به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، انتخابات و مشارکت مردم از شاخصههای بارز دموکراسیخواهی پس از انقلاب اسلامی بوده است. انتخابات در ایران تقریبا هر دو سال یکبار جریانات سیاسی را به تکاپو انداخته و همواره فضای سیاسی-اجتماعی حاکم بر کشور را درگیر خود میکنند. اگرچه هنوز احزاب و اشخاص سیاسی فعالیتهای تبلیغاتی و نشستهای خود را به طور رسمی آغاز شده است، اما بعضی سیاسیون با حضور در برخی نشستها، کنگرهها، دانشگاهها و... در حال آماده شدن برای حضور در میدان انتخابات اسفند 98 هستند و یا برخی دیگر هر چند خود حاضر به شرکت در خط مقدم انتخابات و حضور در بین کاندیداها نیستند اما سعی می کنند تا مهره چینی های خاص خود را در میدان داشته باشند. در سلسله گزارشهای پیش رو به بررسی و تحلیل شخصیتهایی موثر سیاسی طی چند سال اخیر و همچنین به بررسی مواضع سیاسی و عملکرد آنان در سپهر سیاسی ایران خواهیم پرداخت.
در گزارش نخست با عنوان «از بازخواست در مجلس ششم تا حمایت اصلاحطلبان در مجلس دهم» به واکاوی شخصیت، عملکرد و مواضع علی لاریجانی در سطح اول سیاست ایران پرداختیم.
در این قسمت به کنکاشی در افکار، مواضع و عملکرد سیاسی علی اکبر ناطق نوری می پردازیم.
شیخ اعتدال
علی اکبر ناطق نوری ملقب به شیخ اعتدال و به زعم طرفدارانش سیاستمداری با منش پهلوانی است. شیخ 75 ساله جریان اصولگرایی سنتی که پس از انتخابات ریاست جمهوری 76 از سطح اول سیاست ایران بیش از بیست سال به حاشیه رانده شد. وی در سابقه سیاسی خود نمایندگی مجلس اول و سوم، ریاست مجلس چهارم و پنجم، ریاست سابق دفتر بازرسی رهبر انقلاب و همچنین عهدهدار وزارت کشور دولت اول میرحسین موسوی را در کارنامه خود دارد.
برادرش احمد ناطقنوری نماینده نور و محمودآباد در هفت دوره مجلس شورای اسلامی بوده که رسانهها از او بعنوان «پدر مجلس» یاد میکنند. نکته جالب توجه اینکه عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی و سیدمحمدعلی شهیدیمحلاتی رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران دولت یازدهم باجناقهای شیخ اعتدال هستند.
ناطق نوری برای سالهای متمادی خود را نماد جریان اصولگرایی میدانست و در جناح راست و سطح اول سیاست ایران چهره پر نفوذی داشت اما از سال 76 که جریان مخالف هاشمی و ناطق نوری به سیدمحمد خاتمی برای سکانداری ریاست جمهوری اقبال پیدا کرد، از آنجا یک شکافی بین اصولگرایان و ناطق نوری رخ داد.
انتقاد از اصولگرایان؛ رفاقت با اصلاحطلبان!
ناطق نوری که از پس پیروزی احمدینژاد بر هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری 84 از دنیای سیاست فاصله گرفت، اما به انتقادات تند و تیزی از عملکرد نمایندگان اصولگرای مجلس و همچنین دولت نهم و دهم پرداخت. ناطقی که از جریان اصولگرایی سنتی به رفاقت سیاسی با اصلاحطلبان روی آورد موجب انتقادات تند و تیزی از جانب اصولگرایان شد. احمدی نژاد در مناظره انتخاباتی سال 88 پای ناطق نوری را به میان کشید و سخنان احمدینژاد موجب شد سکوت چندین ساله ناطق نوری شکسته شود و از همان سال در جلسات جامعه روحانیت مبارز شرکت نکرد، زیرا انتظار آن را داشت که اصولگرایان در برابر سخنان احمدینژاد موضعگیری سختی داشته باشند و از ناطق نوری دفاع کنند!
فاصله ناطق نوری و اصولگرایان به حدی رسید که وقتی جامعه اسلامی مهندسین از او بعنوان سخنران در ضیافت افطاری دعوت کرد، در آن جاسه حاضر نشد. اما در جلسه افطاری محمدرضا عارف و اصلاح طلبان حاضر شد و در اتفاقی همنشین سیدمحمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات و رقیب انتخاباتیاش در سال 76 شد. اما ماجرا به همین جا ختم نشد بلکه ناطق نوری سرانجام در اردیبشت 98 در ضیافت افطاری جامعه اسلامی مهندسین حاضر شد ولی با ورود احمدینژاد به همان مراسم، آنجا را ترک کرد.
پس از انتخابات ریاست جمهوری 76 باید به این نکته مهم اشاره کرد که ناطق نوری به طور مطلق هرگز از سیاست دور نشد وی با پیشنهاد اصولگرایان ریاست شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی را عهدهدار شد. اوج فعالیت این شورا در انتخابات نهمین دوره ریاستجمهوری بود که یکی از وظایف آن را، بررسی کاندیداهای محافظهکار برای انتخاب نامزد واحد تشکیل میداد.
