وزیر بهداشت در دولتهای دوم میرحسین موسوی و هاشمی با اشاره به یشرفتهای ایران در عرصه های مختلف پزشکی از جمله ناباروری،کلیه، قرنیه و سلولهای بنیادی در سالهای پس از پیروزی انقلاب راه نجات کشور را عملکرد انقلابی مسئولین دانست.
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو،زهرامهران راد؛ در بخش نخست گفتگوبا وزیر بهداشت در دولتهای دوم میرحسین موسوی و هاشمی رفسنجانی وی از شرایط بهداشت و در مان در سالهای ابتدائی پیروزی انقلاب گفت،اینکه در کشور بیش از۶۰۰۰پزشک غیرایرانی داشتیم که نه زبان مردم را می فهمیدند و نه فرهنگ آنها را واینکه خدمات بهداشتی در آن زمان اصلا وجود خارجی نداشت و عملا ارائه خدمتی به ویژه در مناطق محروم صورت نمیگرفت واکسیناسیون طوری بود که اصلا فرهنگ درخواست آن از سوی مردم وجود نداشت.
به عنوان مثال در آن زمان مطابق آماری که از فرزندان اساتید در دانشگاه اصفهان گرفته شد تنها ۸ درصد آنها واکسن دریافت کرده بودند این شرایط حکایت از آن داشت که وقتی بین اساتید که قشر تحصیلکرده هر کشور محسوب میشوند فرهنگ واکسیناسیون تا این حد پایین باشد وای به حال عامه مردم.
بر این اساس بیماریهای واگیردار در کشور غوغا میکرد و مرگ و میر بالایی به کشور تحمیل میکرد و ما فقط سالی ۱۱ هزار نوزاد داشتیم که به دلیل بیماری کزاز و عدم دریافت واکسن توسط مادر در دوران بارداری جان خود را از دست میدادند.
دانشجو: مشکل کمبود پزشک را چطور حل کردید؟ مرندی: مشکلی که در سالهای ۶۰ تا ۶۳ با آن مواجه بودیم مشکل کمبود پزشک در کشور بود در آن زمان بیشتر پزشکان خارجی بودند براین اساس بنده از وزیر بهداشت وقت آقای منافی خواستم با وزیر علوم که در آن زمان آقای نجفی بود مذاکره کنم تا راهی پیدا شود تا بتوانیم یک گروه پزشک تربیت کنیم بنده به عنوان معاون وزیر بهداشت شخصا برای مذاکره با آقای نجفی رفتم، اما او گفت: ما امکانات لازم را نداریم که این دلیل برایم چندان قانع کننده نبود، اما این جلسات ادامه داشت تا از شورای وزارت، معاونین و حتی نمایندگان مجلس به این جلسات اضافه شدند و تعدادی از ستاد انقلاب فرهنگی نیز به این جلسات میآمدند، اما تاثیری نداشت.
این داستان ادامه داشت تا زمانی که امام ره دانشگاهها را موقتا تعطیل کرد و ستاد انقلاب فرهنگی را موظف به تعدیل وضع فرهنگی دانشگاهها کرد این ستاد گروههای مختلفی تشکیل داد و مسیرهای آموزشی در این حوزه را بررسی کرد بدین ترتیب بنده هم به عنوان عضو شورای پزشکی در ستاد انقلاب فرهنگی قرار داد و در همان جلسات به اعضای شاخه پزشکی فراخوانی دادیم تا پیشنهادات خود را در خصوص راهکارهای افزایش پزشک ارایه دهند؛ که ما پیشنهاد دادیم مجتمعهای آموزشی راه اندازی کنیم که در آنها آموزش و پژوهش و ارایه خدمت با هم و به طور یکجا انجام شود این طرح تصویب شد و ما از دکتر منافی وزیر بهداشت خواستیم تا آن را به صورت لایحه به دولت ببرد تا قابلیت اجرایی شدن در کشور پیدا کند به هر حال این مراحل طی شد و این قانون در مجلس به تصویب رسید.
