اشغال جنوب لبنان توسط ارتش صهيونيستي به عمليات ليتاني در سال 1978 برميگردد؛ در آن سال ارتش صهيونيستي با هدف نابود كردن پايگاه مقاومت فلسطين در جنوب رودخانه ليتاني به لبنان حمله كرد، اما با وجود صدور قطعنامه 425 شوراي امنيت و ورود نيروهاي پاسدار صلح بينالمللي (يونيفيل) به جنوب لبنان، صهيونيست ها از اجراي اين قطعنامه خودداري كردند و با به كار گرفتن عدهاي مزدور لبناني به فرماندهي سرگرد «سعد حداد» يك كمربند امنيتي به عمق 15 تا 30 كيلومتر را به وجود آوردند.
حمله بعدي ارتش صهيونيستي در 1982 بود كه طي آن بيروت، پايتخت لبنان نيز اشغال شد و اسرائيل با چراغ سبز آمريكا و نيروهاي چندمليتي، ضمن اخراج سازمان هاي فلسطيني از لبنان، به جنايات گستردهاي از جمله قتلعام آوارگان فلسطيني در اردوگاههاي صبرا و شتيلا در بيروت اقدام کرد.
با تداوم اشغالگري رژِيم صهيونيستي، گروه مقاومت اسلامي حزب الله لبنان در اين مقطع شکل گرفت و نوک حملات خود را متوجه ارتش صهيونيستي کرد و با وجود گذشت مدت زمان کوتاهي از شکل گيري خود، اين جنبش توانست ضربات دردناک و کوبنده اي را به ارتش اين رژيم در جنوب لبنان وارد سازد؛ به طوري که مزدوران «آنتوان لحد» در روز سوم ژوئن 1999، به فرمان ارتش اسرائيل از جزين در جنوب لبنان به صورت يكجانبه عقب نشيني كردند.
روند عقب نشيني تحت فشار حزب الله و افكار داخلي اسرائيل به گونه اي بود كه يكي از محورهاي مبارزات انتخاباتي نخست وزيران اسرائيل در سال 1999 را شامل مي شد.
«ايهود باراك»، تنها رقيب نتانياهو در مبارزه انتخاباتي وعده داده بود که در صورت پيروزي، ارتش اسرائيل را در خلال يك سال از جنوب لبنان خارج كند؛ اين در حالي است که وي پس از پيروزي خود، زمان عقب نشيني را حداكثر تا پيش از هفتم ژوئيه 2000 مشخص كرد.
بامداد 24 مي 2000 (مطابق با 4 خرداد 1379) لحظه سرنوشت سازي در تاريخ مقاومت اسلامي عليه اشغالگري رژيم صهيونيستي است؛ در چنين روزي ارتش اسرائيل به يكباره و به صورت كاملا ناگهاني اقدام به تخليه كليه مواضع خود در جنوب لبنان - پس از 18 سال اشغالگري- كرد و دولت لبنان نيز در اقدامي تحسين آميز، روز 25 مي 2000 را روز مقاومت و آزادسازي اعلام کرد.
مهمترين دستاوردها و پيامدهاي اين عقب نشيني، شكست ارتش اسطوره اي اسرائيل و پذيرش حزب الله به عنوان سمبل مقاومت در داخل و خارج و بويژه در سطح كشورهاي عربي و اسلامي و تاثير سريع آن بر انتفاضه مردم فلسطين بود؛ از اين پس حزب الله با حفظ استراتژي مقاومت، استراتژي هاي سياسي را نيز در پيش گرفت و به بازيگري فعال در لبنان و منطقه تبديل شد و در پي آن با به دست گيري بخشي از کابينه لبنان، نقش سياسي خود را تثبيت کرد.
تحولات اخير در صحنه لبنان، بخصوص پس از جنگ 33 روزه ، معادلات جديدي را پيش روي حزب الله قرار داد، اما اين تحولات مانع از آن نشد که اين جنبش، مقاومت عليه اشغالگري رژِيم صهيونيستي را کنار نهاده و به عرصه تعاملات داخلي براي احقاق حقوق سياسي روي آورد، بلکه در کنار فعاليت هاي سياسي همچنان به گزينه مقاومت عليه اشغالگري و افزايش توانمندي هاي نظامي خود پايبند بود.
در مقطع کنوني که با سلسله تظاهرات و تحصن ها و اعتصابات براي مقابله با اقدامات يکطرفه کابينه طرفدار غرب در لبنان همراه بود، حزب الله بار ديگر توانست برگ زرين ديگري را در کارنامه فعاليت هاي خود ثبت کند.
