سال ۹۰ که به مجلس نهم رأی میدادیم، هیچ وقت نمیدانستیم زمانه برایمان چنین نقشههایی در آستین دارد. حالا وقت آن است که برای یک روز هم شده، انگشت اشاره را بچرخانیم و با خودمان بگوییم: «کار خودمان است»!
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو،محمدکاظم داودی؛ ما با مفهوم پیشگیری، بیگانهایم. برای اینکه اتفاقی نیفتد کاری نمیکنیم، اما برای بعد از اتفاق، میرویم و خودمان را بیمه میکنیم. تا اشتباهی رخ نداده بابتش تذکر و هشدار نمیدهیم، بعد از خرابکاری، دعواها و غرزدنهایمان شروع میشود. بیمارستانهایمان بیشتر و شلوغتر از خانه بهداشتهایمان است. اصلاً شاید برای همینهاست که آن همه تلاش شد یادمان بدهند: «پیشگیری بهتر از درمان است»!
اینکه به انتخابات چه حسی داریم، بماند برای بعد. اما کاش هر رأیی که میدادیم، کل چهارسال روی پیشانیمان نصب میشد و هرجا میرفتیم یا هربار که خودمان را در آیینه میدیدیم، این انتخابمان را هم میدیدیم. این استعاره، به واقعیت نزدیکتر است. واقعیت این است که رأی برای هر چهار سال یکبار نیست، بلکه برای تعیین سرنوشت هر روز و هر لحظه در آن -حداقل- چهار سال است؛ پس شاید منصفانه باشد که هر کنشی از نمایندههایمان میبینیم، یادمان باشد ما هم در آن ماجرا دخیل، و بلکه باعثش هستیم! نماینده، دیوار بلندی است که ما میچینیم تا پشت آن پنهان شویم، اما هر تحسین و هر فحشی که نثار نمایندههایمان میکنیم، در درجه اول درخورِ خودِ ماست. رأی ندادن هم باری را از دوش ما برنمیدارد، چرا که همین هم خودش نوعی مشارکت است، و همین هم نتیجه انتخابات را عوض میکند. رأی ما از همشهریها و هموطنهایمان جدا نیست و نماینده مجلس و رئیسجمهور، نماینده کل شهر و رئیسجمهور کل کشور است. رأیهای ما در مجلسهای نهم و دهم باعث چه تصمیماتی شد؟ یا به بیان بهتر، در این هشت سال، ما! چه تصمیماتی گرفتیم؟
مجلس نهم
سه دستهگل سیاسی برای همیشه در تارک مجلس نهم میدرخشد، یکی از دیگری تاریخیتر. اولین مورد و نه بدترینش، یکشنبه سیاه!
ترکیب مجلس نهم: زرد: جبهه متحد اصولگرایان / قرمز: مشترک اصولگرایان و پایداری / آبی: جبهه پایداری و جبهه ایستادگی / خاکستری: مستقلان و دیگران
یکشنبه سیاه؛ و شئونات جمهوری اسلامی
نخستین چالش دولت دهم با مجلس نهمِ ما در ۱۵ بهمن ماه سال ۹۱ و در جریان استیضاح عبدالرضا شیخالاسلامی وزیر وقت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، به دلیل انتصاب سعید مرتضوی در مدیریت سازمان تأمین اجتماعی شکل گرفت. سازمان تامین اجتماعی یکی از هلدینگهای مهم اقتصادی در کشور به شمار میرود.
ما (یا همان نمایندگان استیضاحکننده) معتقد بودیم که انتصاب سعید مرتضوی به عنوان مدیرعامل تامین اجتماعی غیرقانونی است و میبایست عزل شود. امتناع عبدالرضا شیخالاسلامی از این عزل و حتی پادرمیانی چهرههایی، چون حدادعادل برای استعفای مرتضوی، مانع این استیضاح نشد. ماجرای عجیبی نبود. وزیری، مدیر زیردستش را کنار نمیگذارد و برای همین ما دست به استیضاح آن وزیر میزنیم. این قصه، اما نیمه تاریکی هم داشت!
در جلسه استیضاح پس از اظهارنظر موافقان استیضاح و دفاعیات وزیر کار مبنی بر بیگناهی مرتضوی و نظر مثبت وزیر وقت اطلاعات درباره این انتصاب، رییس دولت دهم پشت تریبون قرار گرفت و به دفاع از عملکرد شیخ الاسلام پرداخت.
سه دستهگل سیاسی برای همیشه در تارک مجلس نهم میدرخشد، یکی از دیگری تاریخیتر. اولین مورد و نه بدترینش، یکشنبه سیاه!
