به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری دانشجو، در سالهای اخیر، جمهوری اسلامی ایران تلاش کرده است در برابر جنگ اقتصادی آمریکا واکنش متقابل نشان دهد. این واکنشها میبایست متناسب با توانمندیهای ایران و نقاط آسیب پذیر طرف مقابل باشد. بررسی برخی از موارد نشان میدهد که تناسب لازم در این واکنشها وجود ندارد.
به عنوان نمونه، یکی از مهمترین واکنشهایی که در برابر تصویب قانون کاتسا (مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریمها) انجام شد، تصویب قانون «مقابله با نقض حقوق بشر و اقدامات ماجراجویانه و تروریستی آمریکا در منطقه» در مجلس بود. بخشی از این قانون به تحریم آمریکاییها مربوط میشود.
اخیرا وزارت امور خارجه با استفاده از این قانون، «ریچارد گلدبرگ»، یکی از اعضای ارشد بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) و مشاور جان بولتون را تحریم کرد. FDD بنیاد تندرو و دست راستی طرفدار فشار حداکثری علیه ایران است که از سوی صهیونیستها حمایت شده و بسیاری از توصیههای آن در دولت ترامپ اجرایی میشود. گلدبرگ نیز یکی از اعضای ارشد و تندروی آن است که سابقا مشاور جان بولتون بوده و در سالهای اخیر تمرکز ویژهای بر فشار حداکثری علیه ایران داشته است. گلدبرگ، پس از تحریم، در حساب توئیتر خود نوشت: «من امروز یک نشان افتخار تازه کسب کردم: تحریم شدن توسط ایران به خاطر هماهنگ کردن کارزار فشار حداکثری دونالد ترامپ.»
مطابق قانون «مقابله با نقض حقوق بشر و اقدامات ماجراجویانه و تروریستی آمریکا در منطقه»، افرادی که از سوی وزارت امور خارجه تحریم میشوند، اموالشان در ایران توقیف شده و حسابهای ریالی آنها متوقف خواهد شد. اما مقامات آمریکایی از جمله ریچارد گلدبرگ چه میزان اموال و دارایی در قلمرو قضایی ایران دارند که بتوان آنها را مصادره و توقیف کرد؟
آمریکاییها به دلیل اقتصاد و ارز جهانی خود (دلار)، امکان تحریم افراد و نهادهای کشورهای دیگر را دارند. در حقیقت نظام تحریمی برای آمریکا در بسیاری از کشورهای جهان معنا دارد. اما ایران به دلیل محدودیتهای اقتصادی، تنها زمانی میتواند از تحریم علیه دیگران استفاده کند که هدف تحریمی، منافعی در داخل کشور داشته باشد؛ لذا اگر قرار است در بنیاد تندروی FDD کسی تحریم شود، اولویت با ایرانیان عضو این بنیاد است که در فشار حداکثری علیه مردم کشورمان با دشمن همدست شدهاند. با وجود اینکه بسیاری از این افراد سالهاست از کشور خارج شدهاند، اما تحریم و تهدید آنها میتواند آثار روانی بیشتری (نسبت به آمریکاییها) داشته باشد.
یکی از مهمترین مهرههای ایرانی FDD که میتواند مورد هدف تحریمی وزارت امور خارجه و نهادهای امنیتی قرار بگیرد، «علیرضا نادر» است. نادر عضو ارشد بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) است و پیش از آن حدود ده سال در اندیشکده رند مشغول فعالیت بوده است. وی صرفا یک پژوهشگر نبوده و با نفوذ در حاکمیت آمریکا، در وزارت خزانه داری، وزارت دفاع، وزارت خارجه و شورای امنیت ملی این کشور مشغول توطئه علیه هموطنان خود بوده است. همچنین وی در دانشگاه جرج واشنگتن تدریس میکند، در کنگره به ایراد سخنرانی میپردازد و به دلیل تسلط کامل به زبان مادری (فارسی)، یکی از مشتریان فعال رسانههای فارسی زبان است.
«سعید قاسمی نژاد»، عضو دیگر بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) است. وی از فعالان دانشجویی دهه ۱۳۸۰ در دانشگاه تهران و دبیرکل سابق و یکی از مؤسسان «انجمن دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال ایران» بود. قاسمینژاد در پی غائلههای دانشجویی سال ۱۳۸۲، در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۳۸۲ به جرم اغتشاش و اخلال در نظم عمومی به دو سال حبس محکوم شد. وی در سالهای بعد به فرانسه و سپس به آمریکا مهاجرت کرد.
سفر به آمریکا و آشنایی با برخی محافل صهیونیستی در نیویورک و واشنگتن، از یک فعال دانشجویی در دهه ۸۰، یک مزدور ضدایرانی تندرو در دهه ۹۰ ساخت. از آن زمان تاکنون، قاسمینژاد روز به روز بر حجم فعالیتهای ضد ایرانی خود علیه مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران افزوده است و با حضور در رسانههای متعددی، چون «بیبیسی فارسی»، دشمنی خود با ایران را آشکار کرده است.
گزینه دیگر، «بهنام بن طالبلو» است که در بنیاد FDD علیه ایران با دولت ترامپ همدستی میکند. طالبلو در جلسات استماع کنگره برای افزایش اثرگذاری تحریم علیه ایران شرکت میکند و با سلطنتطلبها و رضا پهلوی نیز ارتباط دارد.
همانگونه که روحالله زم و جمشید شارمهد، به دلیل آسیبهای امنیتی که به کشور وارد کردهاند، هم اکنون در انتظار اجرای عدالت هستند، افرادی همچون نادر، قاسمینژاد و بن طالبلو نیز که به واسطه توصیههای اقتصادی به دولت ترامپ، منجر به آسیب اقتصادی - امنیتی به مردم میشوند نباید از تحریم و تنبیه در امان باشند.
منبع: فارس