به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، هرچند ادبیات پایداری در ایران سابقه طولانی دارد، اما این گونه ادبی پس از پیروزی انقلاب اسلامی رنگ دیگری به خود گرفت و توانست به عنوان یکی از گونههای اصلی در گستره ادبیات انقلاب خود را معرفی کند. شمار چشمگیر آثاری که طی سالهای گذشته در این قلمرو منتشر شده از یک سو و توجه نویسندگان به موضوعات جدید و ورود به فضاهای نو از سوی دیگر سبب شد تا این گونه ادبی در چند سال اخیر حرف زیادی برای مخاطبان فارسیزبان داشته باشد. با وجود این، به نظر میرسد ادبیات پایداری از خلأهای مختلفی رنج میبرد؛ از کمتوجهی داستاننویسان گرفته تا جای خالی نقد و نظریه در این حوزه.
پس از پیروزی انقلاب نهادها و مجموعههای مختلفی تلاش کردهاند با تمرکز بر حوزه ادبیات پایداری، به تولید اثر در این زمینه بپردازند. هرچند خروجی این تلاشها در سالهای گذشته انتشار آثار درخشان و ماندگاری بود که توانست نسل جدید و جوان را به سمت خود جلب کند، اما به نظر میرسد جزیرهای عمل کردن این نهادها گاه منجر به انجام کارهای موازی و تکراری شده است.
هفته گذشته خبری مبنی بر راهاندازی اندیشکده ادبیات پایداری با مدیریت محمدرضا سنگری، استاد دانشگاه و از پژوهشگران صاحبنام در عرصه ادبیات پایداری، در حوزه هنری منتشر شد. حوزه هنری که در یک دهه گذشته بیشترین تمرکز خود را بر تولید آثار با رنگ و بوی دفاع مقدس گذاشته و بخشهای مختلفی از آن به تولید اثر در این زمینه میپردازند، حالا قصد دارد به صورت جدی وارد مباحث پژوهشی در این زمینه شود. امری که میتوان آن را به فال نیک گرفت و امیدوار بود که نهادی انقلابی مانند حوزه هنری که پیش از این صدای شاعران و نویسندگان انقلاب بود و در یک دهه گذشته، حامی آثار دفاع مقدس، در سالهای آینده بر جریان پژوهشی ادبیات پایداری نیز تأثیرگذار عمل کند.
به مناسبت راهاندازی اندیشکده ادبیات پایداری با سنگری به گفتوگو پرداخته شد. این استاد دانشگاه معتقد است که ادبیات پایداری اعم از ادبیات انقلاب و دفاع مقدس، در برخی از بخشها مانند خاطرهنویسی فربه است و در برخی از بخشها مانند ادبیات داستانی کمجان. به گفته او؛ اندیشکده ادبیات پایداری قصد دارد در چهار گروه مایه اعتلای بیشتر این حوزه شود. به گفته سنگری؛ پرداختن به نظریه، تهیه منابع درسی و پژوهشی در این حوزه و تلاش برای رساندن صدای آثار ادبیات پایداری به گوش جهانیان از جمله محورهای اصلی کار اندیشکده است. گفتوگو با این استاد دانشگاه را میتوانید در ادامه بخوانید:
* بخشهای مختلفی در حوزه هنری در حوزه ادبیات پایداری مشغول فعالیت است. اخیراً خبر راهاندازی اندیشکده ادبیات پایداری به مدیریت شما در حوزه هنری منتشر شده است. اندیشکده دقیقاً قصد دارد چه کاری انجام دهد؟ تفاوت کار اندیشکده با دیگر بخشها در چیست؟
درست است هم در حوزه و هم در دیگر مراکز در زمینه ادبیات انقلاب اسلامی، ادبیات دفاع مقدس و ادبیات مقاومت فعالیت و کار میکند، اما با وجود این جای خالی طرح و بررسی برخی از مسائل همچنان احساس میشود. همین موضوع زمینهساز راهاندازی اندیشکده ادبیات پایداری در حوزه هنری شد.
