چهارمین جلسه رسیدگی به پرونده حسین هدایتی امروز برگزار شد.
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، چهارمین جلسه رسیدگی به پرونده گروه موسوم به هدایتی از لحظاتی قبل در دادگاه انقلاب آغاز شد.
قاضی مسعودی مقام رئیس شعبه سوم دادگاه ویژه مبارزه با مفاسد اقتصادی تاکنون در سه جلسه به اتهامات گروه هدایتی رسیدگی کرده است.
امروز نیز از لحظاتی قبل چهارمین جلسه رسیدگی به این پرونده با حضور متهمان و وکلای آنها به صورت علنی آغاز شد.
در آغاز دادگاه قاضی مسعودی مقام از حسین حدادان فرزند علی اصغر یکی دیگر از متهمان متهم به معاونت در اخلال در نظام اقتصادی کشور خواست تا دفاعیات خود را بیان کند.
قاضی با تفهیم اتهام از وی پرسید: آیا اتهامات خود را قبول دارید؟
حدادان گفت: خیر.
قاضی گفت: دفاعیات خود را بیان کنید.
حدادان گفت: من مدیر عامل شرکت کوه آوران جیحون بودم. من فقط کارهای اداری آقای هدایتی را انجام میدادم.
قاضی پرسید: چقدر حقوق میگرفتید؟
حدادان گفت: ۶۰۰ هزار تومان حقوق میگرفتم.
قاضی گفت: مبالغ را درست بگوئید ما مدارک و مستندات مبالغ دریافتی را داریم. شما ۵۰۰ میلیون گرفتید.
حدادان گفت: من کلا ۳۵ میلیون گرفتم. من برای شرکت افتتاح حساب کردم. حاج آقا به من میگفت: چه کاری انجام دهم.
قاضی پرسید: حاج آقا کیست؟
حدادان گفت: حاج آقا یقینی.
قاضی خطاب به متهم گفت: اسم بگوئید. حاج آقا نگویید.
حدادان گفت: بله آقای یقینی به من میگفت: چه کاری را انجام دهم و چه چیزی را امضا کنم. اینها عدم آگاهی بود.
قاضی گفت: این عدم آگاهی است که ۶۵ میلیارد پول به حساب شما بیاید؟ سند امضا کنید؟ وام بگیرید و ضامن شوید؟
حدادان خطاب به قاضی گفت: مگر میشود در عرض ۲۰ دقیقه وام گرفت؟ حتی رئیس بانک هم نگفت شما برای چه اینجا آمدید.
نماینده دادستان گفت: ضمانت نامه ۶۵ میلیاردی گرفتید. ضمانت نامه پرونده به عنوان سند معامله است. برای قرارداد با فولاد خوزستان شما باید پولی داشته باشید تا قرارداد ببندید. آقایان پولی به فولاد خوزستان نمیدادند و ضمناتنامه ۶۵ میلیاردی به عنوان ثمن معامله فولاد خریداری میکردند. بانک ضمانتنامه را برای اجرا اعمال میکرد، آن وقت آقای حدادان میماند و بانک.
حدادان گفت: الان کلی هم برای من مالیات آمده و ممنوع الخروج شدم. به من میگفتند آقای هدایتی گفته که مالیات شما را پرداخت میکنم. من حتی به آقای هدایتی میگفتم من را تعویض کنید و من نمیتوانم در این سمت کار کنم.
وکیل حدادان گفت: موکل من هیچگونه اطلاعی از تبانی آقای هدایتی و یقینی نداشته، وی یک راننده تاکسی است و با معرفی فردی به نام نیما مقدم که نقطه کور این پرونده است و در کیفرخواست هیچ اشارهای به این آقا نشده و ایشان معرف آقای حدادان و بقیه متهمان به آقای یقینی است. موکل من نقشی در اخلال در نظام اقتصادی نداشته و فریب خورده است.
وی افزود: طراح اصلی این کار آقای یقینی بوده که قصد تاسیس شرکت و فروش آن به آقای هدایتی داشته است. آقای هدایتی برای گرفتن تسهیلات نیاز به تأسیس شرکت داشتند و در مقابل دریافت مبلغی آقای یقینی شرکتها را به آقای هدایتی فروخته است و با تبانی با مدیران وقت بانک از مزایا استفاده کرده است و موکل من با هدایت آقای نیما مقدم این کارها را کرده است.