در آن زمان قانون اساسی به این شکل بود که دولت باید هر چند سال یکبار رای اعتماد میگرفت یعنی با روی کارآمد مجلس جدید یک دولت باید مجددا رای اعتماد میگرفت در این مسیر وزرای وقت بهداشت و علوم یعنی آقایان منافی و نجفی رای اعتماد نگرفتند و بنده به عنوان سرپرست وزارت بهداشت انتخاب شدم و بعد هم به عنوان وزیر انتخاب شدم که البته تمایلی برای تصدی این پست نداشتم؛ و حتی وقت گرفتم و این را شخصا به آیت الله خامنهای هم گفتم که من به دلیل گرفتاری در معاونت بهداشت این روزها نه تدریس میکنم و نه مطبی دارم و اگر به عنوان وزیر انتخاب شوم شرایط و وقت تنگتر میشود که البته پذیرفته نشد و نمایندگان مخالف با من در صحن مجلس یکی از ایراداتی که به عملکرد من وارد میدانستند این بود که برای بهداشت امتیاز بیشتری اختصاص میدهم تا وضعیت درمان.
به هر حال با همه شرایط من در مجلس رای مورد نیاز را اتخاذ کردم و در دفاعیات خود در مجلس نیز همواره اعلام میکردم که اولویت من بحث بهداشت خواهد بود.
براساس این روند وقتی تصدی وزارت بهداشت را به عهده گرفتم لایحه تشکیل وزارت درمان پزشکی را به مجلس تقدیم کردم و به آقای فاضل وزیر علوم جدید پیشنهاد کردم که مشکل نیروی پزشکی کشور را به کمک یکدیگر حل کنیم آقای فاضل هم پذیرفت و بنا شد چند معاون مسئول پیگیری این روند شوند.
بالاخره و با همکاری وزارت علوم این طرح به مجلس رفت و پس از تصویب مجلس وزارت بهداشت را تاسیس کردیم و پس از آن در هر استان یک دانشگاه علوم پزشکی تاسیس کردم و این استانها استانهایی بودند که بعضا امکان تاسیس دانشگاه را نداشتند که از آن جمله میتوان به سیستان و بلوچستان، لرستان و ایلام اشاره کرد. به هر حال این استانها شرایط تشکیل کلاسهای آموزش عالی را نداشتند، اما تنها راهی که بتواند نیازهای پزشکی مناطق محروم را تامین کند این بود که آموزش و تربیت پزشک را به همان مناطق منتقل کنیم؛ که وقتی دانشجو برای درس خواندن به آنجا میرود پس از فارغ التحصیل شدن نیز آنجا بماند و این روش وسیلهای برای جذب اساتید و کارشناسان و صاحبان نظران در مناطق محروم بود. البته این طرح با مخالفت عدهای مواجه شد که ۲ نفر از آنها بعدا وزیر بهداشت کشور شدند این دو نفر طرحی را در مجلس پیش بینی کردند که وزارت بهداشت که تازه تاسیس شده بود منحل شود.
میرحسین موسوی موافق انحلال وزارت بهداشت بود و حتی به من اجازه حضور در مجلس و دفاع از کیان وزارت تازه تاسیس بهداشت را نداد دانشجو: قضیه تصمیم مجلس برای انحلال وزارت بهداشت نوپا چه بود؟ مرندی: دوستان در مجلس طرحی را پیش بینی کردند که وزارت بهداشت منحل شود و به همان بهداری سابق شود و خیلی هم روی آن مانور دادند حتی دولت هم تحت تاثیر قرار گرفت و مهندس موسوی که در آن زمان نخست وزیر بود گفت: من موافق انحلال هستم و دکتر مرندی حق ندارد برای دفاع از خود به مجلس برود و به جای او عطاالله مهاجرانی که معان او بود را مامورکرد به مجلس برود و از طرف دولت اعلام کند که دولت موافق انحلال وزارت بهداشت است با این شرایط کار مشکلتر میشد، اما من چارهای جز این نداشتم که مسائل مطرح شده را خارج از مجلس به نمایندگان منتقل کنم و جای قدردانی از نمایندگان مجلس آن زمان وجود دارد که با توجه به اینکه از نظر سیاسی نیز با من موافق نبودند، اما به آن طرح رای دادند و بنا شد وزارت بهداشت به کار خود ادامه دهد.
ابتدای انقلاب در سوله پزشک تربیت میکردیم براین اساس این اتفاق باعث به تعویق افتادن کارهای ما در وزارت بهداشت شد، اما بالاخره دانشکدهها را از وزارت علوم گرفتیم و به وزارت بهداشت سپردیم.
نمایندگانی که با این طرح مخالف بودند اعلام کردند به شرطی آن را میپذیریم که شما در سال اول ۴ هزار دانشجوی پزشکی بپذیرید این در حالی بود که دانشگاهها تا آن زمان سالانه چندصد دانشجوی پزشکی بیشتر نمیگرفت.
