طناز بحرینی، نابغه پزشکی گفت: مشکلات در این کشور زیاد است و تا زمانی که ما بایستیم و گلایه کنیم، چیزی درست نخواهد شد.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، راه زنان موفق درعرصه علمی کشور در این ۴۰ سال اخیر پررنگتر شده است و گرچه برخی تحریمها برای اعمال فشار در عرصه علمی و اقتصادی همچون مانعی بر سرراه دانشجویان و فرهیختگان آنها را به پا پس کشیدن از این عرصه و پناه بردن به پتانسیل علمی اروپا و آمریکا ترغیب میکند، اما با وجود تمام این مسائل هنوز افرادی هستند که از جان و دل به وطن خود خدمت میکنند و سرمایه جانی و مالی و علمی خود را در این راه بی دریغ به کار میگیرند تا کشورشان را سربلند کنند.
به همین مناسبت به سراغ یکی از بانوانی که از نسل همین انقلاب به موفقیت و مدارج علمی رسیده است و حالا در کشور خود با وجود موقعیتهای خارجی بهتر در حال خدمت است، رفته و با او به گفتگو نشستیم.
گفتگو با دکتر طناز بحری به شرح زیر است:
وی ابتدا در معرفی خود گفت: متولد آذر ۱۳۶۱ در تهران هستم. حدود ۱۰-۱۱ سال داشتم که همراه خانواده به هلند مهاجرت کردم. در یکی از شهرکهای نزدیک شهر روتردام بزرگ شدم. در دانشگاه مورد علاقهام در شهر روتردام در رشته پزشکی قبول شدم و پس از اتمام پزشکی عمومی، اپلی کردم برای تخصص داخلی که خدا رو شکر قبول شدم. تخصص داخلی در هلند ۶ سال طول میکشد (در ایران ۴ سال). البته امکان این هست که اگر رزیدنت موفقی باشید در طول دوره تخصص برای فوقتخصص اقدام کنید و ۲ سال آخر را به عنوان فوقتخصص بگذرانید. من فوقتخصص خون و سرطان خون را انتخاب کردم و سال ۱۳۹۴ تحصیلاتم به پایان رسید. بعد از آن، چون مدتی طول میکشید تا مدارکم آماده شود و در بیمارستان اراسموس بهم پیشنهاد کار شده بود، ماندم و به مدت ۱ سال و چند ماه کار کردم و بعد از آماده شدن مدارکم و ارائه به وزارت بهداشت اوائل ۱۳۹۶ برای ارزیابی حضوری به ایران برگشتم.
این نابغه پزشکی درباره اینکه چطور توانسته است در کشوری که نور ایمان و دین اسلام کمرنگ است، دین خود را حفظ کند اظهار داشت: خداوند در همه جای جهان انسانها را هدایت میکند و به آنها این شانس را میدهد که راه درست را انتخاب کنند. برای من هم در سنین بلوغ سوالاتی در ذهنم مطرح شد که هدف از زندگی کردن چیست و اصلاً چرا باید زندگی کنیم؛ برای چی به این دنیا آمادهایم. این سؤالها همراه با اتفاقاتی که میافتاد باعث شد که من بیشتر به سمت دین اسلام گرایش پیدا کنم و شروع به تحقیق کنم.
به عنوان مثال دبیر دینی ما یک روز آمد و در مورد دینهای دیگر جهان صحبت کرد و وقتی نوبت اسلام و پیامبر ما رسید با بیاحترامی و تمسخر چیزهایی گفت که من واقعاً تعجب کردم و ناراحت شدم که چرا انقدر باید به مسلمانها و پیامبرشان بیاحترامی کند، ولی چون اطلاعات زیادی نداشتم مجبور شدم سر کلاس سکوت کنم. اما این اتفاق باعث شد که من شروع به تحقیق کنم و بیشتر و عمیقتر به دین اسلام نزدیک شوم. از طرفی هر چه بیشتر به خدا نزدیک میشدم احساس آرامش بیشتری میکردم و خداوند هم خیلی کمکم میکرد (در تمام امور زندگی). زمانی که انسان وجود خدا و محبتش را احساس میکند دیگر نمیتواند بدون خدا زندگی کند؛ دیگر نمیشود وجودش را انکار کرد.