احمدینژاد در دفاعیات خود ضمن متهمکردن رئیس مجلس به دخالت در امور اجرایی که باعث بهمخوردن روابط قوا میشود، تهدید به افشای برخی مطالب کرد و سپس کلیپی تصویری از دیدار سعید مرتضوی و فاضل لاریجانی (برادر رئیس مجلس) در جلسه علنی پخش شد که صوت آن کاملاً نامفهوم بود و از این رو، وی اقدام به خواندن سخنان ردوبدل شده میان آن دو نفر کرد. به گفته او، در این جلسه فاضل لاریجانی از مرتضوی خواسته است با گروه «ز» (که بعدها معلوم شد همان بابک زنجانی است) کار کند و خواهان شراکت با بابک زنجانی و سازمان تأمین اجتماعی شده و برای این کار حاضر است تا موافقت علی لاریجانی به عنوان رییس مجلس و صادق لاریجانی به عنوان رییس قوه قضاییه را نیز کسب کند.
لاریجانی نیز در پاسخ به احمدینژاد گفت: «.. مشکل اینجاست که شما افرادی را بهعنوان یاران خودتان انتخاب کردید، پروندههایی دارند که نمیگذارید رسیدگی شود، فشاری نیست. از من میپرسید، همین مطالبی که گفتید به دادگاه میدادید رسیدگی کنند. مگر ما از کسی دفاع میکنیم؟ ما نزدیکترین فردمان هم باشد و تخلف کرده باشد، میگوییم رسیدگی کنند. ولی شما نمیگذارید رسیدگی شود، اشکال اینهاست... بنده با برادرم ارتباطی ندارم. اتفاقاً خوب شد که شما مرتب میگویید «بگم؟ بگم»، در کشور «بگم؟ بگم؟» راه انداختهاید، امروز این فیلم را پخش کردید که مردم شخصیت شما را بهتر بشناسند... اگر اجازه بدهید استیضاح را به رأی بگذاریم.» احمدینژاد گفت: «شما باید بگذارید من جواب بدهم». لاریجانی پاسخ داد: «آقای احمدینژاد! شما تهمت زدید، جوابتان را دادیم. دیگر حق صحبت ندارید. شما در یک جلسه علنی شئونات جمهوری اسلامی را رعایت نکردید، بفرمایید؛ به سلامت!» رییس مجلس سپس با تکاندادن دست، محمود احمدینژاد را از صحن مجلس بیرون کرد و رأیگیری برای استیضاح انجام شد که براساس آن از مجموع ۲۷۲ رأی، آراء ممتنع ۲۴ رأی، آراء مخالف ۵۶ رأی و آراء موافق ۱۹۲ رأی بود که در نتیجه شیخ الاسلامی از سمت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی عزل شد.
رهبر انقلاب حدود دو هفته بعد به این ماجرا واکنش نشان داد: «اینجور کارها، هم خلاف شرع است، هم خلاف قانون است، هم خلاف اخلاق است، هم تضییع حقوق اساسی مردم است... بنده فعلاً نصیحت میکنم.»
جلسه رأی اعتماد به کابینه پیشنهادی روحانی
چک سفید امضا
مجلس نهم ما رکورددار بیشترین استیضاح هم بود: ۶ استیضاح در چهارسال، که آخرینش هم عباس آخوندی بود، یک استیضاح ناموفق!
ذوقزده بودیم. از آمدن رئیسجمهور جدید و همه حرفها و وعدههایش. از رونق اقتصادی که قرار بود ایجاد شود و از بازشدن دروازههای دنیا. ذوقزده بودیم. در شبکههای اجتماعی هشتگ زدیم: #روحانی_مچکریم! و در مجلس هم حسابی هوای کابینه پیشنهادی را داشتیم و رأی اعتماد دادیم. روحانی گفته بود: «وزیران من فرماندهان کهنهکار هستند، نه سربازان میدان» و ما جوانگرایی یادمان رفت. روحانی گفته بود: «از سوی تشکلها، صاحبنظران و فرهیختگان و سایر دوستان و همچنین کارگروهها اسامی برای تعیین هیئت دولت یازدهم به ما رسیدهاست که از همه لیستها استفاده خواهیم کرد.». ما خوشحال بودیم و یادمان رفت شایستهسالاری را. خیال کردیم قرار است از همه سلیقهها استقبال شود. ما در مرداد ۹۲ به این افراد رأی اعتماد دادیم، و آن روزها فکر نمیکردیم سالها بعد با شنیدن این اسمها چه حالی داشته باشیم: علی جنتی، بیژن زنگنه، جواد ظریف، سیدحسن قاضیزاده هاشمی، محمدرضا نعمتزاده، علی ربیعی، عباس آخوندی و محمود واعظی. البته هنوز رویمان سفید است که -هرچند با اختلاف اندک، اما- به محمدعلی نجفی رأی ندادیم! ما به اینها اعتماد کرده بودیم و امیدوار بودیم که همهچیز بهتر شود. کابینهای با ۷ وزیر امنیتی، به جز وزارتخانههای امنیتیاش! مجلس نهم ما رکورددار بیشترین استیضاح هم بود: ۶ استیضاح در چهارسال، که آخرینش هم عباس آخوندی بود، یک استیضاح ناموفق!
