گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو- محمدحسین طارمی؛ آیتالله حسینعلی منتظری در سال ۱۳۰۱ در نجف آباد اصفهان به دنیا آمد، پدرش حاج علی کشاورز سادهای بود که در کنار کار روزانهاش با کتاب و کتابخانه دمساز، و معلم اخلاق و مدرس قرآن بود.
منتظری در سال ۱۳۰۱ در نجف آباد اصفهان به دنیا آمد، پدرش حاج علی کشاورز سادهای بود که در کنار کار روزانهاش با کتاب و کتابخانه دمساز، و معلم اخلاق و مدرس قرآن بود. منتظری از هفت سالگی آموختن را با ادبیات فارسی و سپس صرف و نحو عربی آغاز کرد، و در سن ۱۲ سالگی به حوزه علمیه اصفهان وارد شده و در سن ۱۹ سالگی اصفهان را برای ادامه تحصیل ترک کرد و به قم آمد.
پس از رحلت سید حسین طباطبایی بروجردی (در سال ۱۳۴۰ خورشیدی) نظر بسیاری از بزرگان و اساتید حوزهٔ علمیه متوجه چند نفر از علما از جمله سید محمدرضا گلپایگانی،سید محمد صادق روحانی ومحمدکاظم شریعتمداری، شهابالدین مرعشی نجفی و امام خمینی(ره) شد. از جمله منتظری و شهید مطهری قائل به اعلمیت امام خمینی بوده و زعامت وی را به صلاح اسلام و مسلمین تشخیص دادند.
حمایت آیتالله منتظری از امام باعث شد در تیر ماه 1354، تبعید شده و در نهایت از تبعیدگاه روانه زندان شود. ابتدا او را به بازداشتگاه کمیته مشترک تهران بردند و فردای آن روز روانه زندان اوین شد. وی پس از تحمل شکنجههای روحی و روانی فراوان همراه با آیت الله طالقانی در هشتم آبیان 1357 از زندان آزاد شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، منتظری ریاست خبرگان قانون اساسی جمهوری اسلامی را بر عهده پرفت و در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی نقش مهمی ایفا کرد. وی از عوامل کلیدی گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی به شمار میرود.
منتظری، وصی تام الاختیار امام
منتظری از مبارزان برجسته دوران مبارزات ضد رژیم شاه بود. وی از شاگردان خاص امام محسوب میگردید. منتظری به علت تحمل شکنجهها و تبعیدهای فراوان در میانت مبارزان از جایگاه والایی برخوردار بود.منتظری با فوت آیت الله طالقانی و حکم امام خمینی، به عنوان امام جمعه تهران برگزیده میشود.
در سال 1362 مجلس خبرگان بهرغم موافق نبودن امام، منتظری را به عنوان قائم مقام رهبری معرفی کردند. وی بعد از قائم مقامی بخش زیادی از اختیارات حکومت و اداره کشور را به دست میگیرد.
نظریه پرداز «ولایتفقیه» در آزمون «ولایت»
سید هادی هاشمی داماد آیتالله منتظری مسئول بیت و دفتر وی نیز بود. یکی از موثرترین افراد در بیت آیتالله منتظری، سید مهدی هاشمی، برادر سید هادی هاشمی بود که از طریق وی به بیت منتظری نفوذ داشت. شواهد نشان میداد قبل از انقلاب، آیتالله شمسآبادی از روحانیون سرشناس اصفهان به دست باند مهدی هاشمی به قتل رسیدهاند. و همچنین مدارکی دال بر همکاری مهدی هاشمی با ساواک به دست آمد که همه اینهها ضرورت رسیدگی به اعمال وی را نشان میداد؛ اما منتظری از آن جایی که اطمینان 100 در صد داشت، از دستگیری وی ممانعت میکرد.
امام بارها از منتظری خواست تا به حمایت از مهدی هاشمی و منافقین دست بردارد و به صراحت در نامه خود به ایشان در خصوص باند مهدی هاشمی و منافقین هشدار میدهد. اما منتظری هیچ توجهی به سخنان امام و استاد خود نکرد باز به حمایت از مهدی هاشمی ادامه داد.
امام در پیامی دیگر باز هم به وی تذکراتی را گوشزد کردند: «باید بدانید که تبهکاران و جنایتپیشگان پیش از هر کس چشم طمع به شما دوختهاند و با اشخاص منحرف نفوذی در بیوت شما به چهرههای صد در صد اسلامنی و انقلابی ممکن است خداینکرده، فاجعه به بار آورند... در امور مهمه با کارشناسان مشورت کنید و جانب احتیاط را مراعات نمایید.»
این تذکر نیز مانند تذکرات قبلی منتظری را متقاعد نکرد. امام باز هم مدارا کرد، چون از یکسو کنار گذاشتن منتظری آسیبهای فراوانی را به النقلاب میزد و از طرف دیگر بنای بر جذب حداکثری داشته اما هر چه گذشت نفوذ منافقین و باند مهدی هاشمی بیشتر و بیشتر شد.
ماجرای قائم مقامی
مهمترین سوال در ارتباط با انتخاب آقای منتظری به عنوان قائممقام رهبری این است که آیا امام(ره) در مورد انتخاب ایشان در مجلس خبرگان، مشورت شد یا خیر؟ جواب مسلما منفی است چرا که اولا امام خمینی(ره) به وضوح در نامه 6 فروردین 1368 به آقای منتظری تصریح کرده است که با توجه به سادهلوحی و القا پذیری و نداشتن ظرفیتهای لازم جهت رهبری، از ابتدا با انتخاب وی مخالف بوده است؛ بنا بر این در صورت مشورت مجلس خبرگان با امام، ایشان مخالفت خود را ابراز میکرد که کرد.
