانشگاهها تنها ایرادات را در کسب و کار برطرف میکنند.
اما در دانشگاههای ما این شرایط وجود ندارد. من در دوران دانشجویی همین شیوه را الگوسازی کردم؛ یعنی صبحها در شهرک صنعتی کار میکردم و بعد به دانشگاه میرفتم و همان ایرادات را از اساتید میپرسید. در واقع تمام موفقیتهای که به دست آوردم در محیط کسب و کار بود. آن زمان اینترنت هم متداول نبود، ولی کتاب بود و هر مطلبی که لازم بود از کتابها به دست میآوردم.
همچنین از بنیانگذاران و کارآفرینان بزرگ یاد گرفتم که اگر زمان را در دوران جوانی از دست بدهم، همه چیز را از دست میدهم یک الگوی بد در جامعه داریم که بدترین شعاری که شنیدم این است که تا وقتی که جوان هستید تفریح کنید، اما باید در دوران جوانی کار و تلاش کرد تا در دوران پیری در آسایش بود.
اگر یک دانشجو میخواهد به موفقیت برسد، تنها کاری که باید انجام دهد این است که ۱۰ تا ۲۰ درصد وقتش را صرف درس خواندن کند و بقیه وقتش را صرف کار کند. در هر رشتهای از پرستاری و مدیریت یا پزشکی فرقی نمیکند کار و تلاش کند. علم را از دانشگاه یاد بگیرد. همه این موارد در کنار هم تأثیرگذار است و انسان بعد ۴ سال تبدیل به غولی در رشته خودش میشود و امکان ندارد آدم بیکاری باشد.
اگر یک دانشجو میخواهد به موفقیت برسد تنها کاری که باید انجام دهد این است که ۱۰ تا ۲۰ درصد وقتش را صرف درس خواندن کند و بقیه وقتش را صرف کار کند.
دانشجو: شما با کارآفرینهای مختلفی سر و کار داشتید راز موفقیت این کارآفرینان را در چه میدانید؟
یادگاری: با همه افراد موفقی که مصاحبه داشتم، همه آنها پشتکار علم و دانش داشتند هر کدام در رشته و تخصص خودشان از دیگران آموختند؛ این افراد حتی پشتوانهای هم نداشتند؛ بلکه الگوی پیشرفتی را برای رسیدن به موفقیت طراحی کردند.
متاسفانه در جامعه ما باب شده هر مطلبی را از غربیها تقلید کنیم؛ مثلا میگویند بیل گیتس و امثال آنها دانشگاه نرفتهاند؛ در صورتی که اشتباه و دروغ است امثال بیل گیتس شاید دانشگاه نرفتهاند، اما به کالج رفتهاند.
مدل هارواردی در ایران وجود ندارد همه موسسات کاسب هستند و مدرک میفروشند؛ در صورتی که در کالج آدمهایی که کارآفرینی و تجربه کسب کردهاند آن را به قشر جوان منتقل میکند در این شیوه دانشجو در کنار اینکه علم میآموزد توانمندی هم از آموختههای افراد موفق کسب میکند.
اینکه افراد موفق آدمهای خاصی هستند، اصلا درست نیست آنها از دوران دانشجویی کار و تجربه کسب کردهاند و این دو مکمل هم برای رسیدن به موفقیت است. در یکی از مصاحبههای که داشتم کارآفرین بی سوادی میگفت که اگر میدانستم باید درس میخواندم و علم و دانش یاد میگرفتم الان در سطح بین المللی بودم ضعف من در ین است که من درس نخواندم فکر کردم فقط کار کردن مهم است؛ بنابراین لازم است که کار کردن در کنار فراگیری علم و دانش باشد.
اینکه افراد موفق آدمهای خاصی هستند اصلا درست نیست آنها از دوران دانشجویی کار و تجربه کسب کردهاند و این دو مکمل هم برای رسیدن به موفقیت است.
البته دانشجوها این نکته را میفهمند، اما متاسفانه به فکر این هستند که در دانشگاه خوشگذرانی کنند؛ اما بعد از فارع التحصیلی فرصتها را از دست میدهند هرچند که برخی دانشجویان این را میفهمد، ولی دلشان نمیخواهد کار کنند به همین دلیل میگویم مشکل تنبلی در جامعه ما رواج دارد.
در کشورهای دیگر افراد از دوران دانشجویی کار میکنند و حتی در دوران مهد کودک و دبستان دانش آموزان کار میکنند مثلا لندن در مدارس ابتدایی بچهها صبح اول وقت باید کار کند و به آنها میگوید اگر این کارها را انجام دادی آخر ترم با پولی که پس انداز کردید اردو میرویید.
دانشجو: چرا به شما لقب ناپلئون هیل دادهاند؟
یادگاری: عیسی محمدی، خبرنگار مجله موفقیت در مصاحبهای این لقب را به من داد. ناپلئون هیل اولین کسی بود که در دنیا به دنبال الگو بود و با مصاحبه با آدمهای بزرگ الگوی آنها را برای رسیدن به موفقیت را به دست آورد. من هم بدون اینکه این موضوع را بدانم در ایران انجام دادم؛ یعنی با ۵۰۰ فرد موفق شروع به مصاحبه کردم و کتابهایشان را نوشتم کاری که ناپلون هیل انجام داد من در ایران انجام دادم و این مصاحبهها را برای فرمولهای موفقیت نهایی به دست آوردم.