پيروزي سياسي حزب الله در نشست دوحه قطر، همسو با ديگر پيروزي هاي اين جنبش محسوب مي شود؛ چرا که عقبه سياسي حزب الله تضمين کننده تداوم مقاومت به دور از دغدغه هاي سياسي داخلي است.
در اين ميان، يکي از علل موفقيت حزب الله در صحنه هاي مختلف سياسي و نظامي به نقش مديريت پويا و کارامد سيد حسن نصرالله در مقاطع مختلف تاريخ اين جنبش مربوط مي شود.
وي به اذعان دوستان و دشمنان نه تنها به شخصيتي کاريزماتيک در سطح جهان اسلام، بلکه در ميان ملل آزاديخواه جهان تبديل شده است.
در وصف محبوبيت سيدحسن نصرالله آمده است: «بالا گرفتن بحران خاورميانه و رهبريهاي اين مرد 46 ساله در اين شرايط حساس باعث شده که تصاوير اين روحاني چريک نه تنها در محلههاي شيعهنشين لبنان نصب شود، بلکه زينتبخش بسياري از محلههاي سنينشين در اين کشور مديترانهاي که بخش قابل توجهي از مردم آن را مسيحيان تشکيل ميدهند، باشد؛ شخصيت اين مرد و محبوبيت وي از مرزهاي لبنان و شهرهاي شيعهنشين گذشته و در آستانه تبديل شدن به يک اسطوره براي مسلمانان است؛ اکنون در لبنان سخنرانيهاي آتشين و انقلابي نصرالله به جاي موسيقي از ضبطهاي تاکسيهاي بيروت پخش ميشود و بسياري از جوانان جملههايي از سخنانش را روي حافظه موبايلهاي خود ضبط کردهاند تا در زمان زنگخوردن موبايلهايشان به جاي موسيقي نوکيا، از صداي گرم و انرژيبخش سيد لذت ببرند.»
به اعتقاد غالب كارشناسان سياسي، جنبش حزبالله و دبير كل آن از سال 2000 كه نقش اصلي را در بيرون راندن اسرائيل از جنوب لبنان ايفا كرد، هرگز به اندازه اين روزها مورد تحسين نبوده و رژيم صهيونيستي نتوانسته است به هدف اصلي خود يعني انهدام معنوي يا مادي حزبالله دست يابد.
در واقع گستره نفوذ و محبوبيت حزبالله مرزهاي لبنان را درنورديده است؛ تا آن جا كه حمايتهاي مسلمانان اهل سنت کشورهاي اسلامي و غير اسلامي از حزبالله و رهبر مقاومت اسلامي توطئه تفرقهافكنانه جنگ سني و شيعه را نقش بر آب كرده است و تمام جهان اسلام نسبت به مقاومت اسلامي لبنان اداي احترام ميكند.
در اين راستا همواره سخنراني سيد حسن نصرالله مورد توجه محافل داخلي و خارجي براي آگاهي از تحولات بعدي اين جنبش و نيز آگاهي از مواضع حزب الله لبنان در مورد تحولات روز بوده و اهميت زيادي به سخنراني هاي وي داده مي شود.
در ميان سخنان صادقانه سيد حسن نصرالله مي توان نهايت خلوص، زهد و تقوا و جهاد في سبيل الله را مشاهده کرد؛ سخنراني اخير وي که به مناسبت هشتمين سالگرد جشن پيروزي بر ارتش صهيونيستي و عقب نشيني فضاحت بار آن از جنوب لبنان در سال 2000 ميلادي صورت گرفت، با توجه به تحولات جديد در صحنه سياسي لبنان از اهميت قابل توجهي برخوردار است.
مهمترين محورهاي سيد حسن نصرالله در جشن پيروزي عبارتند از:
1- مقاومت، تنها گزينه مبارزه با اشغالگران
مقاومت تنها گزينه كارآمد براي مبارزه با اشغالگران است و براي برخورد با اشغالگران، افراد روشهاي مختلفي را بر ميگزينند؛ وقتي به يك كشور حمله و بخشي از خاك آن اشغال ميشود برخي بي طرف ميمانند، به گونهاي كه گويي اين مسئله به آنان مربوط نميشود، بنابراين زندگي عادي را ادامه ميدهند و توجهي ندارند كه كشورشان در اشغال است.