بحری در پاسخ به اینکه چه چیزی باعث شد تا حجاب کامل را برای زندگی بپذیری گفت: از نظر من حجاب محدودیت نیست، گذاشتن حجاب یک فرصتی است برای خانمها که ارزش و مهارتها و استعدادهای خود را خارج از جذابیتهای ظاهری خودشان ارزیابی کنند و در واقع به درون خود سفر کنند تا خود واقعی و اهداف ارزشمندی که خداوند برایشان در نظر گرفته را پیدا کرده و تلاش کنند تا به آن اهداف دست پیدا کنند. من به این مسائل وقتی پی بردم حجاب گذاشتم؛ که شاید اگر زودتر این کار را کرده بودم میتوانستم به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کنم و رشد بیشتری داشته باشم. میتوانم بگویم که برای من حجاب گذاشتن کار سختی بود، ولی به جایی رسیده بودم که احساس میکردم خداوند این را از من میخواهد و یکجورایی دارد با من اتمام حجت میکند. از این رو این کار را انجام دادم و بعد آن دیدم که چه آرامشی بهم داده شد و بر عکس آنچیزی که فکر میکردم موفقیتهای بیشتری نصیبم شد. انسانها وقتی کاری را برای خدا انجام بدهند خداوند چند برابر جبران میکند.
وی در پاسخ به اینکه از نظر او خانمهای مسلمان ایرانی تا چه اندازه آزادی دارند، توضیح داد: این سوالی بود که همکاران هلندی من زیاد از من میپرسیدند. به نظرم خانمها در همه جای دنیا برای رسیدن به اهدافشان بیشتر از آقایان باید زحمت بکشند و بیشتر سعی و تلاش کنند. در هلند در شغل ما خانمها شانس کمتری برای قبول شدن در تخصصها را داشتند و دارند و یا اینکه اگر به اعضای هیات علمی دانشگاهها نگاه کنید تعداد خانمهایی که به سمت پروفسور رسیدن خیلی کمتر از آقایان است و این خیلی تعجبآور است درحالیکه خانمها حداقل در ۵۰ سال اخیر در ظاهر همان آزادیها و امکانات را داشتهاند که آقایان داشتند.
پس میشود نتیجه گرفت که این فقط آزادی و امکانات نیست که باید فراهم باشد تا خانمها به رتبههای بالای علمی و یا شغلی دست پیدا کنند. حالا اگر بخواهیم جامعه ایران اسلامی را با جوامع اروپا مقایسه کنیم میشود گفت که خانمهای ایرانی از لحاظ امکانات تحصیلات و یا شغلی همان آزادیها را دارند، اما احتمالاً با همان مشکلاتی که خانمها در اروپا مواجه هستند در ایران هم با آنها مواجه هستند. ضمن اینکه این نیاز طبیعی خانمها است که تشکیل خانواده بدهند و از یک سنی به بعد نبود و یا نداشتن خانواده ممکن است احساس خلاء برایشان ایجاد کند و حس شادابی و امید به زندگی را از دست بدهند. خیلی از خانمها که به درجات بالای علمی میرسند تصمیم میگیرند که از یک جایی به بعد بیشتر به خانواده خود برسند و زمانی بیشتری را در کنار فرزندان خود باشند.
بحری پیرامون اینکه یک زن موفق چه ویژگیهایی را باید درخود تقویت کند تصریح کرد: یک خانم اول باید خودش را خوب بشناسد، ریشهها را بازیابی و برای خودش روشن کند که چه چیزهایی در زندگی برایش ارزشمند است، ضعفها و توانمندیهای خود را شناسایی کند و اهدافش را در زندگی برای خود تعریف کند. اینکه از زندگی چه میخواهد و خود را در ۳۰ سال آینده در کجا میبیند. بعد تعیین اهداف باید با توکل به خدا سعی و تلاش خود را شروع کند. در این راه نیاز به ایمان، امید، پشت کار زیاد، نظم و دیسیپلین است. به نظرم اگر یک خانم بتواند خودش را حفظ کند و در این راه رشد کند قطعاً یک مادر موفق هم خواهد بود؛ در عین حال که در جامعه هم تأثیرگذار است.
این پزشک سخت کوش باتوضیح درباره این که پزشکی برای خانمها رشته سختی هست یا نه افزود:در اینکه پزشکها وقت زیادی را برای حرفه خود باید بگذارند شکی نیست. بهغیر از این، سنگینی حجم عواطف انسانی که پزشک را درگیر میکند هم نسبت به رشتههای دیگر بیشتر است و ممکن است که ذهن و روح انسان را درگیر کند. بخصوص در تخصصهایی که با بیماریهای سرطانی سر و کار دارند. به نظرم کار راحتی نیست، اما شدنی است. خیلی از همکاران من در هلند دو، سه فرزند داشتند و در عین حال در یک مرکز آکادمیک کار میکردند. البته آنجا خانمها و آقایان رسیدگی به فرزندان را با هم تقسیم میکنند. مضاف بر اینکه خانمها به طور مثال در هفته که ۵ روز باید کار کنند ۳ و یا ۴ روز کار میکنند و جدیداً تعداد آقایان هم که به عنوان پدر یک روز در هفته کمتر کار میکنند که هم بیشتر در کنار خانواده باشند و هم باری را از دوش همسرشان کم کنند، بیشتر شده است.