اختلافات علنی با امام تا گستاخی آیت الله ساده لوح
پیام تیر ماه 1362 امام خمینی(ره) به مجلس خبرگان و حساسیت ایشان به بیت منتظری را میتوان شروع علنی ماجرا دانست. اما با کمال تاسف باید گفت بدترین واقعه تاریخی آغاز شد که منتظری نه تنها خواسته امام برای تصفیه عناصر منجرف پیشش را اجابت نکرد، بلکه تحت تاثیر ترفندهای پیچیده واسطههای نتفوذی در دفتر خود که «فعال مایشاء» بودند، از باند قدرتطلب منحرف حمایت کرد.
مهدی هاشمی در بازجوییهای خود میگوید: «روز آخری که قصد داشتم خود را به وزارت اطلاعات معرفی کنم، منتظری مرا احضار کرد و گفت حضرت امام(ره) نامهای برای من نوشتهاند و قسمتنی از آن درباره من بود، خواندند. بعد منتظری اضافه کرد که من هم نامهای برای امام(ره) نوشتم و آن قسمتی را که در باره من بود، برایم خواند. بعد گفت: «امام(ره) با نامه خودشان خواب را از چشم من گرفتهاند. من هم نامهای نوشتم که خواب را از امام بگیرد.»
منتظری در این نامه مهدی هاشمی را در عقل، تدبیر، مدیریت و تعهد بهتر از وزیر اطلاعات و فرمانده سپاه دانست و ادامه داد که مهدی هاشمی «فقط بز اخفش نیست و حاضر نیست کورکورانه مهره کسی شود.» آنچه به عقیده منتظری خواب را از چشمان امام میگرفت، مطالبی بود که به تعبیر آقای ریشهری، وزیر وقت اطلاعات قلم از نقل آن شرم دارد. امام فرموده بودند که «نامه منتظری به من کپی نامه مهدی هاشمی به او بود.»
عزل آیتالله تاثیر پذیر
در نهایت در تاریخ 16 فروردین 1368 امام خمینی(ره) در نامهای حکم عزل منتظری را به وی ابلاغ نمودند: «با ذلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمهای برایتان مینویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشتهاید که نظر تو را شرعا بر نظر خودذم مقدم میدانم؛ خدا را در نظر میگیرم و مسائلی را گوشزد میکنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین میسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست دادهاید. نامهها و سخنرانیهای منافقین که به وسیله شما از رسانههای گروهی به مردم میرسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان(عج) و خونهای پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.»
گاهی منتظری به تاثیر پذیری از فشار داخل بیت اعتراف میکرد. در ابتدای دستگیری مهدی هاشمی پس از مقاومت منتظری در برابر دستگاه قضایی و اطلاعاتی در این مورد، وقتی آیتالله جوادی آملی، آیتالله یزدی و حجتالاسلام ناطق نوری به منظور متقاعد کردن او به همراهی با نظام در پیگیری این پرونده، به صراحت گفته بود: «آخر شما شرایط من را درک نمیکنید. من زیر فشار داخل خانه هستم.»
تحلیلهای کهنه دوم خردادی برای انتقام از رهبری
بعد از ارتحال امام خمینی(ره)،مجلس خبرگان آیت الله خامنهای را به عنوان جانشین ایشان معرفی کرد. اما تحلیلهای منتظری در انتخابات دوم خرداد همان چیزی بود که رسانههای خارجی درصدد تئوریزه کردن آن بودند. توصیه منتظری به خاتمی برگرفته از این تحلیل بود که دوم خرداد «نه» به جمهوری اسلامی و مشی عملی ولیفقیه بوده است.
منتظری درست مثل یک عروسک خیمهشب بازی به واسطه همین تحلیلهای القایی بود که در سخنرانی 23 آبان 1376 خود از توصیاش به رئیس جمهور سخن میگوید: «22 میلیون معنایش این است که ما آن را که شما میگویید قبول نداریم.»
منتظری بارها خاتمی را به خاطر کوتاه آمدن در مقابل رهبری محکوم کرد. منتظری به صراحت در مقابل نظام موضع گرفت و آن را حکومت مطلقهای خواند که در دنیا با عنوان حکومتی شکست خورده شناخته میشود. البته باید به این نکته توجه کنیم که این آیتالله همیشه معترض در انتخابات 88 به عنوان پدر معنوی فتنه اعمال و رفتاری از خود نشان داد که به قطع یقین شخصیت تاریکی از خود در تاریخ ایران به یادگار گذاشت.
در نهایت آیتالله حسینعلی منتظری ساعت ۱ بامداد صبح روز یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۸ در سن ۸۷ سالگی درگذشت. ناصر منتظری، یکی از نوادگان منتظری در گفتگو با آسوشیتدپرس گفت که وی در خواب فوت کرده بود. به گفته یکی از فرزندانش او به مرگ طبیعی مرده است.
مراسم تشییع او هم به مجادله و نزاع تبدیل شد. برخی از جریان های چپ از این موضوع سوءاستفاده کردند و مراسم را به شعارهای ضد حکومتی تبدیل کردند.
انتهای پیام/