گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو- سمانه سلمانی، اوایل سال ۹۷ و زمانی که اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور اعلام کرد خرید و فروش دلار در بازار غیرقانونی است، نهادهای نظارتی روی اخلالگران بازار ارز متمرکز شدند که در تحقیقات، یک سند جابهجایی پول در یکی از صرافیها کشف میشود. در این سند نام چند نفر دیده شد که مبالغ قابلتوجهی ارز را در بازار آزاد فروخته بودند. امید اسدبیگی و مجتبی کحالزاده از جمله این افراد بودند. با ادامه تحقیقات مشخص میشود آنها از بانک مرکزی دلارهای دولتی گرفتهاند تا خرج واردات تجهیزات کنند، اما این پول را بهجای هزینه در تولید در بازار آزاد به فروش رساندهاند.
این سرنخ، موجب شد اسدبیگی زیر ذرهبین قرار بگیرد و روابط او با مدیران اسبق بانکها و بانک مرکزی بررسی شود که نتیجه این بازرسیها در نوع خود حیرتبرانگیز بود که در اینجا بود که نام محسن صالحی یکی از مدیران اسبق بانک مرکزی به چشم دیده میشد.
مدیرانی که مفسد اقتصادی میشوند
از همین رو همه نگاهها به سمتی رفت که این مدیر بانکی چگونه درنقش فساد داشته است و دیده شدن نامهای آشنا در جمع مفسدان اقتصادی را چگونه میخواهد توجیه کند.
هماطور همه میدانند روند دریافت ارز دولتی اینگونه است که متقاضی باید درخواست خود را برای واردات تجهیزات موردنیاز در وزارت صمت ثبت کنند. وزارت صمت با بررسی این درخواست و جایگاه آن در ردیفهای کالایی مجاز، متقاضی را به بانک عامل معرفی میکند، بانک عامل هم آن را بررسی کرده و از بانک مرکزی درخواست میکند تا ارز موردنیاز را تأمین کند.
یکی از گلوگاههای فساد در همین بخش نهفته است، جایی که بانک مرکزی میتواند درخواست را رد کند یا بپذیرد. اسدبیگی در بانک مرکزی هم پشتیبانان خود را داشت و به کمک آنها توانست ارزهای دولتی را دریافت کند. محسن صالحی، مدیر سابق مبادلات ارزی و رسول سجاد، مدیر وقت بینالملل بانک مرکزی مهمترین افرادی بودند که زمینه را برای فساد اسدبیگی آماده کردهبودند.
وقتی حواشی فساد اسدبیگی هویدا شد، کاشف به عمل آمد که سجاد تنها در یک فقره هزار سکه بهار آزادی از اسدبیگی رشوه دریافت کرده بود تا در روند دریافت ارزهای دولتی سرعت ایجاد کند در همان زمان نیز صالحی نیز مبالغ هنگفتی از اسدبیگی دریافت کرده بود که اسناد آن در کیفرخواست آمده است.
با پیگیریهای دستگاههای مختلف سکههایی که پرداختشده، کشف شد که همگی در پکهای شرکت آریاک قرار داشت، یعنی شرکت متعلق به خانواده اسدبیگی است. با بازداشت این دو مدیر سابق بانک مرکزی که در زمان، ولی الله سیف و عراقچی بر مسند قدرت بودند، موارد دیگری کشف شد که نشان میداد اسدبیگی برای فساد خود، بازی بزرگی را آغاز کرده بود. صالحی و سجاد که به دلایل فسادهای ارزی بازداشتشده و اکنون با قید وثیقه آزاد هستند، اما امروز صبح اولین جلسه دادگاه آنان به رسایت قاضی مسعودی برگزار شد.
قاچاق یک راه حل اقتصادی
گفتنی است صالحی روی خوشی به قاچاق داشته است و در گفتگویی از آن به عنوان یک راه حل نام میبرد وی در این گفتگو گفته است که کلمه قاچاق در اقتصاد، یک راه حل میباشد. بزرگترین سیاستگذار اقتصادی هم از قاچاق استفاده میکند. دیوار چین را هم بکشند نمیتوانند از ورود و خروج ارز جلوگیری کنند.
اگر اختلاف قیمت ارز بیش از پنج درصد باشد، حتماً برای قاچاقچی میصرفد که از تهران بگیرد، و آنجا بفروشد. دو تا سه درصد هزینه است و دو درصد هم سود. سرمایه هم نمیخواهد. دلار را میبرد و آنجا سودش را میگیرد. به این شکل سی میلیارد دلار مداخله ما به باد رفت. بیش از ده گزارش نوشتم که مداخله در بانک مرکزی نباید انجام شود.
این حرف در ذهن یک مخاطب یعنی اینکه هر زمانی که نام قاچاق به میان میآید به دنبال آن میتواند هر خلاف دیگر از جمله رشوه خواری برای انجام قاچاق انجام شود.