این در حالی بود که برادری که این پیشنهاد را داده بود نمیدانست که من در وزارت بهداری جلساتی داشتم و با دوستان و همکاران خود تخمین میزدیم که بدانیم کشور ما چند پزشک، داروساز، پرستار، ماما و ... نیاز دارد و لذا پیش بینی ما نیز این بود که باید ۴ هزار دانشجوی پزشکی بگیریم؛ بنابراین ایشان که این پیشنهاد را داد من هم دیدم با پیش بینی ما کاملا هماهنگ است. این در حالی بود که ما در کلاسهایی نداشتیم که ظرفیت پذیرش این حجم از دانشجو را داشته باشد بنابراین مجبور به ساخت سوله شدیم.
دانشجو: با این حجم از دانشجو مشکل کمبود استاد نداشتید؟ مرندی:چرا، دقیقا مشکل بعدی عدم وجود استاد بود و ما باید از اساتید دانشگاههای بزرگ مثل شهید بهشتی، تهران، شیراز، اصفهان و تبریز خواستیم تا به شهرهایی مثل همدان، کرمان، سیستان بلوچستان، هرمزگان و بوشهر بروند و دانشجویان پزشکی را آموزش دهند.
این در حالی بود که گروه پزشکی ما در زمان سالهای دفاع مقدس بسیار خالصانه خدمت میکرد، چون از یک طرف باید به مردم شهرهای خود و شرایط جبهه ارایه خدمات میکردند و از سوی دیگر نیز درخواست ما این بود به عنوان استاد پروازی به این شهرها بروند؛ بنابراین شد که پنجشنبه و جمعه به تدریس دانشجویان جدید بپردازند البته ذکر این نکته ضروری است که در زمان جنگ ما عملا پروازی نداشتیم و این اساتید به تک تک استانها ضروری سفر میکردند و با جهاد کشور را اداره میکردند.
با وجود کمبود پزشک، استاد و... همه شرایط سخت امروز حرف اول را در پزشکی منطقه میزنیم بالاخره و پس از پشت سر گذاشتن این شرایط کشور به پزشکان خارجی بی نیاز شد و همزمان با آن شروع به گسترش آموزش تخصص در دانشگاهها کردیم. در آن زمان فوق تخصص در رشتههای پزشکی اصلا در ایران وجود نداشت و اساتیدی که فوق تخصص داشتند به اندازه انگشتان دست بودند که از جمله آنها میتوانم به دکتر عزیزی و خودم به عنوان فوق تخصص اطفال اشاره کنم، اما امروز به لطف خداوند هیچ دانشگاهی کمبود فوق تخصص ندارد و این روند موجب شد نیازی به اعزام بیمار به خارج از کشور نداشته باشیم و الان بیماران برای درمانهای تخصصی و فوق تخصصی به ایران میآیند و پیوندهای مهم مثل کبد، کلیه، قرنیه و ... شروع و در حال گسترش آن هستیم.
همیشه مرگ ومیرناشی از بیماریها در زمان جنگ بیشتر از روند میدانی خود جنگ قربانی میگیرد، اما در ایران رشد بهداشت و مهار بیماری در آن سالها قابل توجه بود دانشجو: شنیدم با وجود این شرایط در آن سالها شاخصهای جهانی بهداشت رشد داشته است؟ مرندی:بله، کارشناسان بین الملی که در آن زمان به ایران میآمدند تبلیغ ما را میکردند مثلا نماینده یونیسف که برای بازدید به کشور ما سفر کرده بود در مصاحبههای خود پس از خروج از ایران عنوان کرده بود در هر نقطهای از جهان که جنگ میشود مرگ و میر، بیماریها واگیردار چندین برابر کشتار خود جنگ قربانی میگیرد. اما در ایران شاهد این بودیم که نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه آمار رشد بهداشت و درمان در کشور در آن سالها رشد قابل توجهی داشت.
من نیز به عنوان وزیر بهداشت هر سال که به اجلاس سازمان بهداشت جهانی میرفتم مرتب وزرای کشورهای مختلف از من میپرسیدند که شما چه کردید که آمار بهداشت و سلامت در کشور تا این اندازه ارتقا یافته است؟
این تبلیغات برای کشور ارزش داشت به ویژه اینکه در سالهای جنگ و دفاع مقدس وزارتخانههای دیگر توفیقات محدودی داشتند مثلا آموزش و پرورش شیفتهای چندگانه داشت و تنها مطلبی که امکان ارایه و دفاع در بین سفرای خارجی داشت عملکرد وزارت بهداشت بود.
