داستان بی آبی در سیستان و بلوچستان ید طولایی دارد؛ بیش از نیمی از جمعیت این استان پهناور با مشکل آب دست و پنجه نرم میکنند.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، حنانه جانمحمدی؛* در هفتههای اخیر قلب تمام ایران برای شهرستانی کوچک به نام غیزانیه که در حوالی اهواز جای خوش کرده تپید؛ پای اشکهای مادران خوزستانی اشک ریختیم و با شنیدن بی آبی در این خطه ثروتمند افسوس خوردیم. اما شاید کسی از شرقیترین استان ایران که با قدمت دیرینه اش مدت هاست که از آب بی بهره است، خبری نداشته باشد. سیستان سرزمین رستم دستان، سال هاست که عطای خوب زندگی کردن را به لقایش بخشیده. جای تاسف است که در حال حاضر ۷۰۰ هزار نفر از جمعیت روستایی سیستان و بلوچستان به شبکه آبرسانی دسترسی ندارند و هزار و ۲۶۱ روستا بهصورت سقایی یعنی با تانکر آبرسانی میشوند، آن هم با سهمیه هر نفر فقط ۱۵ لیتر در شبانه روز!
در جدول میانگین سرانه دسترسی به شبکه آب در کشور، سیستان و بلوچستان در انتها قرار گرفته و سرانه میانگین دسترسی به شبکه آب در این استان کمتر از ۷۰ درصد است. نیمی از جمعیت ۲ میلیون و هشتصد هزار نفری این استان روستانشین هستند. با این وجود روستاییترین و بیآبترین استان ایران است و شاخص دسترسی به شبکه آب در روستاهای سیستان و بلوچستان و عمدتاً در بلوچستان بنا به آمار وزارت نیرو کمتر از ۴۶ درصد است.
مجتبی جهانتیغ، پزشک و از فعالین عدالتخواه استان سیستان و بلوچستان در گفتگو با دانشجو میگوید: طبق آمار شرکت آبوفاضلاب روستایی سیستان و بلوچستان از میان حدود ۵۶۰۰ روستای بالای ۲۰ خانوار این استان، چیزی بیشاز نصف روستاها، یعنی بیشاز ۳ هزار روستا فاقد هرگونه شبکه و لولهکشی آب هستند. چابهار نزدیکترین شهر استان به دریا و در کنار دریای عمان چابهار از همه شهرستانهای استان وضعیت بدتری دارد! شاخص دسترسی به آب در کل شهرستان ۲۱ درصد بوده و ۷۹ درصد مردم آب آشامیدنی ندارند و از میان ۴۴۰ روستا برای حدود ۴۱۰ روستا آبرسانی با تانکر سیار صورت میپذیرد؛ در حالی که تصویر رسانهای سیستان و بلوچستان و فحوای کلام مسئولین ملی و منطقه ای، این استان، منطقهای دچار خشکسالی و تنش آبی شدید و نامهربانی طبیعت است.
علل انسانی گوناگونی مانند فساد سیاستی و ساختاری و سومدیریتها در غیاب حساب کشی سیاسی اقتصادی و نظارت مردمی و ضعفهای نهادی در امر توسعه مانند نابرابری و تبعیض در اولویت دهی، بودجه ریزی، تخصیص منابع، عدم شفافیت و پاسخگویی، ضعف جامعه مدنی، نبود رسانههای پایش گر و افشاکننده و نبود طبقه متوسط مطالبه گر نیز گوشه کوچکی از خطاهای فاحش انسانی در محروم سازی استان سیستان و بلوچستان است. در کل مردم روستایی سیستان و بلوچستان به لطف بعضی به ظاهر مسئول، ضربههایی جبران ناپذیر در راه پیشرفت و برابری با دیگر استانها خورده است. مردم این خطه با روحیات منحصر به فرد خود راه را برای سودجویی دیگران هموار کرده اند و با تداوم روحیه عدم مطالبه گری و دادخواهی، سیستان و بلوچستان را به حیات خلوت بکری که حتی سایه احدی به روی رانت خواری اش نمیافتد، مبدل کرده است.
جهانتیغ میگوید: در سیستان و بلوچستان دو نوع خشکسالی طبیعی و تحمیلی وجود دارد. در منطقه سیستان خشکسالی تحمیلی ناشی از عدم احقاق حقابه ایران از سوی افغانستان و در بلوچستان خشکسالی تحمیلی ناشی از احداث سد بر روی رودخانههای منطقه بدون تکمیل شبکه پایین دست و توزیع آب است. از جمله این سدها، سد زیردان است.
این سد سال ۱۳۹۰ به بهرهبرداری رسید، اما پروژه آبرسانی و شبکهدار کردن ۱۰۰ هزار نفر جمعیت روستایی بیآب در پاییندستش شبکه توزیع تاکنون که بیش از ۱۳ سال از اغاز پروژه میگذرد بهبهرهبرداری نرسیده! این بی آبی تحمیلی باعث مهاجرت مردم به حاشیه چابهار شده و این شهر را صدر نشین حاشیه نشینی به نسبت جمعیت در کشور کرده است.