عدهاي مانند «آنتوان لحد» با اينكه بايد به وطن خود وفادار باشند، به مزدوراني براي دشمنان تبديل ميشوند؛ عدهاي نيز که منافعشان در گرو اشغالگراناست،سكوت ميكنند و گروهي ديگر، از داخل با اشغالگران همكاري ميكنند که متاسفانه بيشتر آنان از فرهيختگان هستند.
گروهي ديگر با اشغالگري مخالفت ميكنند، اما حاضر نيستند با خون خود در اين راه بجنگند و گروه نهايي مقاومان و مبارزاني هستند كه با وجود هر نوع دين و مذهب خود، بر اساس اداي وظيفه ملي براي آزادي سرزمين خود جانفشاني و فداكاري ميكنند.
اين چند دستگي همواره در طول تاريخ وجود داشته، اما راهي كه مقاومت در لبنان براي آزادي اين سرزمين از دست رژيم صهيونيستي انتخاب كرد و امام موسي صدر آن را به ما آموخت، راه مقاومت و ايستادگي بود؛ در اين راه ما از همان ابتداي اشغال - با صدور قطعنامه سازمان ملل - خواستار كمك ديگر كشورها و اعراب شديم، اما هيچ كدام از آنها كمكي نكردند و تنها ايران و سوريه از ما پشتيباني كردند كه ما از آنان متشكريم.
2- نتايج مذاكرات با دشمنان
نتايج مذاكرات با دشمن اسرائيلي از مادريد تا لبنان هيچ دستاوردي براي ملت هاي ستمديده از جمله لبنان و فلسطين نداشته و تنها به نفع اسرائيل بوده است.
اگر مي بينيم اسرائيل از جنوب لبنان و يا از بخش هايي از سرزمينهاي فلسطيني (غزه) خارج شد، اين اتفاق نه به خاطر مذاكرات خفت بار، بلكه به دليل مبارزه و مقاومت بوده است.
3- اهداف حزب الله در تحولات اخير
برخي گروه ها ما را به اين متهم ميكنند كه در تحولات اخير به دنبال انقلاب، سلطه و بازگردان سوريه به لبنان بوديم؛ اين در حالي است كه ما در نشستهاي دوحه ثابت كرديم که اصلا بهدنبال قدرت نبوديم و هرچند گروه مقابل پس از اين تحولات، شرايط خاصي را مطرح كرد، اما ما هيچ تغييري در قواعد و مسائل مورد نظر خود نداديم.
ما به دنبال جلوگيري از بروز فتنههاي مذهبي، طايفهاي و برخورد ارتش با مقاومت بوديم و منظور اصلي ما حفاظت از لبنان بود؛ ما خواستيم لبنان را از تابستان داغي كه مقامهاي آمريكايي آن را پيش بيني كرده بودند، نجات دهيم، اما گروه سياسي حاكم اتهام هاي واهي عليه ما مطرح كرد.
ما به دنبال مشاركت واقعي ملت لبنان در تصميمگيري ها و جلوگيري از تضييع حقوق ملت هستيم؛ دولتي ميخواهيم كه نمايندگان واقعي مردم در آن حضور داشته باشند و ائتلافهاي حقيقي در صحنههاي سياسي شكل گيرد، نه اينكه مجري طرحهاي بيگانگان باشند.
در خصوص تحولات اخير و دو تصميمي كه دولت آن را اتخاذ كرد و باعث تحولات جاري شد، هرچند ميتوانم آن را تشريح كنم، اما اين موضوع را اكنون و با توجه به عيد ملت لبنان به مناسبت جشن مقاومت، توافق دوحه و انتخاب رئيس جمهوري به مصلحت نميدانم و توضيح در اين باره را به زماني مناسب كه وجدان هاي عمومي بيدارتر باشند، مي گذارم؛ چرا که مهم درس عبرتي است كه بايد از اين حوادث گرفت.
4- افتخار به عضويت در حزب ولايت فقيه
گروهي از آنان (گروه حاكم) گفتند ما جزو حزب «ولايت فقيه» هستيم؛ اگر منظور آنان اهانت است، بايد بگويم ما افتخار ميكنيم که پيرو ولايت فقيهي عادل، حكيم، شجاع، صبور و مخلص باشيم؛ ولايتي كه لبنان را حفظ ميكند.
چند روز پيش مقامهاي عربستان خواهان تغيير قوانين لبنان براي جلوگيري از تغيير هويت عربي لبنان شدند و من به عنوان عضوي از حزبي كه از آن به حزب ولايت فقيه نام ميبرند، ميگويم: با اصلاح و تغيير قانون موافقم تا هيچ كسي از جمله آمريكا و كشورهاي غربي قادر به دخالت در لبنان نباشند؛ ما در مذاكرات دوحه مستقل و صاحب تصميم بوديم و همه ميدانند از جانب دوستان ما هيچ موضوعي تحميل نشد.
