عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه بوعلی همدان گفت: حذف صفر از پول یک متغیر اسمی است که ذاتا نمیتواند در اقتصاد تغییرات حقیقی ایجاد کند.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-اعظم ذوالفقاری منظری؛ * چند ماه گذشته، فضای اقتصادی کشور ما دچار بحرانهای عجیبی شد که البته قابل پیش بینی بود. اقتصاددانان در فرصتهای مختلف نسبت به افزایش بی سابقه نقدینگی در کشور هشدار داده بودند؛ نقدینگی که در پی رکود سالهای اخیر و در پی سیاستهای دولت برای ثبات بازار روی هم تلمبار شده بود و به یک باره افسار گسیخت و روانه بازار شد و خود را در افزایش عجیب قیمت دلار نشان داد. تصاویری از بازارهای غیررسمی خرید و فروش دلار هر روز در شبکههای اجتماعی منتشر میشد؛ گزارشهای بسیاری از افزایش قیمت کالاهای مختلف مصرفی هر روز از رسانهها پخش میشد و همه حکایت از یک جهش اقتصادی داشت. کارشناسان اقتصادی و اقتصاد سیاسی درباره راهکارهای برون رفت از این بحران اظهارنظر کردند و راه حلهای مختلفی را پیش پای دولت گذاشتند؛ اما دولت از میان همه آن ها، حذف چهار صفر از پول ملی را برگزید.
به نظر کارشناسان اقتصادی، حذف صفر از پول ملی، تنها در صورتی پاسخگوی مشکلات اقتصادی باشد که قبل از آن سیاستهای انقباضی و برنامههای راهبردی برای توسعه زیرساختهای اقتصادی و صنعتی اجرایی شده باشد. موضوع حذف صفر در جامعه ما در حالی مطرح شده است که تاکنون دولت برنامه مشخصی برای اجرای سیاستهای جدید اقتصادی ارائه نداده است. اما چرا هرازگاهی این موضوع مطرح میشود؟ آیا حذف صفر میتواند به کاهش تورم در جامعه کمک کند؟ این موضوعات را در گفتگو با محسن خضری، عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی همدان مطرح کردیم.
دانشجو: ایا حذف صفر از پول ملی میتواند تأثیری بر کاهش تورم داشته باشد؟ از دیدگاه من این موضوع نمیتواند تأثیری روی متغیرهای حقیقی اقتصاد داشته باشد. حذف صفر از پول یک متغیر اسمی است و به معنی تغییر واحد سنجش است که ذاتا نمیتواند در اقتصاد تغییرات حقیقی ایجاد کند.
البته این موضوع میتواند هم جنبههای مثبت و هم جنبههای منفی داشته باشد؛ مثلا میتواند از برخی ابعاد انتظارات تورمی را در جامعه گسترش بدهد و از جهت دیگر ذهنیت مثبتی را نسبت به ارزش واحد پول ملی ایجاد کند. یعنی این ذهنتی را ایجاد کند که در حقیقت ارزش پول ملی یک کشور بعد از یک دوره تورمی افزایش یافته است. با این حال فکر نمیکنم که از بعد حقیقی بتواند روی اقتصاد اثری بگذارد. تنها امکان دارد در تعدیل انتظارات اثرگذار باشد.
دانشجو: آیا به نظر شما حذف صفر از پول اثر روانی در جامعه دارد؟ بیشتر روی انتظارت اثرگذار است، اما همین موضوع که دقیقا چطور اثر خواهد گذاشت، خودش محل تأمل است. مثلا فرض کنید که کالایی در اقتصاد کشور ما با قیمت ۴۹ هزار تومان مبادله میشود. وقتی چهار صفر حذف شود رقم آن به ۴۹ میرسد که در این صورت برای رند شدن به ۵۰ افزایش مییابد.
البته این هم ممکن است که از جهت عکس عمل کند و مثلا کالا به سمت ۴۵ تومان کاهش یابد. اما نکته مهم این است که در کالاها به قیمت هم گرای خود نزدیک میشوند. باز هم نمیتوانیم بگوییم که اثر حقیقی روی اقتصاد دارد.