حالا امروز در دادگاه علنی متهم صالحی، شاه محمدی نماینده دادستان با خوانش کیفرخواست پرده از بازیها فسادهای اقتصادی این گروه برداشت و در بخشی از آن گفت: متهم امید اسدبیگی ارتباط بسیار نزدیکی با دو نفر از مدیران اداره اموال بینالملل بانک مرکزی به اسامی محسن صالحی و سید رسول سجاد داشته است؛ گزارش سازمان اطلاعات سپاه استان تهران نشان دهنده ارتباطات غیرمتعارف متهم امید اسدبیگی با سید رسول سجاد است، به نحوی که در زمان تعطیلی بانک مرکزی امید اسدبیگی یکی از افرادی بوده است که به دفتر متهم سید رسول سجاد رفت و آمد میکرد همچنین متهم مجتبی کحالزاده به صراحت اظهار داشته شرکت معتمد پارسه و امید اسدبیگی در موارد متعدد مبالغی را به صورت سکه و ارز به مدیران بانک مرکزی از جمله رسول سجاد و محسن صالحی پرداخت کردهاند به طوری که یک مرتبه تعداد ۵۰ عدد سکه تمام بهار آزادی به دستور امید اسدبیگی توسط یکی از مدیران خود به نام سید وحید حسینی تهیه و در بانک مرکزی تحویل رسول سجاد شده است.
وی یادآور شد: متهم محسن صالحی با به خدمت گرفتن افراد و ایجاد دفتر پوششی تحت عنوان کارگزاری بورس، با کارگزاران بانک مرکزی در این خصوص جلساتی داشته است؛ همچنین مشخص شد محسن صالحی یک ماه قبل از بازداشت از یکی از کارگزاران بانک مرکزی یک دستگاه خودرو به ارزش یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان دریافت کرده که سند خودروی خود به نام شوهر خواهرش یعنی محمدرضا حسینی است که این خودرو شناسایی و توقیف شد.
شاه محمدی ادامه داد: طبق تحقیقات صورت گرفته مشخص شد محسن صالحی به عنوان یکی از مدیران بانک مرکزی از زمانی که سرپرستی یکی از اتاقهای بانک مرکزی را برعهده گرفت، افرادی که به نامبرده مراجعه داشتند و او ارتباطات ناسالمی را برقرار میکرده و مبالغ نامشروعی را به صورت وجوه نقد و وجوه ارزی و دلاری و سکههای تمام بهار آزادی، املاک متعدد و ماشینهای مدل بالا برای خود تحصیل و از ضعف نظارت سیستم بانکی استفاده میکرد.
در ادامه این دادگاه فردی مطلع در جایگاه قرار گرفت و گفته است: محسن صالحی در بازار فارکس فعالیت داشته است و یک حساب ۳۰ هزار دلاری در اختیار ما قرار گرفت، محسن صالحی میخواست در ایران سرمایهگذاری فارکس را با این مطلع انجام دهد.
رشوه ای به اندازه BMW
همچنین نماینده دادستان اضافه کرد: این مطلع اظهار کرده است که ماشین BMW از طرف آل علی به محسن صالحی داده شده و به نام حسینی پلاک شده است و به مدت یک ماه در پارکینگ دفترمان ماند، این اواخر ۸ موتور سیکلت نیز به دفتر شرکت آورده شد که اعلام گردید در قبال طلب دریافت شده است.
نماینده دادستان ادامه داد: بنابر اظهارات سید محمدرضا حسینی که شوهرخواهر محسن صالحی است آمده است: محسن صالحی یک ماشین BMW به نام اینجانب زد و گفت به شما اطمینان دارم، این خودرو از طریق محمدرضا آل علی به محسن صالحی معرفی شد و حدود یک ماه در پارکینگ ماند و سپس به دستور محسن صالحی به همان نمایشگاه رفت.
اما ماجرا آنجا جالب میشود که اسدبیگی ارتباط خود با متهمان صالحی و اسدبیگی کتمان میکند و میگوید: بنده کارگزار رسمی بانک مرکزی بودم و طبق قرارداد کارگزاری که بسته بودم تلاش داشتم تا بتوانم منابع مسدود شده ارزی کشور را وارد کشور کنم و قرار بود بنده یک ضمانت تعهد پرداخت را به بانک مرکزی پرداخت کرده و در ازای آن ارز گرفته و کار کارگزاری انجام دهم.
اسدبیگی در ادامه درباره ارتباط خود با صالحی مدعی شده روزی صالحی به من گفت میخواهی برایت سهام بخرم چرا که من میتوانم برایت کد بورسی بگیرم، لذا من یک و نیم میلیارد تومان با او معامله کردم و سهام بورسی خریدم. اما زمانی که در پرداخت حقوق با پرسنل خود با مشکل روبرو شدم از او خواستم سهامم را بفروشم که ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون تومان ضرر کردم و لذا بینمان اختلاف حساب پیش آمد و دادن رشوه به صالحی را رد میکنم.
جیبهای گشاد رشوهگیران، این بار کیفی پر از سکه
در ادامه روند دادگاه نماینده دادستان کیفی پراز سکه را به حضار نشان داد و گفت: کتمان کافی است سکههایی است که بسته بندی سکهها مربوط به صرافی پسرعموی شماست؛ این سکهها از منزل سجاد و صالحی کشف شده است. متهم اسدبیگی درباره سکهها بیان کرد: این صرافی متعلق به عمو و پسرعموی من است که افراد با سابقهای هستند و در بهترین نقاط کشور صرافی دارند. بسیاری از افراد با آنها کار میکنند، اما نمیتوان به صرف اینکه برچسب صرافی پسرعموی من بر این سکهها خورده من با این صرافی ارتباط دارم. نماینده دادستان نیز خطاب به متهم گفت: بسیاری از پولشوییهای شما به واسطه همین صرافی صورت گرفته است.
گفتنی است این فسادهای اقتصادی سر درازی دارد و در هر دادگاه به نام آشنای یکی دیگر برخورد میکنیم، اما امیدواریم دستگاه قضا همواره با این افراد با سختی برخورد کند تا بلکه در آینده درس عبرتی برای دیگر خلافکاران و مفسدان باشد.