پیشرفتهای کشور قابل قیاس با زمان طاغوت نیست منتها تدریجی بودن؛ ملموس بودن را خنثی کرده است دانشجو: شرایط کشور در حوزه دانشجویان بهداشت و پزشکی چه تفاوتی با امروز کرده است؟ مرندی: جوانان ما دستاوردهای انقلاب را نمیدانند، چون ندیدند افراد مسن ترهم شاید هیچگاه به جادههای زمان قبل از انقلاب سری نزده بودند، اما من به دلیل اینکه معاون بهداشت بودم به مناطق محروم سفر داشتم و از نزدیک شاهد شرایط اسفناک بودم و زمانی که در سال ۶۱ معاون بهداشت شدم و به مناطق محروم سفر میکردم میتوانم با قدرت شهادت دهم که امروز جمهوری اسلامی قابل مقایسه با آن چه در آن زمان میدیدم نیست منتها، چون این پیشرفتها تدریجی اتفاق میافتد چندان ملموس نیست البته شان مردم ما خدمات بیشتر است، اما در نظر داشته باشید که ما هشت سال جنگ داشتیم که فقط با عراق نبود و در حقیقت همه کشورهای جهان طرف مقابل ما بودند.
به عنوان مثال عربستان و کشورهای همسایه پول میدادند، آمریکا و فرانسه سلاح میدادند و حتی اتحاد جماهیر شوروی نیز از صدام حمایت میکرد و کشور ما غیر از سوریه که با قدرت محدود بین کشورهای عربی از ما حمایت میکرد حامی دیگری نداشت و امکان فراهم کردن یک اسلحه کوچک را نیز نداشتیم زمانی که برای بازدید از خرمشهر رفتم تمام مسیر تنها یک تانک دیدم در جبهه جدا شده بود یا در قصر شیرین روزی که برای بازدید رفته بودم و اتفاقا فردای آن روز نیز این شهر سقوط کرد بچههای سپاه که میجنگیدند خیلی هاشان حتی کلاه هم نداشتند؛ و کشور با این وضع اداره میشد.
انقلاب اسلامی تازه پیروز شده بود و بدنه ارتش هنوز جای خود را پیدا نکرده بود سران ارتش هم از کشور رفته بودند و ۸ سال جنگ منجر به پایین آمدن کاهش قیمت نفت شده بود.
دشمن در آن زمان منابع فنی را بمباران کرده بودند بنابراین هم حجم استخراج نفت پایین آمده بود و هم قیمت آن کاهش یافته بود. در آن شرایط انواع انحصارهای سیاسی، اقتصادی از یک طرف و هجمههای فرهنگی و درگیری با منافقین از طرف دیگر کشور را در تنگنا قرار داده بود. در زمان جنگ مردم مرتب شعار میدادند «موشک جواب موشک» اما ما عملا موشکی نداشتیم و توان ساخت آن را هم نداشتیم و پیشرفت در عرصه موشک سازی را از صفر شروع کردیم بر همین اساس در تمام زمینهها اعم از نانو، سلولهای بنیادی و ... به پیشرفتهای چشمگیری دست یافتیم و در هر یک از این زمینهها هم اکنون در دنیا حرفی برای گفتن داریم و صاحب تکنولوژی هستیم. دستیابی به این شرایط در سختترین سالهای چهل سالگی منتهی به انقلاب محقق شد.
در ابتدای پیروزی انقلاب وضع کشور شبیه افغانستان کنونی بود دانشجو: آیا ۴۰ سال قبل تصور میکردید کشور در زمینه پیشرفتهای پزشکی در نقطهای که هم اکنون است، ایستاده باشد؟ مرندی: زمان پیروزی انقلاب من ایران نبودم، اما به محض شنیدن خبر پیروزی انقلاب با خانواده تصمیم گرفتیم به ایران برگردیم از آنجا که سابقه زندان داشتم سالها بود که نگران حضور خود در ایران بودم که مبادا دچار گرفتاری شوم این در حالی بود که من در آمریکا فوق تخصص اطفال داشتم و تصورم این بود که همان نوزادان نارسی که آنجا نجات میدادم در کشور نیز قرار است همان کار را ادامه دهم، اما زمانی که به ایران آمدم با صحنههایی مواجه شدم از جمله اینکه ما نوزاد نارس که هیچ، نوزادان کاملا سالم مان مثل برگ خزان میمردند ۱۱ هزار نوزاد سالم به دلیل اینکه واکسن کزاز به مادران شان تزریق نمیشد جان خود را از دست میدادند یا به دلیل اسهال و بیماریهای ویروسی از این دست میمردند.
