به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری دانشجو، رهبر انقلاب در جمع فرماندهان ارشد سپاه پاسداران راجع به اهمیت عمق راهبردی جمهوری اسلامی و لزوم تلاش سپاه برای افزایش و تعمیق آن، بیانات مهمی ایراد کرد.
ایشان «نگاه و نقش سپاه در جغرافیای مقاومت در منطقه» را از جمله معیارهای سنجش عملکرد این نهاد انقلابی برشمرد و بر لزوم «از دست ندادن نگاه وسیع و فرامرزی به جغرافیای مقاومت» تأکید نمود.
مطلب از آن حیث حائز اهمیت است که استراتژی همه کشورهای قدرتمند دنیا مبتنی بر تکیه به عمق راهبردی است.
به بیان سادهتر، هیچ کشور نیرومندی اجازه نمیدهد که دشمنان پشت مرزهایش مترصد فرصتی برای ضربه زدن باشند.
از سویی نباید فراموش کرد که یکی از دغدغههای اصلی امریکا و همپیمانانش برای کشاندن ایران پای میز مذاکره، متوقف ساختن نفوذ منطقهای ایران است.
اما نقطهقوت ایران در این میان، آن است که عمق استراتژیک خود را نه با لشکرکشیهای مرسوم کلاسیک، بلکه بهواسطه نگاه مکتبی، تکیه بر نقش مستشاری و حمایت مشفقانه از ملتهای منطقه بهدست آورده است.
مصاحبه اخیر سردار سلیمانی هم در واقع ناظر به همین مهم بود؛ چرا که بنا بر تحلیل فرمانده سپاه قدس، هدف اسرائیل از جنگ سیوسه روزه نهتنها نابودی حزبالله، بلکه از بین بردن طایفه شیعی بود، مسألهای که از نظر آنها عمق راهبردی فعلی را به جمهوری اسلامی ایران بخشیده است.
اشتباه بزرگ بسیاری از منتقدان سیاست منطقهای جمهوری اسلامی ایران در داخل کشور، غفلت از مؤلفههای قدرت در عرصههای مختلف است که یکی از این عناصر را میتوان در «تقویت نیروهای همپیمان در جغرافیای مقاومت» برجسته دید.
هم از این روست که ناآگاهانه [انشاءالله!] گزاره فوق را نادیده انگاشته و بهنفع دشمن شعار "نه غزه نه لبنان" سرمیدهند.
دستاوردهای منطقهای ایران بهویژه از سال ۲۰۰۳ به بعد که با سودای امریکایی "خاورمیانه جدید" حاصل شد، عمده ناظران و تحلیلگران را وادار ساخت که بلوغ سیاستهای ایران را بپذیرند؛ سیاستهای برد-بردی که ایران و همپیمانانش در فلسطین، لبنان، سوریه، عراق و یمن را به توفیقات مهمی نائل کرده است.
بدین خاطر است که رهبر انقلاب بر "نگاه وسیع فرامرزی" و "عمق راهبردی" تأکید نموده و تصریح میکند که «(این امر) گاهی از واجبترین واجبات هم لازمتر میشود.»
جالب اینجاست که قدرتهای معارض هم در سالهای اخیر دست بر همین نقطه گذاشته و میکوشند بهواسطه تهدید و تطمیع، چشم ایرانیان و ملتهای منطقه را بر این دستاوردها ببندند و حتی با وارونمایی، آن را بهعنوان نقطهضعف جلوه دهند؛ چنانکه آثار نامطلوب آن را در شعار انحرافی "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" میبینیم.
حال آنکه ثمره میدانی اعتنا به چنین دیدگاهی، تسلیم در برابر دشمن و پذیرایی از متجاوزان در داخل خاک میهن خواهد بود. مبادا که چنین شود!