با این که آخر ساعتهای تابستان را پشت سر میگذارنیم، اما برخی دانشجویان بجنوردی همان را هم غنیمت شمرده و به جای خانهنشینی و تفریح، به اردوی جهادی رفتند.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، حسین اکبری؛ با این که دانشجویان لحظات آخر تعطیلی را پشت سر میگذارند، اما بخشی از آنها به خانه نشستن و تفریح کردن رضایت نداده و برخواستند و گروهی تشکیل داده و صدها کیلومتر دورتر از خانهشان به روستایی دور رفتند.
اردوهای جهادی همچنان ادامه دارد. دانشجویان بنا دارند تا از تک تک لحظهها برای خدمت استفاده کنند. حیفشان میآید فرصت را از دست بدهند و از همین روست که بی هیچ غر زدنی، آستین بالا زدند.
گروه جهادی برادران دانشگاه بجنورد نیز از همین دست تیمها هستند. آنها فرصت دهه آخر تابستان را غنیمت شمرده و با برنامه ریزی به روستاهایی رفتند تا خانههای مردم سیل زده را بازسازی و یا نوسازی کنند. مهدی علیپور، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه بجنورد که خود نیز به همراه تیمش در منطقه کالیمانی حضور دارد، به تشریح اقدامات این تشکل میپردازد.
علیپور از ایجاد یک اتحاد در بین سه دانشگاه دولتی، آزاد و فرهنگیان خبر میدهد و میگوید: در مدت ۱۰ روزی که در منطقه حضور داریم، ۴ پروژه را به سرانجام رساندیم.
مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه بجنورد در خصوص شرایط اردوی جهادی تابستان ۹۸ اینگونه تشریح می کند:
اما دانشجوی دیگری از مشکلات مردم روستای کالیمانی و حسن آباد سخن به میان میآورد. وی معتقد است آب مصرفی این منطقه شرب نیست و به همین خاطر چند جهادگر مسموم نیز شده اند.
همواره بخش اعظمی از خاطرات را میتوان از اردو جهادی اولیها شنید. آنها عموما چنین شرایطی را درک نکرده اند و پس از دیدن این محرومیتها حالات روحیشان تغییر میکند. اگر تا پیش از این فقط از محرومیت نامی شنیده بودند، اکنون دارند با دو چشم خود میبینند. از همین جهت است که دلباخته و شیفته اردوی جهادی میشوند.
به همراه این تیم دانشجو شیخ جوانی نیز حضور داشت. دانشجویان با او صمیمی شده بودند. دیگر خبری از دوگانه طلبه و دانشجو نبود؛ آنها برادر شده بودند. میگفتند و میخندیدند و بیل میزدند. اینجا خبری از منیتها و جایگاهها نیست. همه برای تلاش و خدمت رسانی از یکدیگر سبقت میگیرند.
در میان این اردو نکته جالبی توجهم را جلب کرد؛ دانشجویی به نام محمد که لقب کریم اهل جهادیون را به او داده بودند. بچههای روستا او را خیلی دوست داشتند و بازی با او برایشان خسته کننده نبود. کریم اهل جهادیون هر روز بخشی از غذای آماده شده را جدا میکرد و به خانوادهای بی بضاعت در روستا میرساند. انصافا لقب کریم برای او مناسب بود.
علیرضا نیز با دوربینش سعی داشت عرق جهادگران در دمای ۳۸ درجه را به تصویر بکشد تا بعدها به رخ مسئولان سست و بی حال بکشد.
اما امان از دست سگهای حسن آباد. سجاد که به گفته خودش نخستین تجربه جهادی خود را رقم میزد با این سگها به شدت مشکل داشت. میزان ترسش از سگ دستاویز خنده دیگران شده بود. سجاد میگفت: الان اگر سگها من را تکه تکه کنند، شهید محسوب میشوم.
این اردو پس از گذشت حدود ۱۰ روز به پایان رسید و اینک دانشجویان باید به سر کلاسهای خود در دانشگاه بیایند؛ درحالی که امیدوارند درسهایی که در اردوی جهادی گرفته اند را در کلاسهای درس دانشگاهشان پیاده کنند.