وی گفت: تسهیلات را متهمان اول و دوم مصرف کردند و موکل بنده دخالتی در مصرف این تسهیلات نداشته. کمیته اعتبارات شرکت را بررسی میکند که آیا میتواند بازپرداخت تسهیلات داشته باشد و هیأت عامل موافقت میکند بعد به بانک میآید، بانک آیا پیرامون عملکرد و اعتبار این شرکتها تحقیق شده؟ که نشده.
وکیل حدادان اظهار داشت: پیرامون شرکتهایی که اعتبار دریافت کردند هیچگونه تحقیقاتی صورت نگرفته است. شرکتهای برای مالک یعنی آقای یقینی بوده است؛ و اقرار خود آقای هدایتی است که آقای یقینی هم گفته اند که جکایت از تبانی آقای هدایتی و یقینی دارد. مبلغی از طرف آقای هدایتی از بابت پرداخت مالیات و بیمه شرکتهای خریداری وی به آقای یقینی تعهد شده و پرداخته که رسید آن پیوست لایحه موکلین همچون خانم پهلوان و آقای حدادان است.
وی افزود: با توجه به قانون اختلاس، موکل من شامل این قانون نمیباشد، چون مزایایی از اعتبارات به موکل من نرسیده است و آقای موسوی نژاد و یقینی از آن بهره بردند و چیزی به موکل من نرسیده است. موکل من فریب خورده و تقاضای صدور حکم برائت را برای موکل خود خواستارم.
قاضی مسعودی مقام از متهم بعدی به نام نورالدین مقصودیانی فرزند رحمان متهم به معاونت در اخلال در نظام اقتصادی کشور خواست تا دفاعیات خود را بیان کند و از وی پرسید اتهامات انتسابی خود قبول دارید که وی گفت: خیر.
مقصودیانی گفت: من اول پیک موتوری بودم، آقای یقینی به من گفتند بیا در شرکت ما کار کن، ۱.۵ سال هم پیک موتوری آقای یقینی بودم. آقای یقینی بعد از مدتی با تعریف از من به من گفت که میخواهم یک شرکتی را به نام تو کنم، من ۲ سال هم پیک موتوری بودم و کارهای شخصی ایشان را انجام میدادم و هم مدیرعامل شرکت بودم! به من گفتند میخواهیم شرکتها را پس از ۲ سال به آقای هدایتی واگذار کنیم.
قاضی: شما هم مدیرعامل بودید هم پیک موتوری؟
مقصودیانی گفت: بله. من نمیدانستم که اصلاً شرکت چیست. آقای یقینی در کربلا موکب داشتند و آدم اسم و رسم داری بودند. من آقای هدایتی را نمیشناختم بعد از ۲ سال گفتند میخواهیم به آقای هدایتی واگذار کنیم. بعد از چند روز گفتند آقای هدایتی میخواهد تسهیلات بگیرد، من نمیدانستم اصلاً تسهیلات یعنی چه. من رفتم پرس و جو کردم و دیدم ایشان برند ورزشی دارند و سایت خیریه دارند، از بانک زنگ میزدند که یکسری مدارک هست و بیا امضا کن، که آقای یقینی میرفتند و امضا میکردند.
من نمیدانم وام چه هست و ضمانتنامه چه هست، من میرفتم در بانک سرمایه شعبه مرکزی امضا میکردم، آقای هدایتی هم پشت چکها را به عنوان ضامن امضا میکردند و ۷ سند منقوله دار پشت چک بود.
قاضی: مبلغ چقدر بود؟
مقصودیانی گفت: مبلغ ۱۳۰ میلیارد تومان بود. من در آنجا آقای کیان پیشه را دیدم و یک بار هم حاج حسین هدایتی را دیدم.
وکیل مقصودیانی که وکیل حدادان هم بود، گفت: آقای مقصودیانی هم مانند آقای حدادان فریب خورده است. دسته چک را خود آقای هدایتی گرفتند و همراه آقای کیان پیشه و مقصودیانی در بانک بودند.