5- موضوع سلاح حزب الله
همه بدانند كه ما سلاح را براي رويارويي با دشمن براي آزادي خاك و رهايي اسيران خود استفاده مي كنيم و نه براي منافع سياسي.
انحصار سلاح در دست دولت بايد به اين مفهوم باشد كه سلاح دولت نبايد براي تسويه حساب هاي داخلي و سياسي، جلو بردن طرحهاي بيگانگان و كاستن از توان لبنان در رويارويي با دشمن به كار رود؛ سلاح بايد در خدمت به هدف باشد و هدف نيز چيزي جز دفاع از ملت، دولت و تماميت ارضي نيست و کاربرد سلاح از سوي مقاومت نيز در همين راستا است.
6. عملکرد دولت سنيوره
ما پس از پيروزي سال 2000 عليه اسرائيل، نوار مرزي در جنوب لبنان را به دولت داده و از آن خواستيم تا اوضاع اجتماعي، امنيتي، اقتصادي و قضايي را در دست گرفته و به وضع مناطق محروم همچون بعلبك، هرمل و عكار رسيدگي كند، اما به دليل آنكه آنان به دنبال منافع خود بودند چنين نشد.
لبنانيها ميدانند، برادران عرب ما نيز آگاه شوند كه اين دولت كاري انجام نداده و تنها به افزايش ماليات ها پرداخته و سازوكاري براي رفع مشكلات نداشته است.
در مقابل اعتراض ما، آنان ما را بازخواست كرده و گفتند: نيروهاي مقاومت در هر كشوري پس از پيروزي سلاح خود را تسليم دولت ميكنند؛ اين در حالي است كه نيروهاي مبارز در هر كشوري پس از پيروزي، يا قدرت را در دست ميگيرند و يا در آن شريك ميشوند، در حالي كه ما هيچكدام را نخواستيم و هم اکنون نيز به نام حزبالله اعلام ميكنم که قدرت نمي خواهيم؛ چون ايمان داريم.
7- قانون انتخابات پارلماني
اين قانوني كه در نشست دوحه درباره آن توافق شد نمايندگان را به شكل واقعي تري روانه مجلس خواهد كرد؛ قانون سال 2000 كه در انتخابات قبلي مورد استفاده قرار گرفت برخي گروه ها از جمله حزبالله و امل را حذف ميكرد؛ كساني كه به دنبال قانون عادلانهاي هستند تا نمايندگان واقعي لبنان وارد مجلس شوند و به نفع مردم تصميم بگيرند و ما اميدواريم لبنانيها در آينده به قانون انتخابات شايستهاي دست يابند.
8- انتخاب رئيس جمهوري جديد
انتخاب رئيس جمهوري جديد لبنان تحولي بزرگ در اين كشور است و سخنان وي در مجلس هنگام اداي سوگند بسيار ارزشمند بود؛ ميشا سليمان وعده داد که در آينده هوشمندانه عمل كند و اين موضوعي است كه لبنانيها به آن نياز دارند.
انتخاب سليمان باعث شد تا لبنانيها واقعاْ به دوره جديد اميدوار باشند.
9- توافق دوحه
توافق دوحه پيروزي مشاركت لبنانيها در سرنوشت خود بود.
در لبنان هيچ كس نميتواند به تنهايي حكومت كند و من بارها گفته بودم به دنبال دولت وحدت ملي هستيم و به شما وعده پيروزي در اين زمينه دادهام؛ همان گونه كه پيروزيهاي لبنان در سال 2000 و 20006 در برابر رژيم صهيونيستي خاص يك گروه نبود و متعلق به همه لبنانيها بود، پيروزي دوحه نيز از آن همه لبنانيها است.
ما در نشستهاي دوحه ثابت كرديم که اصلا به دنبال قدرت نبوديم؛ هرچند گروه مقابل پس از اين تحولات، شرايط خاصي را مطرح كرد، اما ما هيچ تغييري در قواعد و مسائل مورد نظر خود نداديم؛ ما به دنبال جلوگيري از بروز فتنههاي مذهبي، طايفهاي و برخورد ارتش با مقاومت بوديم و منظور اصلي ما حفاظت از لبنان بود.
