حالا دیگر مردم روستا هم به کمک بچههای گروه جهادی آمده بودند؛ یکی بیل در دست داشت، دیگری سطل رنگ و همه پای کار آمده بودند...
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، محسن دهمرده؛ نزدیکهای ایام عید بود و همه در تکاپو برای آمدن سال نو خودشان را آماده میکردند، به همراه دانشجویان گروه جهادی معین از دانشگاه ملی سیستان و بلوچستان قصد داشتیم برای خدمت رسانی به روستای ارباب در شهرستان زابل برویم.
شور و شوق خدمت به مردم مناطق محروم و برداشتن مشکلی از روی دوش آنها دغدغه دانشجویان گروه جهادی معین بود که از دانشگاههای سیستان و بلوچستان، دانشگاه ملی زابل و دانشگاه علوم پزشکی زاهدان گرد هم جمع شده بودند.
سرانجام روز موعود فرا رسید؛ ۱۹ اسفند ماه سال ۹۶ بود که به سمت زابل حرکت کردیم در طول مسیر پس از گذر از مزارع روستاهای که خشکسالی مردم آن را دچار فقر و تنگدستی کرده بود، به روستای ارباب رسیدم.
برنامه جامعی برای کمک به مردم محروم این روستا از قبل به همت بچههای گروه جهادی طراحی شده بود و وظیفه گروه جهادی ما هم در حوزه فعالیت عمرانی و ساخت خانه برای فرد محرومی بود. قرار شد برای پیرزن روستایی خانهای بسازیم، پیرزنی که با داشتن دو فرزند معلول که از کودکی فلج مادرزاد بودند روزگار سختی را میگذراند.
خانه پیرزن شبیه ویرانهای بود و سابق بر این گروههای دیگری برای تعمیر خانه او آمده بودند؛ اما هنوز نیمه تمام مانده بود به همراه دانشجویان گروه جهادی معین تصمیم گرفتیم که خانه پیرزن را تکمیل کنیم.
همه بچهها آستین همت را بالا زده بودند و با هر ذکر و دعای پیرزن خشت روی خشت میگذاشتیم، پس از تلاشهای بسیار سرانجام چراغ خانه پیرزن روشن شد مثل این بود که دنیا را به او داده بودیم.
پیرزن با اینکه وضع مالی خوبی نداشت؛ اما سعی میکرد از دانشجویان حتی با یک لیوان چای پذیرایی کند و برای بچههای گروه جهادی دعا میکرد بچههای گروه جهادی معین گویا با دعاهای پیرزن انرژی مضاعف دریافت کرده بودند.
همه شارژ شده بودیم و سعی کردیم تا آغاز سال نو همه دیوارهای روستا را رنگ کنیم، حالا دیگر مردم روستا هم به کمک بچههای گروه جهادی ما آمده بودند یکی بیل در دست داشت، دیگری سطل رنگ و همه پای کار آمده بودند.
همدلی بین مردم و بچههای گروه جهادی بیشتر شده بود و رفاقت و صمیمیت بین مردم روستا و دانشجویان گروه جهادی معین موج میزد. تجربه در کنار گروه جهادی معین و حال و هوای آن در آن روز قابل وصف نیست هر کدام از بچههای گروه جهادی سطل رنگی در دست داشتند و هرکجا که دیواری را پیدا میکردند شروع به رنگ زدن آن میکردند.