اندیشکده بحث سیاستگذاری، ساماندهی، آفرینش و پژوهش در حوزه ادبیات پایداری را پیگیری میکند. در حال حاضر رشته ادبیات پایداری در 44 دانشگاه کشور دایر شده اما هنوز برای دروس این واحدهای درسی، تولید روشن و مشخصی رخ نداده است. این یکی از کارهایی است که اندیشکده میتواند عهدهدار آن باشد. بردن ادبیات دفاع مقدس و ادبیات انقلاب به فضاهای دانشگاهی و بهرهگیری از تواناییهای دانشگاهها برای تولید آثار فاخر در زمینه ادبیات پایداری یکی دیگر از مسائلی است که هیچجا عهدهدار آن نیست و اندیشکده به آن خواهد پرداخت.
بخشی از میراث دفاع مقدس در آستانه نابودی
نکته دیگری که اندیشکده به آن میپردازد، بحث رصد و آسیبشناسی نظامهای آموزشی است. مثلاً ما در نظام آموزشی آموزش و پرورش الآن چه وضعیتی در حوزه ادبیات پایداری، ادبیات دفاع مقدس و انقلاب اسلامی داریم؟ تصویر روشنی در این زمینه فراروی ما قرار ندارد. همین وضعیت در دانشگاههای ما نیز جاری است. مجموعههای مختلفی در حال حاضر در این زمینه کار میکنند، اما ارتباطی با یکدیگر ندارند؛ در نتیجه کارهای موازی زیادی صورت میگیرد. اندیشکده تلاش دارد این خلأ را پر کرده و نقش هدایتی در این زمینه داشته باشد تا این حوزهها همدیگر را بیابند و یاریگر همدیگر باشند.
در کنار این مسئله، برخی از حوزهها را داریم که کار جدی در آنها صورت نگرفته است؛ از سوی دیگر بعضی از بخشها را داریم که به شدت فربه شدهاند و کار بسیاری در این زمینهها صورت گرفته است. به عنوان نمونه، در بخش خاطرهنویسی چند هزار جلد کتاب منتشر شده است، اما بعضی از حوزهها مانند ادبیات داستانی، زندگینامهنویسی و ... آثار کمی منتشر شده است. بعضی از حوزهها هم هستند که اصلاً به آنها توجهی نشده است؛ به عنوان نمونه کوتاههنگاریها، سنگرنوشتهها، مزار سرودهها و ... .
* البته در چند سال گذشته با اجرای طرحهایی مانند همانندسازی قبور شهدا برخی از این آثار هم در معرض آسیب قرار گرفتهاند.
بله؛ در طرحهایی مانند همسانسازی مزارها سبب شد تا بخشی از آثار دوره دفاع مقدس از بین رود. مثلاً شهیدی وصیت کرده است که روی مزار من با سر انگشت بنویسید: پر کاهی تقدیم آستان الهی. تأکید کرده بود که با سر انگشت؛ امروز این را برداشتهاند و مزارهای شبیه هم را جایگزین آنها کردهاند. در نتیجه بخشی از میراث و فرهنگ دفاع مقدس در آستانه گم شدن است. با توجه به ضرورت حفظ سنگرنوشتهها، میثاقنامهها و ... یکی از محورهای کار اندیشکده پرداختن به این موضوعات در نظر گرفته شده است.
مسئله دیگری که مشغول آن هستیم، بحث تعیین اولویتهای پژوهشی و پروژههای تدوینی و تألیفی است. مشخص کنیم که چه حوزههایی در حال حاضر نیاز و ضرورت در بخش پژوهش است و چه بخشهایی خالی مانده و باید روی آن کار شود. ما این موضوعات را مشخص و با پژوهشگران و نویسندگان طرح میکنیم.