10- دولت آينده
در دولت آينده شركت خواهيم كرد و براي تسريع در تشكيل آن نيز تلاش مي کنيم و معتقديم همه گروه ها بايد در دولت مشاركت داشته باشند، اما آنان ميخواستند همه چيز را به نام ما تمام كنند.
ما به دنبال مشاركت واقعي ملت لبنان در تصميمگيري ها و جلوگيري از تضييع حقوق ملت هستيم؛ دولتي ميخواهيم كه نمايندگان واقعي مردم در آن حضور داشته باشند و ائتلافهاي حقيقي در صحنههاي سياسي شكل گيرد نه اينكه مجري طرحهاي بيگانگان باشند.
11.توصيه به طرفداران حريري
از گروهي كه خود را وابسته به رفيق حريري ميداند، مي خواهم تا از روش وي در بازسازي لبنان استفاده كند و درس بگيرد؛ ما در دوره رفيق حريري اين چنين عمل كرديم و اگر آنان ميخواهند ميراث دار حريري باشند، بايد به عقيده وي نيز عمل كنند؛ من اميدوارم لبنانيها تابستاني آرامي در پيش داشته باشند.
12- مقاومت در عراق
انديشه مقاومت امروز در همه جا از جمله عراق ريشه دوانده است.
در عراق، آمريكا بازي دموكراسي را به ميان كشيد، اما تحولات پس از آن، واشنگتن و سياست هاي آن را در اين كشور رسوا كرد؛ آمريكا با وجود استقلال مردم، دولت و مجلس اين كشور، ازآنان ميخواهد سلطه واشنگتن بر منابع نفتي و اوضاع سياسي و اجتماعي خود را بپذيرند و به آمريكا سلطه مجاني دهند.
من از رهبران سياسي و مذهبي عراق ميخواهم تا موضع خود را در برابر اقدام آمريكا براي تحميل توافقنامههاي امنيتي و نفتي به عراقيها مشخص كرده و اجازه ندهند که آمريكا بر آنان سلطه يابد.
من يقين دارم راهبرد مقاومت همان گونه كه در فلسطين و لبنان كارآمد بود در عراق نيز باعث پيروزي بر اشغالگران خواهد شد و من ملت عراق را به انتخاب اين راه دعوت ميكنم.
13- تحولات فلسطين
ملت هاي مسلمان و مقاوم منطقه، ديگر اجازه نخواهند داد تا نكبت ديگري در اين منطقه توسط اسرائيل و يا آمريكا ايجاد شود.
اسرائيل با وجود اينكه از سوي جرج بوش، فرعون زمان چراغ سبز براي حمله به فلسطينيان را دريافت كرده، اما حساب همه كار را دارد و دريافته فلسطينيان محاصره شده در غزه يك تنه در برابر آن ايستادهاند؛ هرچند بوش با سفر به فلسطين اشغالي، نكبت اشغال فلسطين را ناديده گرفت و گفت: اسرائيل 60سال ديگر موجوديت خود را جشن مي گيرد، اما ما ميگوييم كه اين رژيم رو به زوال است و وعدههاي بوش مبني بر شكست مقاومت و حزبالله به پيروزي آن تبديل شده و خواهد شد.
به كاندوليزا رايس و بوش ميگويم که تا ملت مقاوم لبنان و فلسطين وجود دارند مقاومت از بين رفتني نيست و در همين جا از لبنانيها و ملت هاي عرب ميخواهم به طور جدي گزينه مقاومت را به عنوان راهبرد ملي دفاعي بررسي كنند.
---------------------------------------------------------------
با دقت در سخنان سيد حسن نصرالله مي توان گفت که جنبش حزب الله لبنان توانسته است از يک مرحله دشوار که با آتش افروزي طرف مقابل براي وارد ساختن اين جنبش به عرصه جنگ داخلي همراه بود، با موفقيت عبور کند.
جريان حاکم در طول بحران 18 ماهه اين کشور به انحاي مختلف کوشيده بود تا با وارد ساختن حزب الله به جنگ داخلي، ضمن به زير سوال بردن مشروعيت سلاح آن، مقدمات لازم را براي حضور بيش از پيش بيگانگان در اين کشور و تضعيف حزب الله فراهم سازد، اما با درايت و هوشياري حزب الله اين امر امکان تحقق نيافت.
سيد حسن نصرالله در سخنراني هاي خود همواره چهره فراطايفه اي را از حزب الله ترسيم کرده و کوشيده است تا حزب الله را نه متعلق به شيعه، بلکه متعلق به همه لبناني ها و همه آزادمردان جهان معرفي کند که در اين راه نيز موفق بوده است.