بیست دقیقه تا جهنم
روضه را باز نمیکنیم. ۱۹ مهر ۹۴، ۱۳۹ رأی موافق، ۱۰۰ رأی مخالف، و ۱۲ ممتنع، برای کلیات برجام.
۲۱ مهر ۹۴، ۱۶۱ رأی موافق، ۵۹ مخالف و ۱۳ ممتنع، برای جزئیات برجام.
یعنی در این دو روز حداقل ۶۱ نماینده که با کلیات یک طرح موافق نبودند، با جزئیاتش هم موافق شدند! ما، تحتفشار، ندیده و نخوانده، توافقنامهای را امضا کردیم که سالها اشکمان را درآورد. آنها که مردتر بودند، همان روزها در مجلس گریه میکردند. به ما گفته بودند از روز توافق همه تحریمها یکباره رفع میشود و دیگر خورشید تابان و درخت پرمیوه خواهد بود. نمیدانستیم بعدها طرف توافق رویش آبدهان میاندازد و نهایتاً پارهاش میکند.
عکسهای یادگاری نمایندگان مجلس نهم در آخرین روز نمایندگیشان
مجلس دهم
جلوی پای ضعیفترین دولت پس از انقلاب، عصاره ملتی ساختیم که ۹۰ نفرش پس از چهارسال، دیگر حتی صلاحیت نامزدشدن هم نداشتند!
مجلس دهم از همان روز انتخابات یکجورهایی عجیب بود. آن روزها، همهچیز بنفش بود و ما فکر میکردیم باید هر چه از دستمان برمیآید برای دولت انجام دهیم و جاده مجلس را برای موفقیت مذاکرات و برجام صاف کنیم. لیستها منتشر شد. اصولگراهای خاماندیش، آن موقع هم فکر میکردند که رأی آوردن سخت نیست و با خیال راحت لیستهایشان را بیرون میدادند. روزهای آخر، سید اصلاحات -که هر چندسال یکبار سروکلهاش پیدا میشود- ویدیوئی ضبط کرد و همان شد که ما حرفش را تکرار کردیم و به همه لیستی که حتی از رو هم نمیتوانستیم بخوانیمش، رأی دادیم. لیست امید، با شعار «آرامش، رونق اقتصادی» از تهران و شهرستانها رأی آورد و ترکیب مجلس اینگونه شد. محمدرضا عارف، محمود صادقی، مصطفی کواکبیان، محمود صادقی، علی مطهری، پروانه سلحشوری، سیدهفاطمه حسینی و حجتالاسلام احمد مازنی (آه، هنوز آن سلفی را یادتان است؟) از لیستی بودند که ما در تهران به آن رأی دادیم. اوضاع در بقیه شهرستانها هم کموبیش به همین منوال پیش رفت و درنهایت جلوی پای ضعیفترین دولت پس از انقلاب، عصاره ملتی ساختیم که ۹۰ نفرش پس از چهارسال، دیگر حتی صلاحیت نامزدشدن هم نداشتند! با محتسبم عیب نگویید که او نیز، لب دارد و گهگاه لبش بر لب جام است...