ناطقنوری در مرحله اول آن انتخابات از لاریجانی نامزد شورای هماهنگی نیروهای انقلاب و در مرحله دوم از هاشمیرفسنجانی حمایت کرد. ناطق نوری بعدها نقل کرد که در پایان جلسه ارزشیابی احمدینژاد به او گفته است: «یا سواد تو خیلی بالاست که من نمیفهمم چه میگویی یا حرفهای بالای ابری میزنی!»
فتنه زاهدان و کشته شدن 500 نفر!
شیخ نور وقتی که در دهه اول انقلاب به صدارت کشور رسید، سبک برخوردش با معترضان به نتیجه انتخابات مجلس دوم، با رویه اعتدالیاش در دهه چهارم انقلاب، کاملا فرق کرده و چهره جدیدی از خود را به نمایش گذاشت!
انتخابات دوره دوم مجلس شورای اسلامی در سال 1363 برگزار شد. در آن زمان تعداد ۱۵۸۶ نفر آمادگی خود را برای کاندیداتوری اعلام کردند که از این تعداد صلاحیت ۱۲۷۵ نفر از داوطلبین توسط شورای نگهبان تایید شد. البته یکی از کاندیداهای انتخابات پس از ردصلاحیت، با همراهی طرفدارانش دست به شورش زد که ناطقنوری وزیر کشور وقت دستور به زندانی کردن این شخص را داد.
ناطق نوری در کتاب خاطراتش(صفحه 56) که مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسید، نقل میکند:
«در انتخابات مجلس دوم، آقای «سیدمحمدعلی زابلی» از سیستان را شورای نگهبان رد صلاحیت کرده بود. ایشان روحانی بود و خیلی هم قیافهی علمایی داشت. برخی از سیستانیها هم شورش کرده دفتر امام جمعه – آقای «عبادی» - را آتش زدند و سپس به طرف استانداری حرکت کرده بودند که آنجا را تصرف کنند. آقای سید«احمد نصری» که استاندار آنجا بود، تلفن زد و گفت: «حاج آقا، دارند به طرف استانداری میآیند ما چه کار کنیم؟» گفتم: «کوتاه نیایید، برخورد کنید.» جمعه ظهر بود به آقای آخوندی که برای تشکیل شورای تامین ویژه به ارومیه رفته بود، گفتم: مستقیما از همانجا به زاهدان برود. اتفاقا در آن جمعه آقای شمخانی هم حضور داشتند، لذا این دو نفر به اتفاق، به زاهدان پرواز کردند و جمعه بعد از ظهر کنترل اوضاع را در اختیار گرفتند و آقای فلاحیان نیز روز بعد به آنها پیوست سپس آقای فلاحیان و آخوندی و شمخانی را با نیرو و امکانات و اختیارات به آنجا فرستادم. فردا صبح، آقای زابلی را قانع کردند که به استانداری برود. آقای آخوندی زنگ زد و گفت: «آقای زابلی اینجاست، چه کار کنیم؟» گفتم: «به ایشان احترام بگذارید، اما عمامهی ایشان را بردارید و چشمهایش را ببندید و او را به زندان بیندازید.» آقای آخوندی گفت: «این کار هزینه بالایی دارد»، گفتم: «همین که دستور میدهم عمل کنید.» آنها آقای زابلی را زندان انداختند و با اغتشاشگران نیز برخورد کرده، سه نفر را کشتند. آقای حسینی، نمایندهی سیستان در مجلس، جوسازی علیه استاندار به راه انداخت و اظهار کرد: «استاندار آدمکش»، لذا به مجلس رفتم و در جلسهی غیرعلنی ماجرای زاهدان را برای نمایندگان تشریح کردم و گفتم این منطقه حساس است و بسیاری از منافقین و فرصتطلبان میخواستند از این ماجرا سوءاستفاده کنند و گفتم استاندار آدمکش نیست، من دستور دادم تا پانصد نفر را بکشند، اما برای پانصد و یکمین نفر باید مجددا دستور بگیرند. من شاه سلطان حسین نیستم که کوتاه بیایم. بنده را به جرم آدمکشی محاکمه کنید و به قوه قضاییه هم اعلام کردم متهم نه فرماندار نه استاندار است، بلکه من هستم و ماجرای زاهدان نیز بدین صورت پایان یافت.»
انتخابات ریاست جمهوری 92؛ شخصیت رئیسجمهورساز!
چندسالی خبری از سخنرانیهای ناطق نوری در نشستها و گعدههای سیاسی نبود چرا که تحمل آن را نداشت که عدهای برنامه سخنرانیاش را با اختلال همراه سازند. براساس همین رویه بود که او به همراه هاشمیرفسنجانی، خاتمی و سیدحسن خمینی، از چهار عضو اصلی ائتلاف اصلاحطلبان و اعتدالگرایان بودند که در کارزار رقابت انتخاباتی نهایتا روز ٢١ خرداد ٩٢، حسن روحانی را بهعنوان کاندیدای نهایی این ائتلاف معرفی کردند و به حمایت از روحانی پرداختند.