در سخنراني اخير رهبر حزب الله مشاهده مي کنيم که وي پيروزي در صحنه سياسي را نيز متعلق به همه مي داند و همه را در اين پيروزي سهيم قلمداد مي کند و اعلام مي دارد که حزب الله به دنبال قدرت نيست، بلکه به دنبال خدمت است.
نکته ديگر در سخنراني سيد حسن نصرالله به تحولات داخلي لبنان مربوط مي شود.
وي اوضاع کنوني لبنان را مثبت ارزيابي مي کند و مشارکت همه احزاب و جريان هاي سياسي را موجب قوام دولت معرفي مي کند؛ نه اينکه سلطه يکجانبه يک جريان در تمام عرصه هاي لبنان حاکم باشد، بلکه ثبات و امنيت يک کشور در گرو مشارکت عمومي است.
موضوع سلاح حزب الله از مهمترين موضوعات مطرح در لبنان است و جريان حاکم همواره تحت نفوذ و تاثير آمريکا، اسرائيل و کشورهاي عرب منطقه کوشيده است تا با ايجاد موانع گسترده در فعاليت هاي مقاومت اسلامي، زمينه ساز خلع سلاح حزب الله شود، اما تاکنون در تحقق اين امر ناکام مانده است.
سخنراني اخير سيد حسن نصرالله باز تاکيدي بر اين نکته بود که سلاح حزب الله براي رويارويي با دشمن و براي آزادي خاك و رهايي اسيران است، نه براي منافع سياسي، و سلاح بايد در خدمت به هدف باشد و هدف نيز چيزي جز دفاع از ملت، دولت و تماميت ارضي نيست که سلاح مقاومت نيز در همين راستا است، بنابراين ايده خلع سلاح حزب الله از سوي جريان وابسته، سرابي بيش نيست.
موضوع ديگر به رياست جمهوري ميشل سليمان مربوط مي شود.
سيد حسن نصرالله از رياست جمهوري ميشل سليمان استقبال و از آن به عنوان تحولي بزرگ در لبنان ياد کرد.
وي سخنان سليمان در مجلس هنگام اداي سوگند را بسيار ارزشمند دانست.
به نظر مي رسد که رياست جمهوري سليمان در تضاد و يا تقابل با جريان مقاومت اسلامي قرار نخواهد گرفت و مواضع و اقدامات پيشين سليمان در سمت فرماندهي ارتش تاييدي بر اين امر است.
سليمان در سخنان خود در هنگام برعهده گرفتن رياست جمهوري در پارلمان -که به منزله برنامه حکومتي محسوب مي شود - در مورد مقاومت اسلامي بر نکات زير اشاره داشت:
1. تعيين استراتژي دفاعي، حفظ دستاوردهاي مقاومت و مشخص شدن سرنوشت اسيران
2. لبنانيها بايد در سالروز آزادي سرزمينهاي خود نسبت به تهديدها عليه كشورشان هوشيار و آماده فداكاري باشند.
3. ما از مقاومت در راهبرد دفاعي لبنان بهره خواهيم برد.
4. ظهور مقاومت در لبنان آن هم در زماني كه دولت لبنان از هم گسيخته شده و مزارع شبعا همچنان در اشغال اسرائيل قرار دارد، ضرورتي مهم بود که اين امر ايجاب ميكند نوعي راهبرد دفاعي براي لبنان ايجاد كنيم.
5. اجازه نميدهيم كسي سلاح را به سوي گروههاي لبناني نشانه رود؛ سلاح بايد در خدمت دفاع از كشور و در مقابل تهديدات خارجي از جمله تهديد اسرائيل باشد.
سخنان سليمان در سمت رياست جمهوري، چشم انداز روشني را از تحولات آينده لبنان ارائه مي دهد و اميد است که در اين مقطع شاهد کاهش روزافزون مداخلات اسرائيل، آمريکا، کشورهاي اروپايي (فرانسه) و کشورهاي عرب منطقه براي برهم زدن ثبات و امنيت داخلي اين کشور باشيم، بخصوص اينکه نبايد مانع تلاش هاي داخلي لبناني ها براي صيانت از مقاومت اسلامي در رفع اشغالگري رژيم صهيونيستي شد و اجازه داد تا لبناني ها براي بازپس گيري سرزمين هاي اشغالي، به عنوان حق مشروع و قانوني خود از هيچ تلاشي فروگذاري نکنند./انتهاي پيام/