بحث حمایت از پژوهشها و طرحهای علمی از دیگر رویکردهایی است که اندیشکده به آن توجه نشان خواهد داد. رسالههای دکتری متعدد در این زمینه کار شده و پایاننامههایی در این رابطه نوشته شده است، اما حمایت جدی و روشنی از این کارها صورت نمیگیرد. منظورم از حمایت صرفاً مالی نیست، بلکه حمایت معنوی و علمی را مد نظر داریم. اینکه در امر پژوهش به دانشجو و محقق کمک کنیم. برگزاری نشست و سمینار، همکاری با نهادها و مجموعههای مختلف در جهت شناسایی آسیبها و ارتقای ادبیات پایداری از دیگر بخشهایی است که در نظر داریم در اندیشکده به آنها بپردازیم.
ارتباط جهانی از دیگر محورهای کار اندیشکده خواهد بود. تجربههای جهانی را در این زمینه هم جذب کنیم و هم ادبیات پایداری ایران را به جهان معرفی کنیم تا دیگران دریابند که در ایران چه رخ داده است.
* به نظر میرسد که ما در حوزه نقد و نظریه در ادبیات پایداری با مشکل مواجه هستیم. بسیاری از دانشجویانی که قصد دارند در این زمینه فعالیت کنند و موضوع پایاننامههای خود را در این رابطه انتخاب کردهاند، بعضاً با مشکل کمبود منابع مواجه میشوند.
اتفاقاً یکی از اقدامات اصلی که در نظر گرفتهایم، رسیدن به نظریه ادبی در قلمرو ادبیات پایداری، ادبیات دفاع مقدس و ادبیات انقلاب اسلامی است. این مسئله مهمی است، الآن هم شروع کردهایم. قرار است در این زمینه چهار گروه تخصصی داشته باشیم؛ نخست ادبیات مقاومت بینالملل است که هدف آن ارتباط با ادبیات بیداری جهانی است. گروه دیگر، ادبیات دفاع مقدس است. ادبیات انقلاب اسلامی و مطالعات بینرشتهای دو گروه دیگر است. در بخش مطالعات بینرشتهای تلاش داریم نسبت ادبیات با دیگر رشتهها مانند هنر، موسیقی و ... را بررسی کنیم. به عنوان نمونه، ما در حوزه ادبیات انقلاب، سرودها و نوحههای متعددی داریم که روی آنها هنوز کاری انجام نشده است.
برای به سرانجام رساندن این هدف، از توانمندی دانشگاهها بهره خواهیم برد. اساتید و پژوهشگران در این رابطه دعوت خواهند شد. منابع لازم برای این موارد باید تدوین شود که در این بخش از توانمندی اساتیدی که در حال حاضر مشغول تدریس در دانشگاهها هستند، استفاده خواهد شد. همچنین از توانایی دانشجویانی که در این رابطه فعالیت کردهاند نیز از دیگر کارهایی است که در نظر گرفتهایم. در حال حاضر قصد شناسایی اساتید و پژوهشگران در این زمینه را داریم و داریم بانک اطلاعاتی در این رابطه تهیه میکنیم.
* اشاره کردید که یکی از هدفهای در نظر گرفته شده برای اندیشکده، بحث ترجمه آثار و معرفی کتابها به خارج از ایران است. در این سالها کتابهایی بوده که از فارسی به دیگر زبانها ترجمه شده است؛ کتابهایی که عموماً مقبولیت عام در ایران داشتهاند و پرمخاطب بودند. اما عرضه آنها در خارج از کشور چندان با استقبال مواجه نشد. یعنی انتظارها به جهت جذب مخاطب برآورده نشد. فکر میکنید اصلیترین دلیل و نقصی که در این روند ترجمه وجود داشته، چه بود؟
بیشترین کارهای ترجمه شده در بخش ادبیات داستانی صورت گرفت. پل اسپراکمن، مترجم انگلیسیزبان، چند کار مانند «فال خون» از داوود غفارزادگان، «شطرنج با ماشین قیامت» از حبیب احمدزاده، «سفر به گرای 270 درجه» از احمد دهقان و ... را ترجمه کرد. بعدها کتاب خاطرات مانند «دا» نیز ترجمه شد. برخی از کارها نیز به دلیل همسانی با کشورهای مجاور به زبانهایی مانند اردو برگردانده و چاپ شد. اما مسئله اینجاست که ما مراوده ادبی با جهان کم داریم.