بحری با اشاره به اینکه از دوران دانشجویی در ایران رفت و آمد داشتم، در مورد دلیل برگشتنش به ایران گفت:در دوران دانشجویی رفتوآمدهایی به ایران داشتم و در مواجهه مستقیم با شرایط داخل ایران متوجه تناقضهایی میان آنچه توسط رسانههای هلند در ذهن ما ساخته شده بود و آنچه در واقعیت در حال رخ دادن بود، میشدم. در تمام این سالها و علیالخصوص با جدی شدن تحریمها و فشارهای سیاسی بر ایران، بیشتر برایم روشن میشد که حقوق بشر و افکار بهظاهر انساندوستانهای که در غرب تبلیغ و ترویج میشود، در نسبت با ملتهای دیگر صورت واقعی و بیرونی ندارد و عمداً وسیله و پوششی است برای تحت فشار قراردادن کشورهای دیگر جهت دستیابی به اهداف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی.
همه این سالها با دانشجویان زیادی روبرو میشدم که علیرغم وطندوستی و عرق ملی، قصد ماندن در اروپا و یا امریکا و کانادا را داشتند با اینکه برخلاف خواست آنها، احساس میکردم که ایران بیش از همیشه به حمایت و پشتیبانی ظرفیتهای انسانی خود –چه از درون و چه از بیرون- نیاز دارد. دیدن شرایط کشورم از یک سو و مواجهه با این بچهها و دیدن حالوهوایشان از سوی دیگر، بخشی از نگرانی و ناراحتی بزرگ من در آن ایام بود. این بود که بعد از اتمام فوقتخصص تصمیم گرفتم به ایران برگردم و به قول معروف «رطب خورده، منع رطب نکنم» و حداقل به اندازه شخص خودم به وظیفهام عمل کنم.
من از کشوری میآیم که در جنگ جهانی دوم و در مقابل آلمان نازی تنها ۱۰ دقیقه دوام آورد و تسلیم شد. اما در طول دو دهه با سختکوشی و تلاش به یکی از کشورهای مهم اروپای غربی تبدیل شد. درست است که شرایط برای ایران سختتر و پیچیدهتر است و عملاً قابل مقایسه با هلند نیست، اما برای کشوری که سابقه درخشان هشت سال دفاع مقدس را در کارنامه تاریخیاش دارد، کار جهادی و تلاش مفید و بیوقفه، الگوی نامأنوس و ناآشنایی نیست. اگر ما به وظیفه خود عمل نکنیم هیچ کس برای ما این کار را نخواهد کرد و هیچ کس دلش برای این ملت نخواهد سوخت.
وی ادامه داد: نزدیک ۲ سال میشود که به ایران برگشتم و میتوانم بگویم که این ۲ سال خیلی سخت گذشت مخصوصاً وزارت بهداشت مشکلات زیادی را برای من ایجاد کرد و متاسفانه هنوز هم حل نشده است. اما از همان اول که به ایران برگشتم برای ارزیابی علمی-عملی در یکی از مراکزی که وزارت معرفی کرده بود به من پیشنهاد کار شد و من این امکان را داشتم که هر روز به آن مرکز بروم و بیمار ببینم، این برای من خیلی رضایتبخش و امیدوار کننده بود. الان یک سال است که رسماً در این مرکز کار میکنم و رسیدگی به بیمارانی که از کل کشور به این مرکز برای درمان و یا پیوند مغز استخوانمراجعه میکنند. حس خیلی خوبی به من میدهد و باعث میشود که خستگی رفتوآمدهای بیهوده به وزارت را فراموش کنم.