مقصودیانی گفت: آقای هدایتی در طبقات بالای شعبه نشسته بود و من رفتم آنجا و چکها را همانجا امضا کرد و با خودم به پایین شعبه آمد.
قاضی ادامه داد: میگویند شما ۵۵۰ میلیون تومان دریافت کردید؟
مقصودیانی گفت: نه همچین چیزی نیست.
قاضی گفت: در پرونده مستندات هست.
مقصودیانی گفت: نه ۱۳۰ میلیون است. بابت ۴ سال با سنوات، حق اولاد و حق مسکن این مبلغ را به من میدادند. دسته چک را به آقای مقدم دادم.
قاضی گفت: مقدم دسته چک را به چه کسی داد؟
مقصودیانی گفت: من نمیدانم، من سریع برمیگشتم به شرکت.
وکیل مقصودیانی گفت: ایشان چیزی حاصلشان نشده، و این مبلغ را به صورت حق الزحمه و پاداش دادهاند. آقای هدایتی و موسوی نژاد از استیهلات استفاده میکردند و ۴ درصد هم به آقای یقینی میدادند. موکل من تحت تاثیر آقای یقینی که هیأت میروند، کربلا میروند قرار گرفته و هدف موکل من پولشویی و ... نبوده است.
حسین هدایتی خطاب به قاضی پرونده گفت: آیا این متهمانی که درباره من حرف میزنند سندی دارند که من در بانک بودم؟
وکیل مقصودیانی: اینها اقرار خود آقایان موسوی نژاد و هدایتی است.
قاضی خطاب به مقصودیانی گفت: حداقل دانش این است که هم پیک موتوری هستم، سند امضا میکنم، مدیرعامل هستم و... ما نمیتوانیم چشممان را ببندیم و این موارد را نادیده بگیریم همین بحث شماست که میگوئید به جهت امرار معاش قبول کردم.
قاضی با تفهیم اتهام به مهدی فتحی متهم بعدی پرونده به اتهام معاونت در اخلال در نظام اقتصادی کشور گفت: آیا اتهامات خود را قبول دارید که فتحی پاسخ داد: انکار میکنم این اتهامات را.
فتحی گفت: بنده تا سال ۹۱ در آژانس تاکسی تلفنی بودم که از طریق یکی از دوستان کارهای آژانسی شرکتهای آقای یقینی را انجام میدادم. این دوست من گفت که من با آقای یقینی صحبت کردم که شما در شرکت کار کنی و کارها را به مرور یاد میگیری. گفتم کار چیست؟ گفت: شرکت بازرگانی واردات و صادرات است.
وی ادامه داد: به من گفتند به علت تحریمها آقای یقینی نمیتواندکار اقتصادی انجام دهد و برای همین شرکت را به نام شما میکنیم. بعد مدتی هم با من تماس گرفتند از دفتر آقای یقینی و گفتند به این دفترخانه که آدرس میدهیم مراجعه کنید و وقتی پرسیدیم گفتند باید شرکتها را به نام آقای هدایتی بزنید، اما اول باید به بانک برویم تا افتتاح حساب کنید و دوباره کاری نشود. ما اصلا نمیدانستیم قرار است چه اتفاقی بیفتد. من تنها وامی که گرفته ام یک ملیون وام ازدواجم بود.
وی افزود: این داستان تمام شد و ما فقط در دفترهایی که آقای یقینی گرفته بود حضور داشتیم و بعد هفت ماه به ما خبر دادند که بدبخت شدیم و اینها وام گرفته اند. این موضوع را هم به این شکل مطلع شدیم که یکی از دوستان رفته بود از حسابش پرینت حساب بگیرد که به او گفته بودند چطور ٧٠ میلیارد وام گرفتی و ته حسابت خالی است. وقتی از آقای یقینی هم پرسیدیم اول اظهار بی اطلاعی کردند و بعد گفتند آقای هدایتی وام گرفته، اما جای نگرانی ندارد. ایشان انسان معتبر هستند و وام را تسویه میکنند.
قاضی گفت: شما هر آدمی که هیأت برود و مذهبی باشد اعتماد میکنید؟
فتحی گفت: اشتباه کردم. شرکت ما صادرات و واردات فولاد بود.