فساد سیاستی و ساختاری و سومدیریتها در غیاب حساب کشی سیاسی اقتصادی و نظارت مردمی و ضعفهای نهادی در امر توسعه مانند نابرابری و تبعیض در اولویت دهی، بودجه ریزی، تخصیص منابع، عدم شفافیت و پاسخگویی، ضعف جامعه مدنی، نبود رسانههای پایش گر و افشاکننده و نبود طبقه متوسط مطالبه گر نیز گوشه کوچکی از خطاهای فاحش انسانی در محروم سازی استان سیستان و بلوچستان است
معین سعیدی، رئیس شورای شهرستان چابهار در خصوص سدسازی و عدم احداث شبکه پایین دست سد زیردان میگوید: از زمان افتتاح سد زیردان در تیرماه سال ١٣٩٠ تاکنون تمامی آب بارانهای فصلی در پشت این سد ذخیره میشود؛ درحالی که مجتمعهای بزرگ روستایی در بخشهای پلان و دشتیاری چابهار با بحران جدی آب مواجه هستند. استاندار سیستان و بلوچستان قول داده بود تا پایان سال ٩۵ مشکلات آب سیستان و بلوچستان برطرف میشود! بعد از اجرایی نشدن این قول، در کمیسیون اصل ٩٠ مقرر شد تا پایان سال ٩۶ مشکلات آب برطرف شود که باز هم نشد.
به گفته جهانتیغ، تنها آبشیرین کن دولتی در کنارک ۲۸ هزارمترمکعب ظرفیت دارد که نه تنها کفاف شهر چابهار را نمیکند که ۴۰ درصد از این وسیله بهدلیل فرسوده بودن لولهها در مسیر هدر میرود. در این شرایط شرکت کشتیرانی هزینه تصفیه خانه آب در «آزاتی کشاری» را تقبل کرد، تصفیه خانه افتتاح و به بهرهبرداری رسید، اما تا امروز درِ آن قفل و بلااستفاده است و هیچ ارگان و سازمانی مسئولیت تصفیه خانه را بر عهده نگرفته.
سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا برای پروژه تصفیه خانه، چندصد میلیون هزینه شد که نصفه و نیمه رها شود؟
این عدالتخواه سیستانی ادامه میدهد: علاوه بر سومدیریت، فساد نیز در وقوع خشکسالی تحمیلی در منطقه اثرگذار است. در این وضعیت بغرنج، اخبار فساد مدیران دولتی و شرکتهای پیمانکار خصوصی و ارتزاق آنها از زجر مردم مستضعف بسیار دردناک است. در تاریخ ۵ اردیبهشت ۹۹ دادستان سیستان و بلوچستان از بازداشت مدیر عامل سابق شرکت آب و فاضلاب روستایی استان به همراه ۳ نفر از کارمندان این شرکت و ۷ نفر مدیران شرکتهای خصوصی طرف قرارداد با شرکت آب و فاضلاب روستایی خبر داد. در واقع بحران بی آبی بلوچستان از نتایج خصوصی سازی تامین آب و برون سپاری و کاهش نظارتها است. داستان عطش مردم پشت قطعیهای مکرر و بی آبی در گرمای تابستان ، هر ساله در سکوت رسانهای و بی تفاوتی مسولین ملی و محلی تکرار میشود.
به گفته این فعال اجتماعی، در مرکز و جنوب استان سیستان و بلوچستان شیوع بیماریهای عفونی مثل بیماریهای رودهای خیلی بالاست. در سال جاری نیز که کمبود منابع آب تشدید شده این مشکل بیشتر خواهد بود. سرانه آبی که برای ۱۰۰۰ روستا با آبرسانی سقایی وجود دارد چیزی در حدود ۱۵ لیتر است که این میزان در مقایسه با میزان آبی که هر فرد برای نیازهای بهداشتی خود در روز نیاز دارد بسیار پایین است؛ بهطور معمول هر فرد در مناطق گرم و خشک برای امور بهداشتی خود روزانه ۷۰ تا ۸۰ لیتر آب نیاز دارد. از طرفی، چون شبکه آبرسانی در این منطقه وجود ندارد تمامی مشکلات بهداشتی که از انتقال آب به مقصدهای مختلف وجود دارد موجب میشود همان میزان اندک آب که در اختیار مردم قرار میگیرد شرایط بهداشتی نداشته باشد.
جهانتیغ در پایان میگوید: در این شرایط بحرانی که دولتها از تکمیل پروژههای نیمه تمام در دوران ریاست خود عاجز هستند، ناگهان ابرپروژههایی مانند پروژه آب انتقال دریای عمان به استان خراسان رضوی، سیستان وبلوچستان و خراسان جنوبی با هزینه سرسام آور ۷ میلیارد دلاری از محل صندوق توسعه ملی به نام شرکتهای خصوصی آب در دستور کار قرار میگیرد. کلید خوردن این پروژه زمینه ساز مطرح شدن این سوال میشود که چرا در طول تمامی سالهای بی آبی از این منابع برای تکمیل پروژههای نیمه تمام موجود استفاده نشده و حالا برای طرحهای غول آسا و پرهزینه با کمترین توجیه اقتصادی در این ابعاد به راحتی امکان پذیر است؟
در مجموع آنچه باعث ایستادگی و بقای مردم سیستان و بلوچستان در بهره نبردن از حداقلهای زندگی میشود، کمبود منابع نیست بلکه نابرابری در تخصیص منابع، نابرابری سیاسی_اقتصادی و عدم پاسخگویی و شفافیت مدیریت محلی و ملی است.خبرگزاری دانشجو در گزارشهای آتی به ابعاد دیگر محرومیت و کاستیهای استان ثروتمند، اما مهجور سیستان و بلوچستان میپردازد.