مشکلات در این کشور زیاد است و تا زمانی که ما بایستیم و گلایه کنیم چیزی درست نخواهد شد. با وجود تمام مشکلات باید استقامت کرد. عقیده من این است که اگر هر کسی در حیطه کاری خودش تمام سعی خودش را بکند بدون چشمداشتی به سود شخصی و کار خودش را درست انجام بدهد و با وجود تمام مشکلات دوام بیاورد. خداوند قطعاً یاری خواهد رساند. درست مثل زمان جنگ تحمیلی که رزمندگان با از خودگذشتگی جان خودشان را گذاشتن وسط و با دست خالی جنگیدن و پیروز شدند. به نظرم الان هم ما باید مشابه عمل کنیم. بیشتر از خودگذشتگی نشان دهیم تا خداوند بیشتر یاری برساند. به نظرم خدمت واقعی کردن به این کشور لیاقت میخواهد. خدمت کردن به این مردم مظلوم که در مقابل ظلم و استکبار جهانی ایستادن لیاقت میخواهد. ما باید نشان دهیم که این لیاقت را داریم؛ بنابراین برای من افتخاری است بزرگ اگر بتوانم در این کشور درست کار کنم.
این دکتر توانمند درباره اینکه کشور ایران الان حکم کشتی نوح را دارد و هرکسی که به آن وارد نشود این فرصت را از دست میدهد گفت: انقلاب اسلامی برای من حکم ایستادگی در برابر استکبار جهان را دارد و کمک و همکاری در این مبارزه، مقدس است؛ مبارزه با کشورهایی که به راحتی هزاران نفر را در قحطی و گرسنگی قرار میدهند، جنگهای ساختگی راه میاندازند تا بتوانند ثروتمندتر شوند، صدها سال فقط به ظلم و تبعیض پرداختن و در آخر ژست انسان دوستی میگیرند؛ و برای شخصی که هدف خودش قرار داده که درست زندگی کند این مبارزه یک فرصت بینظیر است. میتوانم بگویم که وجود شهدا من را به این باور رساند. در آخر ما فقط به این دنیا آمادهایم که انتخاب کنیم… انتخاب بین حق و باطل....
بحری در پایان با پیشنهادی به دهه هفتادیها درباره اینکه چگونه میتوانند راه خود را پیدا کنند اظهار کرد: هر جوانی اگر با کنجکاوی و با نیت فهم و درک جهان مطالعه کند راه را پیدا خواهد کرد. همین چند روز پیش مقالهای در یکی از روزنامههای معتبر هلند در مورد یکی از افرادی که در حزب سیاسی تندروهای راست گرا (PVV) فعالیت میکرد و حرفهای تندی ضد پیامبر اسلام و مسلمانها میگفت: خواندم. تحصیلات وی الهیات دانشگاه آمستردام است و قرار بود تا کتابی بنویسد که ضد اسلامی باشد و شروع به تحقیقات کرد. در حین تحقیقات به این نتیجه رسید که همه این منفیبافیها از اروپای قرون وسطی نشات میگیرد. آن زمان که روحانیون مسیحی با دین اسلام مواجه شده بودند و حس رقابت میکردند. ایشان به این نتیجه رسید که هیچکدام از آن حرفها واقیعت نداشته و به حقیقت سخن خدا پی برد و دین اسلام را پذیرفت و مسلمان شد! شما نمیدانید که افرادی که در این حزب سیاسی PVV هستند چقدر تندرو هستند و تعصب دارند روی افکارشان، ولی او بعد تحقیقات هدایت شد، چون دنبال حقیقت میگشت و خدا حقیقت را بهش نشان داد. بنابرین جوانهای ما اگر واقعاً تحقیق کنند، اگر واقعاً بخواهند، مسیر خود را پیدا خواهند کرد.
وی در پایان با اشاره به رفتار مردم ایران گفت: یک نکتهای هست که من را خیلی اذیت میکند و آن این است که رفتار و برخورد مردم در ایران با هم میتواند خیلی دوستانهتر و مهربانتر باشد. دلمان باید بیشتر برای همدیگر بسوزد. بیشتر دست همدیگر را باید بگیریم و مثبتتر به هم نگاه کنیم و کمتر همدیگر را قضاوت کنیم. اگر اینطور عمل کنیم خداوند نعمات بیشتری به ما خواهد داد.
منبع: ویژه نامه زنان جهاد اکبر اتحادیه انجمن اسلامی دانشجویان مستقل
من دوسال همسرم تحت نظر خانم دکتر بحری بودن واقعا کمال تشکر از ایشون دارم ما از شهرستان ملایر برا پیوند مغز و استخوان همسرم رفتیم مشکلاتی پیش اومد که همسرم بوت شد ولی جز خوبی و درک از هر لحاظ و هم دردی با من چیزی از خانم دکتر ندیدم از اینجا خانم دکتر تشکر میکنم ازتون خانم دشتی از شهرستان ملایر
ارسال نظرات
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.