قاضی گفت: شما یک مثقال فولاد وارد نکردید.
فتحی گفت: همه مششتریان را به ما معرفی نمیکردند، چون فکر میکردند ما از شرکت میرویم بیرون و خودمان با آنها داد و ستد میکنیم.
قاضی گفت: شما ۷-۸ نفر یعنی در شرکت مینشستید و همدیگر را نگاه میکردید و حقوق میگرفتید؟
فتحی گفت: اجازه نمیدادند با کسی ارتباط بگیریم. در ایام محرم ۹۳ بود که ما آنجا متوجه تسهیلات شدیم. من از سال ۹۱ تا ۹۳ حدوداً ۳۰-۴۰ میلیون تومان بیشتر نیست.
قاضی گفت: اسنادش هست که خیلی بیشتر گرفتید.
فتحی گفت: شاید بیشتر بوده نمیدانم، شاید هم سند سازی کردند یا فوتوشاپ انجام دادند.
قاضی گفت: برای اخذ تسهیلات چقدر به شما دادند؟
فتحی گفت: شب عید پارسال یک مبلغ کمی بهم دادند. ولی نه این مبالغی که عنوان میکنند.
وکیل فتحی و یقینی در دفاعیات خود از یکی از موکلین خود به نام فتحی گفت: اقدامات نابخردانه مدیران و مجموعه عوامل آقای هدایتی کاملاً مشخص است. معرفی وثایق نامعتبر و ضمانتنامهها این جرمها را بوجود آورده است.
قاضی گفت: اقداماتی که در قالب توصیف وثیقه انجام میشود جبران فعالیت مجرمانه اشخاص نیست.
وکیل فتحی و یقینی گفت: وثایق نامعتبر بوده، کارشناسان تطمیع شدند و وجهی دریافت شده. میبایست قصد مجرمانه موکل من احراز شود. همکاری آقای هدایتی و موسوی نژاد تا الان اثبات شده است. ذات اخذ تسهیلات صرفاً جرم نیست، نیت اینها برای همکاری با آقایان هدایتی و موسوی نژاد نبوده و اینها نمیدانستند از شرکتهایی که به نام اینها بوده تسهیلات دریافت شود.
قاضی گفت: چه اقداماتی در این شرکتها انجام گرفته؟ موهوم بودن ماهیتی شرکتها محرز است و آقایان اطلاع داشتند و گشایش اعتبار و افتتاح حساب کردند.
وکیل فتحی و یقینی گفت: شرکتها شرکتهای جعلی و غیرقانونی نبوده است.
قاضی گفت: شکل نه، ماهیت آنها موهوم بوده است.
وکیل فتحی و یقینی گفت: یک پیک موتوری هم میتواند مدیرعامل شرکت باشد، چون در قانون پیش بینی نشده که حتماً باید مدیرعامل با تجربه و مدرک باشد. ممکن است آقای یقینی فعالیت تجاری محدودی انجام داده باشد تا شرکتها معلق نباشد، اساس این شرکتها و آقای یقینی آشنایی با آقای هدایتی است، ایشان شخصیت خیلی محبوبی داشتند. یقینی بهترین فرصت را در این آشناییی میبیند که منافع مالی خودش زیرکیهایی انجام دهد و ما اینها را قبول داریم. نقش کارشناس بانک معاون در اخلال است. همان اندازه که دلیل کارشناس قطعی است به همان اندازه دلایل معاونت آقای یقینی هم قطعی است. نقش آقای یقینی یک امر خیلی بعید است.
قاضی گفت: بحث کارشناسی جداست. شرکتهای صوری که نام دارد، ولی فعالیتی ندارد زمینه ساز ارتکاب جرم هستید. معاونت یعنی زمینه سازی نه ورود در عملیات اجرایی، اینها که شما میگویید در عملیات اجرایی متهمین اصلی پرونده است، ولی آققایا موکلین شما معاونت در ارتکاب جرم است.
وکیل فتحی و یقینی گفت: وقتی اینها مطلع بودند که وثیقهها نامعتبر است نمیتوانستند دفاع کنند. اینها اگر میدانستند که اجازه ثبت شرکت را نمیدادند.