وضع کشور از نظر من استاد دانشگاه اسفبار بود و کاملا با آنچه در ذهن داشتم مغایرت داشت در ابتدای ورودم به ایران هر چه از من خواستند کار اجرایی کنم از آن امتناع کردم با آنکه مدتها پس از بازگشت به ایران بیکار بودم، اما وقتی در کارهای اجرایی دیدم وضع کشور تا این حد اسفناک است تصمیم به کار در همین حوزهها گرفتم.
الان وضع افغانستان را ببینید چه قدر اسفناک است در آن زمان ما شرایطی شبیه به افغانستان داشتیم. عراق و اردن بسیار از ما پیشرفتهتر بودند حتی کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز شرایط بهتری از ما داشتند این در حالی بود که یکی از وزرای این کشورها زمانی در یکی از جلسات بین المللی به من گفت: در بازهای که ایران انقلاب شد ما با الاغ رفت و آمد میکردیم همین امارات عربی و دوبی از قبال تجارت جمهوری اسلامی و نفت خودشان جان گرفتند در مورد ترکیه نیز یکی از مسئولان آنها میگفت: موقع انقلاب شما ترکیه یک کوره ده بود و این کشورها از برکت هجمه اقتصادی و تنگنای جنگی که بر ما تحمیل شد جای خود را به لحاظ اقتصادی در منطقه پیدا کردند.
در شرایط فعلی مشکل کمبود اعتبار نیست؛ بلکه مشکل مدیریت من امثال من است به اعتقاد من مشکل جمهوری اسلامی کمبود اعتبار نیست مشکل، مدیریت من و امثال من است سختی زمان جنگ هیچ گاه تکرار نخواهد شد مرارت جنگ و اینکه اولویتها امکانات مالی و ... همه برای مناطق جنگی باشد سازندگی در این شرایط آسان نیست، اما در همان زمان با نبود اعتبارات شبکه بهداشت و درمان و دانشگاه علوم پزشکی را تاسیس کردیم.
اگر من میخواستم به نبود اعتبارات اکتفا کنم هیچ یک از این کارها را نباید انجام میدادم، اما به نظرم اگر خدمات بیشتری انجام ندادیم تقصیر کمبود اعتبارات نبود بلکه من برنامه بهتری برای کشور ارائه نکردم و اگر برنامهای داشتم قطعا مجلس اعتبارات مورد نظر را تخصیص میداد و لذا مدیران باید این موضوع را در نظر بگیرند که اینکه میگوییم ارز و اعتبار نیست همیشه این طور بوده و در شرایط جنگ به مراتب اوضاع سختتر از شرایط فعلی بود.
اگر مسئولین انقلابی عمل کنند همه کار شدنی است/همانطورکه در عرصه نظامی که زیرنظر مستقیم رهبری است این اتفاق افتاد در سختترین شرایط هم اگر افراد تصمیم و اراده داشته باشند و همان طور که مقام معظم رهبری فرمودند: انقلابی عمل کنند، همه کار مقدور است همان طور که در بخشهای نظامی محقق شده است، چون زیر نظر مستقیم ایشان اداره میشود.
آنجایی که نشده، اشکال در مدیریت خود ماست لذا فرد فرد ما باید تلاش کنیم، چون هر کدام در پیشگاه خداوند مسئولیم و خداوند ما را گروهی به بهشت یا جهنم نخواهد برد کاری به یکدیگر نداشته باشیم و تلاش مان را صرف خدمت خستگی ناپذیر به مردم کنیم. این برداشت من از کار خودم بود و تاسف میخورم که چرا مدیر بهتری نبودم برای اینکه معتقدم در هر زمان میشود بهتر و بیشتر کار کرد اگر افراد اراده کنند و بر خداوند توکل خدا در کار آنها برکت قرار میدهد و تمام کارهایی که در شرایط سخت زمان جنگ انجام شد همه لطف خدا بود و لطف خدا هنوز هم ادامه دارد بنابراین اگر مردم و مسئولان این عنایت را داشته باشند که خداوند کمک میکند و تلاش بیشتری کنند کشور پیشرفتهای زیادی در عرصه علمی و عملیاتی خواهد داشت.