البته همان روزها هاشمیرفسنجانی در مصاحبهای گفته بود نظر من برای انتخابات یازدهم ناطقنوری بود اما او نپذیرفت و حسن روحانی را پیشنهاد کرد و سپس من به همراه ایشان تصمیم گرفتیم بهطور مشترک به روحانی پیشنهاد کاندیداتوری بدهیم. او گفت که بیشک نقش علیاکبر ناطقنوری در رسیدن حسن روحانی به مقام ریاستجمهوری بیبدیل است.
این اتفاق و همچنین حمایت ناطق نوری از شهردار شدن احمدینژاد باعث شد تا فعالان سیاسی، وی را «شخصیت رئیسجمهورساز» در سپهر سیاسی ایران بنامند!
ناطق نوری در نقش هاشمی رفسنجانی؟!
پس از درگذشت هاشمی رفسنجانی، فعالان سیاسی(اصلاحطلبان) او و روحانی را از جمله افرادی میدانستند که توانایی برعهده گرفتن نقش هاشمی را داشته و جریانات سیاسی و جامعه را به مسیر مد نظر خود هدایت کنند. بعد از فقدان هاشمی به عنوان پدر معنوی جریان اصلاحات، آنها به دنبال فردی شبیه به شخصیت مرحوم هاشمی بودند تا نقش پدر معنوی آنان را بازی کرده و همه سیاسیون را زیر یک بیرق همراه سازد. اصلاحطلبان برای حضور و ماندگاری در سیاست نیاز به حضور ناطق نوری دارند، پیش از آن همگرایی علی لاریجانی و جریان اعتدال موجب شکلگیری وحدت تازهای بین اصلاح طلبان و اعتدال گرایان شد، ولی برایشان کافی نیست به این دلیل خواهان وزنه سیاسی سنگینتری همچون ناطق هستند تا در برابر رقیب همیشگی خود یعنی اصولگرایان قد علم کنند.
اگرچه اصلاح طلبان و جریانات سیاسی مختلف خواهان سوءاستفاده از جایگاه ناطق نوری و تسویه حساب سیاسی با اصولگرایان و احمدینژاد بودند، ولی او هیچگاه به دنبال جانشینی جایگاه هاشمی نبود و تنها به تقدیر و تجلیل از جایگاه سیاسی مرحوم هاشمی پرداخت!
مجلس زوری نمیخوایم، ناطق نوری نمیخوایم!
از انتخابات ریاست جمهوری دهم و دوری از صحنه سیاست از سوی ناطق نوری، هربار که به انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری نزدیک میشویم، شایعاتی از تحرکات سیاسی شیخ اعتدال را از جانب روزنامههای زنجیرهای اصلاحات و حتی اصولگرایان میشنویم! البته حضور ناطق نوری در عرصه سیاست میتواند برای اصلاح طلبان خوشایند و برای اصولگرایان ناخوشایند باشد، البته حسین مرعشی و محمدرضا باهنر که او وارد کارزار انتخابات مجلس یازدهم نخواهد شد.
احمد شیرزاد، از نمایندگان سابق مجلس ششم درباره حضور ناطق نوری در انتخابات اسفند 98 میگوید: «حضور ناطقنوری در صحنه انتخابات رویداد مثبتی خواهد بود. ناطق نوری درصدر سیاسی قرار داشت و این سطح همواره بالا بوده است. حضور ایشان در انتخابات میتواند بسیار مثبت باشد. جای تاسف دارد که تندرویهای یک جناح خاص، ناطق نوری را از صحنه حذف کردند و منجر به خانهنشینی او شدند.»
این روزها که ناطق نوری در راستای اهداف اصلاح طلبان حرکت کرده و در مواضع سیاسی خود با استفاده از ادبیات آنها که عدهای را تندرو خطاب میکند و از خود چهرهای معتدل و همچنین نظر اجتماعی را به سوی خود جلب کرده تا این طور نشان دهد که وی یک اصلاحطلب است.
حال آنکه در دهه 70، روزهای انتخابات دوم خرداد و دو سال پس از آن تا انتخابات مجلس ششم، تخریب ناطق نوری یکی از اصلیترین رسالت جبهه اصلاحات بود. در آن ایام تخریب شیخ نور از اصلیترین سوژههای طنزنویسی سیاسی ابراهیم نبوی در «ستون پنجم» روزنامه جامعه بود. همچنین شعار «مجلس زوری نمیخواهیم، ناطق نوری نمیخواهیم» حاصل تخریبهای آن ایام اصلاحطلبان علیه وی بود. به نحوی که به هنگام ریاست وی بر مجلس پنجم، شعارهایی نظیر «مجلس زوری نمیخوایم، ناطق نوری نمیخوایم» سر داده و از طریق رسانههای خود منتشر کردند.
منبع: خبرنامه دانشجویان ایران