قاضی گفت: آقای یقینی به نام خودش شرکت را تاسیس میکرد و تسهیلات انجام میشد، چرا به نام دیگران میزد؟ همه کاسه کوزهها را سر بقیه بشکنیم و این پولها بدون فعالیت اقتصادی فعالیت مجرمانه است.
نماینده دادستان گفت: این جرم نتیجه یک زنجیر است که شاید دهها حلقه باشد. از این سلسله زنجیر حلقه نهم موکل شمابودند. موکل شما خبری از تخلفات کارشناسان نداشتند و خبری از تبانی هدایتی با بانک نداشته، اما این را میدانسته که آقای یقینی که من را میبرد و قرارداد مس امضا میکند، میدیده که در بعضی شرکتها کارت بازرگانی منقضی شده و ایشان فقط همینطور پشت میز مینشسته و امضا میکرده، بعد دسته چکهای سفید امضا میکنم، این را کودک دبستانی هم میفهمد، این در حیطه خودش جرم محقق شده. ما نگفتیم از همان اول موکل شما دخیل بوده، ولی یک حلقه از این زنجیر موکل شما بوده که جرم انجام شده است.
فتحی گفت: یکی از عوامل بانک نیامد بگوید که این تسهیلات برای کیست؟
قاضی گفت: یکی هم نیامد به شما بگوید این برگهها و چکها چیست که شما امضا میکنید؟
فتحی گفت: بله من هم اشتباه کردم. من به آقای یقینی اعتماد داشتم به حساب فعالیت و هیأتها و موکبهایی که داشتند. تمام فعالیتهای شرکت زیر نظر آقای یقینی است.
قاضی مسعودی مقام از متهم دیگر پرونده به نام احمد رفیعی فرزند محمد بعد از تفهیم اتهام و طبق گزارشات حاصله از مراجع مختلف اتهام وی را معاون در اخلال در نظام اقتصادی کشور عنوان کرد و از وی پرسید اتهامات خود را قبول دارید یا خیر، که رفیعی در پاسخ گفت: خیر، قبول ندارم.
رفیعی گفت: من کارگر یک کارخانه بودم، سال ۹۱ به دستور آقای یقینی به مدیرعاملی شرکت ذوب و نورد آرتین منصوب شدم. من فقط در این شرکت تسویه حساب مالیاتی امضا میکردم که آقای یقینی به من میگفتند امضا کن. با آقای یقینی به شعبه فرمان بانک سرمایه رفتیم، آقای یقینی گفتند که این شرکتها را به آقای هدایتی واگذار میکنیم و به من گفتند باید امضا کنید تا جابه جا شوید، من در بانک متوجه شدم که میخواهند تسهیلات بگیرند. من ۵ برگ دسته چک را امضا کردم و بعد از چند ماه اعتبار انجام نشد و پیگیری کردیم بانک گفت: شما وام به مبلغ ۷۰ میلیارد گرفتید و تسویه نکردید، من گفتم اصلاً وامی نگرفتم. من هیچ اطلاعی از این کارها نداشتم.
قاضی گفت: طی این سالها هیچ اطلاعی پیدا نکردید از کارها؟
رفیعی بیان داشت: من فقط امضا میکردم و ماهیانه ۶۰۰-۷۰۰ هزار تومان به من میدادند.
قاضی گفت: مجموع ۴ سال چقدر دریافت کردید؟
رفیعی گفت: دقیقاً نمیدانم.
وکیل رفیعی در مقابل اتهام انتصابی موکل خود گفت: موکل من هیچ نقشی نداشتند.
حسین هدایتی دولابی به دستور قاضی مسعودی مقام در جایگاه متهمین قرار گرفت تا آخرین دفاعیات خود به اتهام در مشارکت در اخلال عمده در نظام اقتصادی کشور از طریق تحصیل مال نامشروع به مبلغ ۵ هزار و ۸۶۹ میلیارد و ۳۹۶ میلیون ریال را انجام دهد.
هدایتی گفت: در تودیع و معارفه دیروز آقای رئیسی توصیهای داشتند که قانون و عدالت رعایت شود و تحت تاثیر جو و رسانه حکمی صادر نشود و کارآفرینان را به زندان نیندازید در شرایط تحریم.