آبی: فهرست امید (ائتلاف اصلاحطلبان و حامیان دولت) / زرد: ائتلاف بزرگ اصولگرایان / سبز: مستقل
تَکرار اشتباه، یک سوراخ و صدها زخم
اگر از تمدید ریاست لاریجانی بر مجلس بگذریم، شاید بزرگترین اشتباه ما در این مجلس، رأی اعتماد مجدد به وزرای روحانی باشد. مجلس دهم، حیاط خلوت دولت بود. دولت برای تصویب کردن یا نکردن هر طرح و لایحهای فقط کافی بود یک نفر را ببیند: علی لاریجانی. او به همراه یاران وسطخوابش، خوب میدانستند کجا و چگونه به سمت لیست امید یا اصولگرایان غش کنند که لحاف را از روی دیگری بکشند. با این توصیفات، شاید توقع سوالات بیشتر از روحانی، یا حتی رأی به عدم کفایت سیاسی او دادن، توقع زیادی باشد. البته اگر این روزها به خواسته رئیسجمهور، در کل کشور رفراندومی برگزار شود، نتیجه جز این نخواهد بود، اما مجلس دهم، زورش به رئیسجمهوری که محبوبیتش به زیر ۱۰% آمده هم نمیرسد. دولت در رأی اعتماد گرفتن برای کابینه جدیدش کار سختی نداشت، همه وزرا به جز یک نفر راهی وزارتخانههایشان شدند. پس از آن هم ساکت کردن مجلس سخت نبود. در روزهایی که کشور ملتهب بود، مجلس با آرامش به وظایف روزمرهاش میرسید. پذیرشش کمی سخت است، اما بله، به این مجلس هم خودمان رأی دادیم!
جلسه سوال از رئیسجمهور، که برایش بهخیر گذشت!
#سلفی_حقارت
گاردین نوشت: «هجوم نمایندگان مجلس ایران برای گرفتن سلفی با موگرینی مورد انتقاد واقع شد.»
یک آبروریزی تمام عیار! ۱۳ مرداد ۹۶ حسن روحانی برای دومین بار به منظور سوگند ریاستجمهوری در پیشگاه نمایندگان ملت راهی ساختمان بهارستان شد. ما هم که انتظار این مراسم را میکشیدیم از مدتها قبل در پی تدارکات بودیم تا مراسمی هرچه تمامتر برگزار کنیم. نهایتاً این مراسم برگزار شد؛ هرچند انتقاداتی از میزان هزینه تا از قلم افتادن برخی مدعوین از جمله مولانا عبدالحمید برجای ماند. اما این همه حواشی آن روز نبود و آنچه بیش از همه سروصدا کرد؛ عکس سلفیِ ما (بله ما!) با فدریکا موگرینی بود. ما هول بودیم که نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی را، که ما را در برجام به این روز انداخته، ببینیم و -نمیدانم برای قابکردن و زدن به کدام دیوار اما- حتماً یک عکس با او داشته باشیم. گاردین نوشت: «هجوم نمایندگان مجلس ایران برای گرفتن سلفی با موگرینی مورد انتقاد واقع شد.»
نه زنگیِ زنگی، نه رومیِ رومی
اصلاحطلبهای مجلس دهم مانند اصلاحطلبهای مجلس ششم نبودند. اصولگراهایش هم مانند مجلس هفتم نبودند. از غالب نمایندهها هیچ موضع اصولی و پایداری دیده نمیشد و برای حدسزدن سرانجام هر طرحی که وارد مجلس میشد، جز شخص رئیس مجلس، بقیه باید تا آخر جلسه منتظر میماندیم. مجلس دهم به ما نشان داد که دیگر این دوگانه سنتی و شوم، واقعی نیست و تقریباً همه قابل معاملهاند. از طرح مناطق آزاد و ویژه اقتصادی بگیر، که وقتی همه انتظار داشتیم جلویش گرفته شود، امضاهایش بیشتر میشد، تا استیضاح چندباره آخوندی، که حتی اگر منجر به حضور وزیر همیشه طلبکار دولت در صحن میشد، باز هم رأی اعتماد میگرفت و با ریشخند به وزارتخانهاش برمیگردد، مگر روزی خودش خسته شود و دلش بخواهد از سرِ ما دست بردارد. هنوز معلوم نیست در لابیهای بهارستان برای انداختن هر امضا یا پسگرفتنش چه چیزهایی مبادله شده، اما میدانیم که این بدهبستانها، از جیب شخصی نبوده است. بزرگترین شاهکار این قسمت هم ماجرای استیضاح زنگنه است. ۷۱ نماینده مجلس استیضاح وزیر نفت را امضا میکنند و اسامی خود را هم منتشر میکنند که هیچکدام پس گرفته نشود. شاید بهتر باشد به اسامی این افراد نگاه نکنید تا لیستی که برای انتخابات مجلس یازدهم بستهاید تغییر نکند، اما آن استیضاح، هیچ وقت انجام نشد، و بیژن زنگنه، هنوز وزیر نفت است. بیشتر بخوانید:
جلسه استیضاح آخوندی، که البته درنهایت رأی نیاورد و آخوندی ابقاء شد
خدا شورای نگهبان را حفظ کند!
