به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری دانشجو، غروب روز ششم اردیبهشت ماه سال 96 بود که خبر درگیری نیروهای هنگ مرزی میرجاوه با گروهی از اشرار منتشر شد. در این درگیری یک گروه 12نفره از نیروهای مرزبانی نیروی با یک تیم از گروهک تروریستی جیش العدل درگیر شده بودند.
خبرهای اولیه حاکی از آن بود که 9 نفر از مرزبانان در این درگیری شهید شدند و 2 تن نیز مجروح شدند. اما خبری از نفر دوازدهم نبود و سرنوشت او در هالهای از ابهام قرار داشت.
تا اینکه پس از مدتی گروهک تروریستی جیش العدل اعلام کرد نفر گمشده این درگیری یعنی سرباز وظیفه سعید براتی توسط این گروهک بهگروگان گرفته شده و زنده است.
* سعید براتی در زمان اسارت
پس از اعلام خبر زنده بودن سعید براتی دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی کشور برای نجات سعید براتی از دست این گروهک تروریستی تلاشهای فراوانی را انجام میدهند تا اینکه این تلاشها مرداد ماه امسال بهثمر نشست و سعید براتی پس از تحمل 15 ماه اسارت از اسارت گروهک تروریستی جیش العدل آزاد شد و به آغوش کشور بازگشت.
به همین بهانه در گفتوگویی اختصاصی با سعید براتی مرزبان آزاده نحوه اسارت و آزادیاش جویا شده و در ادامه آمده است.
براتی با بیان اینکه "روز 6 اردیبهشت سال 96 در منطقه میرجاوه استان سیستان و بلوچستان در حال مأموریت بودیم که گروه تروریستی «جیش العدل» به ما حمله کردند"، گفت: در این درگیری 9 نفر از دوستانم بهشهادت رسیدند، 2 نفر جانباز شدند که الآن در ایران بهسرمیبرند و من هم زخمی و اسیر شدم که من را به پاکستان انتقال دادند.
وی افزود: بعد از سه شبانهروز، گلوله موجود در پای من را خارج کردند. در مدت 15 ماه و 18 روز اسارت، غیر از چند روز اول، همیشه داخل سلول انفرادی زندانی بودم. در این مدت مورد بازجویی قرار گرفتم ولی چون اهل خراسان شمالی و تازهخدمت بودم و بهتازگی به منطقه بلوچستان اعزام شده بودم، اطلاعاتی نداشتم و در بازجوییها از من اطلاعات نظامی منطقه خواسته میشد.
براتی ادامه داد: نیروهای مرزبانی و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی کشور در آزادی من نقش زیادی داشتند. بعد از 14 ماه به من اجازه داده شد یک پیام صوتی برای خانوادهام بفرستم که «من زندهام»؛ علت حمله این گروهک به مرز میرجاوه این بود که آنها با جمهوری اسلامی ایران دشمن هستند.
وی خاطرنشان کرد: من در محدودهای بیابانی و کوهستانی و در اتاقکی مانند «کپر» زندانی بودم. اگر کسی قصد فرار از این منطقه را داشت بهدلیل نبود آب و غذا در بیابان از بین میرفت.
براتی تأکید کرد: آنها دوستانم را بهشهادت رسانده بودند، من در شرایط بدی قرار داشتم که از خانوادهام بیخبر بوده و در وضع بد غذایی و بهداشتی بودم که در این مدت حتی نمیتوانستم نور آفتاب را ببینم.
وی درباره نحوه آزادی و بازگشتش به کشور گفت: این گروهک از ترس اینکه به آنان حمله بشود در حال انتقال من بهسمت افغانستان بودند و من را در حالی که دستوپابسته داخل پتو پیچیده شده بودم و کیسهای بر سرم کشیده شده بود، از چنگ آنان بیرون آوردند.