قاضی گفت: در جواب شما بگوییم ما اسیر جو نبودیم. این اولین پرونده ما نیست. ما ۲-۳ سال در این پروندهها کار میکنیم. ما با دفاعیات متهمین رأی صادر میکنیم.
هدایتی گفت: من شما را بالای ۲۰ سال است میشناسم. گردنم از مو نازکتر است و برای تسلیم مجازات.
وی افزود:، اما به نظر میرسد که ما جزء ۳۱ بدهکار بانکی که بانک سرمایه اعلام کرده حضور داریم. من فکر میکنم که این آقایان بی گناه در این دادگاه محاکمه میشوند. حداقل این بود که مدیر اینها بیاید و هم از خودش و هم از این بی گناها دفاع کند.
وی گفت: من شرکتها را خریداری نکردم همانطور که در جلسه اول توضیح دادم. نقش سال ۹۲ را صفر تا ۱۰۰ را به آقای موسوی نژاد میدانم و سال ۹۴ به عهده بنده است.
هدایتی افزود: من شرکتی از آقای یقینی خریداری نکردم، من برای گرفتن شرکتهای معتبر که در کیفرخواست که در یک جلسه فوتبالی با من آشنا شده کذب محض است. یک وکیلی به نام فرخ ضحاکی که ۱۰۰ میلیون هم از من گرفتند با آقای یقینی آشنا شدم. من ۴۰ سال کاسبی کردم و از بانکها وام گرفتم، اینقدر عقلم نمیرسد که شرکتها باید شرایط اعتبارسنجی تسهیلات بگیرم؟ من ۵ شرکت به آقای موسوی نژاد دادم که ۲ شرکت در سال ۹۱ صلح حقوق شد و باطل شده بود. ایشان شرکتهای واجد شرایط را به ما در قالب یک توافق دادند و آقای ضحاکی که ۱۰۰ میلیون از ما پورسانت گرفته بابت این کار، یقینی با من طرف بوده که ۵ شرکت به آقای یقینی و ۳ شرکت به خودم.
وی افزود: در سال ۹۲ ضمانتنامهها دریافت شد و ۲ تا ۷۰ میلیارد بود ضربدر ۲ درصد ۲۸ میلیارد بابت این ضمانتنامهها به ایشان دادم و کلاً ۳۶ میلیارد به آقای یقینی پرداخت کردم.
متهم ردیف اول اظهارداشت: براساس مستنداتی که خدمت شما آقای قاضی ارائه میدهم صفر تا ۱۰۰ مسئولیت اخذ شرکتها به عهده آقای یقینی است. هدایتی که ۴۰ سال کار کرده نمیتوانسته ۷ تا مدیر بردارد و بیاورد در این شرکتها بگذارد؟ این چیزهایی که میگویند به من ارتباطی ندارد.
وی افزود:ای کاش آقای یقینی حضور داشت و شهامت و مردانگی به خرج میداد، من ۳ هفته پییش در دفتر شما ایشان را دیدم و گفتم چرا اسناد این ۸ شرکت را ارائه نمیدهید که آن اسناد تسلیم شما شده است؛ بنابراین کل اسناد شرکتهایی که اعم از افتتاح حساب، سسرمایه ثبتی، اظهارنامهها، کارت بازرگانی در این پرونده موجود است. اگر این اوراق واقعی است پس شرکتها صوری و کاغذی نیست و یا اینکه ایشان اسناد را جعل کردند.
هدایتی خطاب به نماینده دادستان که گفته بود ضمانتنامهها صوری است، گفت:ای کاش شما من را یک جلسه دعوت میکردید تا از ماجرا مطلع میشدید، من به ضابطین اسناد را ارائه کردم، ضمناتنامه کاملاً با اسناد و قراردادها تقدیم کردم. اسناد ۵ شرکت را تا سال ۹۴ دست آقای یقینی بوده است. انشاالله خود آقای موسوی نژاد جوانمردانه تائید میکند. میخواهم عرض کنم کاتد مس جهت صادرات بوده و شرکت مس این اسناد را دارد. یک قرارداد ۳ جانبه که شرکت کوه آوران و شرکت مس اسنادش موجود است. ۳ هزار تن مس به شرکت ترکیهای صادر شده و اسنادش هم تماماً موجود است پس این شرکتها صوری نبوده است.
