بسیج دانشجویی پردیس شهید هاشمی نژاد مشهد در نامهای به نمایندگان مجلس یازدهم درخصوص کمبود معلم، راهکارهایی برای جبران این مشکل در نظام آموزش و پرورش ارائه کرد.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، بسیج دانشجویی پردیس شهید هاشمی نژاد مشهد در نامهای به نمایندگان مجلس یازدهم درخصوص کمبود معلم، راهکارهایی برای جبران این مشکل در نظام آموزش و پرورش ارائه کرد.
در این نامه آمده است:
در سال ۱۳۹۷ وضعیت قرمز کمبود معلم را آقای چهاربند رئیس مرکز برنامه ریزی و نیروی انسانی آموزش و پرورش اعلام کردند ایشان گفتند: «شدت کمبود نیرو تا سال ۹۹ آموزش و پرورش را از پا در میآورد.» یعنی امسال و کاملاً هم درست است، زیرا کلاسهای مدارس دولتی، امسال تا اواخر مهرماه بدون معلم مانده بودند و آموزش و پرورش هم برای حل این مشکل دست به روشهایی زد که بیشتر هدف از آنها خالی نماندن کلاسهای درس بود؛ بدون اینکه به نتایج آن اهمیتی داده شود؛ مانند:
۱. معلمهای تمام وقت ۲. طرح خرید خدمات ۳. به تعویق افتادن بازنشستگیها ۴. به کارگیری دوباره بازنشستهها ۵. استفاده از سرباز معلمها ۶. به کارگرفتن معلمهای طرح نهضت و؛ که به علت کمبود فرصت در این نوشتار فقط به بررسی روش اول یعنی معلمهای تمام وقت میپردازیم:
طرح معلمهای تمام وقت در دوره وزارت آقای فانی مطرح شد و مضمون اصلی آن هم این است که معلمها به جای اینکه ۲۴ ساعت در هفته کار کنند ۳۰ ساعت را به تدریس مشغول شوند و معادل حق التدریس به فوق العاده حقوقشان اضافه شود «به طور مثال اگر ۱۸ هزار تومان به ازای هر ساعت (به عنوان حق التدریس) دریافت میکنند، معادلش را یعنی ۱۵ هزار تومان در نظر گرفته بشود و از آنجایی که به جای ۹، ۱۲ ماه سال پرداخت میشود قطعا به نفع خود معلم هاست.» بنده این محاسبات را از زبان معاون سابق توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش یعنی آقای حسین فرزانه مطرح کردم.
اما آیا این «معلم تمام وقت» همان «تمام وقت شدن معلم هاست» که در سند تحول بنیادین به آن اشاره شده است؟ در سند تحول بنیادین گفته میشود که معلمها مانند بقیه کارمندان ۴۴ یا ۴۲ ساعت به مدرسه بروند، اما فقط ۲۴ ساعت تدریس کنند یعنی ۲۰ ساعت باقیمانده را به کارهای تحقیقی، ارتباط با خانواده ها، اقدامات تربیتی و امور مربوط به دانش آموزان بپردازند حالا موضوع جالب اینجاست که دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش معتقد هستند که این طرح معلم تمام وقت گام اول هدف سند تحول بنیادین است و ما باید صبور باشیم تا به نتیجه برسیم، اما سوال اینجاست... چه نتیجه ای؟
با توجه به آماری که آقای فرزانه دادند و یک حساب و کتاب سرانگشتی متوجه میشویم که ۶ ساعت در هفته به ازای هر ساعت ۱۵ هزار تومان میشود هفتهای ۹۰ هزار تومان، و ماهیانه ۳۶۰ هزار تومان.
آیا تمام مشکلات معیشتی، تحقیقاتی، تربیتی و... معلمها با ماهیانه ۳۶۰ هزار تومان حل میشود؟ یک معلم دغدغهمند که ۳۰ ساعت برود سر کلاس چقدر وقت بگذارد برای تحقیق؟ به غیر از اینها طرح «معلم تمام وقت» در حال فرسوده کردن معلم هاست؛ و به روایتی آموزش و پرورش مشغول به بیگاری کشیدن از معلم هست. مگر یک معلم چقدر توانایی دارد که این همه وقت تدریس کند؟ و حتی این طرح کیفیت کار معلمها را پایین میآورد.
حالا آیا واقعاً «معلم تمام وقت» همان «تمام وقت شدن معلم» هاست؟ آیا بعد از چندین سال صبوری نتیجهای که ما میگیریم با نتیجهای که آقای نویدداد هم میگیرند یکی است؟