واقعیت این است که مشکل تورم و کاهش ارزش پول ملی در ایران مشکل ساختاری است و این موضوع را نمیتوانیم با این سرعت حل کنیم. حذف صفر از پول ملی نمیتواند باعث شود تا واقعیتهای اقتصاد ایران را انکار کنیم و به نظرم اگر با هر نیتی قصد داریم این کار را انجام دهیم، باید به صورت ساختاری با مساله برخورد کنیم نه اینکه فکر کنیم با حذف چهار صفر اتفاق خاصی در کشور رخ میدهد.
دانشجو: به نظر شما چرا در این شرایط اقتصادی دولت این موضوع را مطرح کرده و میخواهد به چه هدفی برسد؟ برای نقد این موضوع باید به سیاست گذاریهای دقیق و منطقی از دولت توجه کنیم. دولت در شرایط کنونی که مشکل تورم ساختاری در اقتصاد وجود دارد، سراغ یک متغیر اعتباری رفته است. الان ما نباید دنبال متغیرهای اعتباری باشیم و باید مشکلات اقتصاد کشور را به صورت ریشهای حل کنیم.
من نگاه منطقی از سوی دولت برای این موضوع نمیبینم که چرا دولت در این مقطع زمانی میخواهد این کار را انجام دهد. این بحث بارها در سالهای قبل هم مطرح شده بود و اگر واقعا قرار بود این اتفاق بیفتد، حتما موضوع به صورت کارشناسانه و واقعیتر مطرح میشد.
دانشجو: در فضای فعلی اقتصادی کشور که باید مشکلات ساختاری در اقتصاد حل شوند، و در این بازی تورم و رکود در اقتصاد ما، به نظر دولت برای باز کردن این گره اقتصادی چه باید بکند؟ نظریه پردازان خوبی در کشور ما در حوزه اقتصاد فعالیت میکنند و مطالعات و پژوهشهای زیادی در این زمینه انجام شده است. دیدگاههای مختلفی هم ارائه میشود. برخی از اقتصاددانان به موضوع رشد پایه پولی اشاره میکنند که این اتفاق به دو دلیل افزایش بدهیهای دولت یا افزایش بدهی بانکها به بانک مرکزی رخ میدهد.
وقتی میخواهند نقدینگی را کنترل کنند و از طرفی بدهیهای بانکها را به بانک مرکزی کاهش دهند، معمولا افزایش نرخ بهره را پیشنهاد میدهند. وقتی هم که بخواهند بدهی دولت به بانک مرکزی را کاهش دهند موضوع هدفمندی یارانهها یا افزایش نرخ ارز را مطرح میکنند.
اما مساله این است که در مشکل تورم به خصوص طی چند سال اخیر در ایران از ابعاد دیگری هم قابل بررسی است. میتوان گفت: سرعت گردش پول در ایران متغیر است و ثبات ندارد. حتی ما میبینیم که ماهیت نقدینگی و پول در کشور حالت درون زا پیدا میکند و گاهی میبینیم که عوام اقتصادی در کشور قدرت تعیین کنندگی قیمت را دارند و به تورم به صورت افسار گسیخته دامن میزنند.
از دیدگاه من دو عامل اول؛ یعنی سرعت گردش پول و انعطاف آن از اهمیت بالاتری برخوردار هستند. ما دولتی داریم که بر مبنای اقتصاد نفتی پایه گذاری شده است. زمانی درآمدهای نفتی بالا بوده و بنابراین درآمد دولت هم زیاد بوده است. اما الان درآمد کشور از فروش نفت کاهش پیدا کرده و طبیعتا دولت نمیتواند به همان سیاستهای اقتصادی دوران درآمدزا بودن نفت ادامه دهد.
از طرف دیگر کسری بودجه دائما در اقتصاد تکرار میشود و با بهانه مقابله با بیماری هلندی در اقتصاد، ارزش پول ملی را تضعیف میکنند. در صورتی که دلیل اصلی همه اینها کسری بودجه دولت است و در کنار آن باید به نبود مدیریت صحیح بانکها هم توجه کرد.
از سال ۸۰ که بانکهای خصوصی افزایش پیدا کردند، نبود مدیریت صحیح این بانکها خود عاملی برای نبود کنترل نقدینگی میشود و در نهایت اتفاقاتی را که در چند ماه اخیر شاهد بودیم، رقم میخورد.