هدایتی گفت: آن آقای یقینی (ببخشید اینطور عرض میکنم) احمق باید بیاید از این شرکت دفاع کند، این شرکت حتی سود هم کرده است.
وی افزود: صفر تا ۱۰۰ این شرکتها را باید آقای یقینی جواب بدهند و همینطور مسئولان بانک باید در اینجا حضور داشتند و جواب میداند که مگر کارشناس فرستادند و گزارش فرستادند و ۷ نفر کمیته عالی اعتبارات بردید و به آقای موسوی نژاد دادید. نیروهای امنیتی که داعشی را از سوراخ موش میکشند بیرون نمیتوانند این آقا را بیاورند و جوابگو باشد؟
قاضی: چرا از شرکتهای خود استفاده نکردید؟
هدایتی گفت: عرض کررم به خاطر چکهای برگشتی و اوضاع وخیم تولید نمیتوانستم به نام شرکتهای خودم وام بگیرم. من ۲ مرحله وام گرفتم یک مرحله زمانی که آقای موسوی نژاد گرفتند که صفر تا ۱۰۰ برر عهده خودش است، یک مرحله وام دیگر هم ۳۰ یا ۵۰ میلیارد تومان را گرفتم و ۸۰ میلیارد دیگر بعد از اخذ ضمانتنامهها به من دادند.
وی گفت: من سال ۹۲ با آقای موسوی نژاد آشنا شدم. آن دعوایی که جلسه قبل عرض کردم صوری نبوده و حتی خود وکیل ایشان و خود آقای موسوی نژاد گفتند و در آن پرونده آقای موسوی نژاد منع تعقیب خورد و ما توافق کردیم و ۵۳ میلیارد به من برگرداند.
هدایتی افزود: من عرض کردم بچه تهران که هزاران واحد ساختمان ساختم از هول حلیم در دیگ افتادم.
وی بیان داشت: ۱ میلیارد و ۳۵۰ آقای مهاجرانی گفتند شرکت دنا ساز صلاحیت نداشتند، حتی یک میدان بسیار قدیمی که متعلق به شاه ملعون بوده را همین شرکت ساخته است و میخواهم بگویم قدمت بسیار زیادی دارد.
هدایتی افزود: یک تناقضی که در کیفرخواست است یک جا میگویند این شرکتها را در اختیار موسوی نژاد گذاشتم، یک جا میگویید فروخته، یک جا میگویید جهت دلالی بوده، من این ملکها را ۱۴۵ میلیارد خریدم، اینکه قبول نمیکنید یک ملک را ندیده خریدیم بر عهده خودتان، ولی به خدا من این ملک را ندیده خریداری کردم. طبق مصوبات و تأمین دلیل قوه قضاییه ۱۵ هکتار زمین و ۷۰ هزار ساختمان را شما وسوسه نمیشوید با ۵۰۰ میلیارد سود بفروشید؟
هدایتی گفت: من در دادسرای ویژه جرائم اقتصادی سال ۹۳ بانک سرمایه از من شکایت کرد و ۳ صفحه در پرونده موجود است و بخوانید این ۳ صفحه را که آقای دکتر سعید مسئول شعبه بازپرسی منع تعقیب برای من زد و گفتند اگر کسی کاری کرده آقای موسوی نژاد است. ایشان گفتند که اگر یک بار دیگر دنبال این پرونده باشید من متوجه میشوم که دارید برای یک آدم آبرودار (هدایتی) پرونده سازی میکنید.
وی گفت: مدر پروژههای کارسان و لیان من شرکتهای را به آقای موسوی نژاد معرفی کردم و در اینجا آقای موسوی نژاد مظلوم واقع شدهاند. من به شرطی این پروژه را خریدم که همه چیز درست باشد، من صدها ملک خریداری کردم چطور میشود این ملک را ندید بخرم؟ من شرکتها را به ایشان معرفی کردم و ایشان به بانک معرفی کردند. من فکر میکردم این متهمان نیروهای چند ساله یقینی هستند و آقای یقینی باید بیایند جواب دهند.