مراوده ادبی چندانی با جهان نداریم
باید چهرههای شاخص جهانی را به ایران دعوت کنیم. این پلهای ارتباطی متأسفانه وجود ندارد. باید صاحبنظران با کارهای ادبی ما آشنا شوند و کار ترجمه را برعهده بگیرند. نه اینکه ما خودمان کار ترجمه را انجام دهیم؛ در این صورت شعاع ترجمه بسیار محدود و اندک خواهد بود. ما نیازمند این ارتباطها هستیم. اندیشکده تلاش دارد که در این زمینه کارهایی انجام دهد.
* امیدواریم که در این طرحها خود نویسندگان آثار نیز دخیل باشند. چون گلایه و انتقاد از سوی نویسندگان مبنی بر اینکه در روند کارهایی مانند ترجمه و ... کنار گذاشته میشوند، بسیار زیاد است.
بله، درست است.
* آقای دکتر شما سالها است که در حوزه ادبیات پایداری مشغول پژوهش و تدریس هستید. بسیاری از پایاننامههای دانشگاهی با کمک شما به سرانجام رسیده است. با توجه به این سابقه حضور، فکر میکنید بزرگترین آسیبی که ادبیات پایداری ما را تهدید میکند، چیست؟
در این حوزهها ما چند مشکل داریم؛ نخست آنکه حمایتهای لازم از نویسندگان کمتر صورت گرفته است. مثلاً در برخی از کشورها بگویید من نویسندهام، میگویند خب اوضاع اقتصادی تو خیلی خوب است! این در حالی است که ما در ایران با چنین امری مواجه نیستیم. نویسندهای را نمیشناسم که با نویسندگی ممر معاش داشته باشد و زندگیاش را از این طریق تأمین کند.
نویسندهای را نمیشناسم که با نویسندگی ممر درآمد داشته باشد
اگر بخواهم یک کار جدی و اساسی کنم، نیازمند کار یکی دو ساله در آن حوزه است. نویسنده باید تمام تمرکز خود را روی کارش بگذارد. مثلاً برای نوشتن یک رمان خوب در حوزه ادبیات دفاع مقدس، ممکن است به روزها کار و مطالعه و گفتوگو با رزمندگان نیازمند باشد. وقتی سیده اعظم حسینی میخواست کتاب «دا» را بنویسد، هزار ساعت با راوی کتاب، سیده زهرا حسینی، گفتوگو کرد و نوار کاست ضبط کرد. نویسنده راوی را به منطقه برد تا با تداعی خاطرات، بتواند کتابش را تکمیل کند. به نظرتان نویسنده چقدر زمان برای جمعآوری و نوشتن این اطلاعات صرف کرده است؟ این کار دو تا سه سال زمان میبرد. خب نویسنده باید در این مدت زندگی خود را چگونه تأمین کند؟
افراط و تفریطها در ادبیات دفاع مقدس
نکته دوم این است که حاشیهرویهایی است که ما در حوزه ادبیات پایداری دچار آن هستیم. افراط و تفریطهایی که تحت تأثیر فضای سیاسی با آن مواجه هستیم. گاهی افرادی مبالغه و اسطورهسازی در ادبیات دفاع مقدس کردند. بعد از مدتی، یک عده دیگر آمدند و گفتند ما باید واقعیتهای جنگ را بگوییم، اما چشمشان به سمت تلخیهای جنگ بود. این روند نیز نقد و نظرهایی را برانگیخت و باعث برخوردهایی بین نویسندگان شد. این افراط و تفریطها را ما در حوزه نویسندگی داریم.