دانشجو: خانواده و پدر و مادرتان چه نقشی برای رسیدن شما به موفقیت داشتند؟
یادگاری: خیلی از تجارب پدر و مادرم مخصوصا پدر بزرگ هایم یاد گرفتم. در دوران کودکی یاد دارم که روزی برادرهایم گفتند مادر میگوید که از امروز قند نداریم تا چای را شیرین کنیم. مادرمان به آنها گفته بود که اگر قند میخواهید، باید مثل بچههای دیگر کار کنید. آن روز عصبانی و ناراحت بودم و تصمیم گرفتیم با بچههای محل مشورت کنیم زمان ما روزنامههای اطلاعات و کیهان چاپ میشد و این طور نبود که روزنامه زیاد باشد و هر کسی چند تا بخرد بچهها صف میایستادند و آن را میخریدند بعد به سبزی فروشی کیلویی میفروختند.
ما هم این کار را انجام دادیم و کارمان این بود قبل از رفتن مدرسه صبحها صف روزنامه فروشی میایستادیم و روزنامه میخریدیم بعد میفروختیم چندماه این کار را کردیم و پول قند و شکر را در آوردیم. آن وقت مادرمان به ما گفت که حالا درست شد خواستم بگویم اگر برای زندگی تان تلاش و کار نکنید درس نخوانید زندگی تان مثل چایی تلخ میشود.
دانشجو: همسرتان چه نقشی در موفقیت شما داشت؟
یادگاری: زندگی مشترک بر پایه دو نفر شکل میگیرد و داشتن همسر خوب هم نقش مهمی برای رسیدن به موفقیت دارد یعنی اگر همسر آدم نتواند آرامش را در زندگی و محیط خانواده برقرار کند. سختیها و مشکلات را تحمل نکند نمیتوان به موفقیت دست یافت. من هم با همسرم در مرکز کارآفرینی دانشگاه شریف با هم آشنا شدیم و همان جا شروع به کار کردیم که در نتیجه این آشنایی منجر به ازدواجمان شد.
داشتن همسر خوب هم نقش مهمی برای رسیدن به موفقیت دارد یعنی اگر همسر آدم نتواند آرامش را در زندگی برقرار کند و سختیها و مشکلات را تحمل نکند نمیتواند به موفقیت رسید.
دانشجو: در رابطه با انتخاب رشته تحصیلی برای ورد به دانشگاه مشکلی نداشتید؟
یادگاری: خانواده روی من حساس بودند و دوست داشتند مهندس شوم و دانشگاه تهران درس بخوانم. روزی که فرم انتخاب رشته را پر کردند اصلا از رشته مهندسی خوشم نمی آمد و کتابهای مدیریت و بازاریابی و بازرگانی میخواندم و خودم رشته مدیریت در شهرستان را انتخاب کردم و دوست داشتم در شهر دیگری زندگی کنم و روی پای خودم بیاستم.
به همه بچهها مخصوصا پدر ومادرها میگویم اگر فرزندشان را مجبور کنند رشتهای بخوانید که پول در بیاورند. زندگی خودتان و بچههایتان را تباه کردید چرا شما ما را مجبور کردید که چنین رشتهای را بخواند در نتیجه هر کسی هر رشتهای دوست دارد باید درس بخواند و اگر عاشق رشته اش باشد در آینده از آن درآمد هم کسب میکند.
دانشجو: و صحبتهای پایانی؟
یادگاری: برای موفقیت راهی جز کار و تلاش وجود ندارد. وقتی گذشته ۲۰ سالهام را نگاه میکنم کاری جز تلاش و کار کردن وجود نداشته است و اگر فردی میخواهد به جایی برسد باید از توانایی و استعدادش شناخت داشته باشد؛ چرا که آدمهای مختلف توانایی و تخصصی و استعداد مختلفی دارند.
برای موفقیت راهی جز کار و تلاش وجود ندارد. وقتی گذشته ۲۰ سالهام را نگاه میکنم کاری جز تلاش و کار کردن وجود نداشته است و اگر فردی میخواهد به جایی برسد باید از توانایی و استعدادش شناخت داشته باشد چرا که آدمهای مختلف توانایی و تخصصی و استعداد مختلفی دارند.
دانشجوهایی هستند به من مراجعه میکند و میگوید چه کار کنم چه رشتهای انتخاب کنم تا پول در بیاورم که اشتباه بزرگی است باید استعداد و توانایی خودشان را را ارزیابی کنند و در این مسیر آرامش داشته باشند. در مصاحبه با کامبیز روشن روان به من گفت که استعدادی در موسیقی نداشت اما به دلیل قول کی به پدرش به این جایگاه رسید و الان کتابهای او در بهترین دانشگاههای آمریکا تدریس میشود در نتیجه اگر همه افراد تلاش کنند، استعدادشان را بشناسند و در آن راستا حرکت کنند حتما به موفقیت میرسند.
اینکه به شما بگویند که توانایی انجام هرکاری را داری دروغ بزرگی است هر انسانی توانایی خودش دارد. این اتفاق بدی است که هر انسانی در تخصص خودش نیست و عامل عدم موفقیت خود و دیگران میشود در نتیجه فرد باید توانایش را بشناسد در همان راستا تلاش کند. هر چه قدر که بیشتر تلاش کنید مطمئن باشید خدا کمک میکند مثل بسیاری از افراد که در حرفه خود تلاش کردند و به موفقیت رسیدند.
کاملا با این نظر موافقم که " تنبلی در ایران بیداد می کند "
واقعا باید یک فکری به حال رفع تنبلی مفرط افراد شود