برای شفافشدن آراء نمایندگان، چند سالی است که تلاش میشود. با همین استدلال ساده که وقتی رأی مخفی است، نماینده میتواند به راحتی به هر طرح و لایحهای رأی خلاف نظر مردم بدهد و همین میشد که هنوز که هنوز است هیچکس مسئولیت تصویب برجام را نمیپذیرد و امضاهای استیضاح دقیقه نود پس گرفته میشوند. طرح شفافیت آراء مدتها در راهروهای مجلس سرگردان بود و بعد هم که با فشارهای کارشناسان وارد صحن شد، چیزی تصویب شد که همان روزهای اول کاشف به عمل آمد آن چیزی نبوده که میخواستیم.
قانون انتخابات که حوزههای انتخابی مجلس را استانی میکرد نیز در مجلس ما رأی آورد. به این صورت، هر نامزد برای ورود به بهارستان باید در سطح استان تبلیغ کرده و رأی جمع کند، که بدون حمایت کار سختی است، و مشارکت را هم پایینتر میآورد.
بدتر از شفافیت و انتخابات، تصویب CFT و پالرمو در مجلس بود. پس ماهها مناظره و رفتوآمد بین کارشناسان موافق و مخالف، و پس از اظهارنظر وزیر خارجه که -برعکس برجام- اینبار گفت تضمین نمیدهد همه چیز درست شود، ما این دو طرح را بالاخره تصویب کردیم؛ طرحهایی که باز هم دست نهادهای بینالمللی را، که هیچ وقت خیرخواهمان نبودند، بر همه چیزمان باز میکرد. این بار هم به استدلالهای ضعیفمان باختیم، و احتمالاً باز هم، علی لاریجانی!
کمربندها را محکم ببندید
۹۶ سال خوبی نبود. ۹۷ هم سال سختی بود. ۹۸ که آن دوتای قبلی را باهم داشت. به ۹۹ امیدوار باشیم؟
بودجه ۹۹، بین همین بلایای طبیعی و انسانی ۹۸، و وقتی که سرِ ما به سقوط هواپیما و کرونا و سیل گرم بود، در کمیسیون تصویب شد و جلو رفت. میتوانید نام رئیس و اعضای کمیسیون را پیدا کنید، اما این چیزی از آتش زیر خاکستر بودجه ۹۹ کم نمیکند. با کسری بودجه پیشبینیشده و قیمت گازوئیل تعیینشده، ۹۹ هم سال آسانی نخواهد بود. اگر این سه سال ما را نکشته است، سال بعد هم قرار است قویتر شویم!
جلسه تقدیم بودجه ۹۹
راضیم ازت!
مجلس دهم فراکسیون قدرتمندی ندارد و مستقلین (بخوانید یاران لاریجانی) مجلس را میچرخانند. بسیاری از افرادی که در کمیسیونهای تخصصی هستند، تخصصی متناسب با آن ندارند. وظایف اقتصادیاش را بهخوبی انجام نمیدهد و در بحرانها منفعل است. همچنان که گفته شد دادوستد و رفتوآمد با مسئولین دولتی هم در این مجلس از همیشه پررنگتر است و میشود گفت سیستمی که از روز اول به آن شکل پیچ و مهره میشود، تا آخر هم لنگلنگان جلو میآید. به قول حسینعلی امیری، معاون پارلمانی رئیسجمهور: «از مجلس دهم راضی هستیم»!
بله هنرش را هم باید گفت. مجلس دهم قانون بسیار خوب منع بهکارگیری بازنشستگان را تصویب کرد که هرچند کامل اجرا نمیشود، اما قدم بزرگی در جوانکردن حاکمیت و انتقال مدیریت به نسل بعد حساب میشود. همچنین وقتی تهدید دشمن آنقدر جلو آمد که داشت در چشمانمان فرو میرفت، در حمایت از سپاه پاسداران، بهارستان سبزپوش شد. قدم آخر، یعنی طرح سهفوریتیِ تروریستدانستنِ ارتش امریکا و قاتلان شهید سلیمانی نیز مایه مباهات است.
یکبار دیگر به اول ماجرا برگردیم. سال ۹۰ که به مجلس نهم رأی میدادیم، هیچ وقت نمیدانستیم زمانه برایمان چنین نقشههایی در آستین دارد. بهجای حمله و فشار و حتی استدلال برای قانعکردن نمایندههای بد، چرا از همان اول به نمایندههای خوب رأی ندادیم؟ شاید وقت آن است که برای یک روز هم شده، هر چه در این هشت سال در شبنشینیها و کناردست راننده تاکسیها گفتهایم و شنیدهایم که کار خودشان است، انگشت اشاره را بچرخانیم و با خودمان بگوییم: «کار خودمان است»!