به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو_سیدمجید مهردانا، درحالی که انتخاب رئیس صنف چلوکبابی بهعنوان سرپرست تیم والیبال نوجوانان به سوژه کاربران مجازی تبدیل شده، به نظر میرسد این اتفاق قبلا هم بارها در فدراسیونها و تیمهای مختلف رخ داده است.
شهروند در ادامه نوشت: بارها درباره حضور افراد غیرورزشی در سمتهای مختلف ورزشی صحبت شده و منتقد اصلی این اتفاق هم اهالی ورزش بودهاند. در طول زمان با وجود این انتقادها شاید شرایط کمی بهبود پیدا کرده، اما همچنان شاهد انتصابهای عجیبی در تیمها و فدراسیونهای مختلف هستیم.
در روزهای اخیر با انتشار خبر رئیس صنف چلوکبابی و تالارهای پذیرایی قزوین به عنوان سرپرست تیم والیبال نوجوانان بار دیگر این مسأله سر باز کرده و به سوژه رسانهها و کاربران مجازی تبدیل شده است.
میلاد تقوی، دبیر فدراسیون والیبال در اینباره میگوید: «سرپرست یک تیم باید سابقه ورزشی داشته باشد و نیاز نیست که حتما یک فرد والیبالی باشد. ما از سرپرست کار فنی نمیخواهیم. عسگری هم ۱۷ سال سابقه ورزشی دارد، اما متأسفانه خبر انتخاب او خیلی بد مطرح شد. او رئیس و دبیر فوتسال قزوین بوده و سرپرست تیمهای لیگ یکی و لیگ دویی را در رشته فوتبال برعهده داشته است. دوسالی هم هست که سرپرستی تیم شهرداری قزوین را در لیگ دسته اول و حالا لیگبرتر برعهده دارد. حالا اینکه پدر او یکی از رستوراندارهای معروف قزوین است، چه اشکالی دارد؟».
اما بد نیست به همین بهانه اتفاقات مشابهی که در یکدهه اخیر در ورزش ایران رخ داده را مرور کنیم.
در همین رشته والیبال معمولا فدراسیون در سالهای اخیر سیاستش بر این بوده که از افراد غیرورزشی در پست سرپرستی استفاده کند. در هر دوره هم دلیل خاصی برای این اتفاق بیان شده؛ مثلا حضور چند فرد نظامی بهعنوان سرپرست تیمهای نوجوانان و جوانان از سوی فدراسیون به این دلیل رخ داده بود که کار خروج بازیکنان به خاطر نداشتن کارت پایان خدمت به مشکل برنخورد. حضور افراد دیگری همچون همین علی عسگری، رئیس صنف چلوکبابی قزوین نیز به دلیل امکاناتی است که امثال او میتوانند برای تیمهای ملی در رده سنی پایه فراهم کنند.
در کشتی هم بعد از حضور علیرضا دبیر در رأس فدراسیون چنین تفکری حاکم شد. مدتی است که حجت کریمی بهعنوان سرپرست تیمهای ملی کشتی آزاد و فرنگی منصوب شده. او که فرد شناختهشدهای در ورزش نیست و اکثرا در اردوها حضور ندارد، از نظر مالی و همچنین فراهمکردن امکانات میتواند کمک حال تیمهای ملی باشد.
قبلا نیز در فوتبال چندباری شاهد حضور افراد غیرورزشی بودیم که شاخصترین آنها هوشنگ مقدس بوده است. این فرد که مقیم امارات است، در دوره ریاست کفاشیان و اوایل دوره ریاست تاج، با تیمملی همکاری میکرد و حتی مدتی هم بهعنوان سرپرست در اردوها حاضر بود. او که یک تاجر در امارات به حساب میآید، وظیفه انتقال پول را هم برای فدراسیون فوتبال ایران به حسابهای خارجی برعهده داشت.
در یکی، دودهه اخیر بارها و به دفعات زیاد شاهد حضور افراد نهچندان متخصص در رأس فدراسیونهای ورزشی بودیم. آنها این شعار را هم دارند که حتما نباید روسای فدراسیونها ورزشکار بوده باشند یا عکس با شورت ورزشی داشته باشند! از فدراسیون فوتبال در گذشته بگیر تا فدراسیونهایی مثل تیروکمان، سهگانه و حتی جانبازان و معلولان افراد غیرورزشی را در رأس خود دیدهاند. حتی موردی داشتیم که سرپرست یک فدراسیون ورزشی، رئیس اتحادیه صنف تالارهای پذیرایی و تجهیز مجالس هم محسوب میشد!
واردکردن افراد غیرورزشی به فدراسیونها معمولا از سوی وزارت ورزش و در گذشته سازمان تربیت بدنی صورت گرفته. این افراد بعد از دوره کوتاهی که بهعنوان سرپرست وارد فدراسیون میشوند، گویا فضای ورزش موردپسندشان هست و در این حوزه میمانند. آنها حتی بعد از مدتی خودشان را یک مدیر ورزشی معرفی میکنند.
اخیرا هم صدور حکمی از سوی رئیس فدراسیون جودو برای حسن کردمیهن بهعنوان مشاور و رئیس کمیته فرهنگی فدراسیون با واکنشهای زیادی همراه بود. او که بهعنوان یک فرد سیاسی شناخته میشود و سبقهای در حوزه ورزش ندارد، مشخص نیست چطور میتواند در زمینه فرهنگی برای ورزشکاران مثمرثمر عمل کند.
در بحث مربیگری موضوعی که بیش از بقیه توی ذوق میزند، استفاده سرمربیان از نزدیکان خود در کادرفنی است. نمونههای زیادی از این اتفاق در تیمهای فوتبال و حتی رشتههای دیگر ورزشی به چشم میخورد. شاید مثلا استفاده علی دایی از برادرش محمد در کادرفنی همه تیمهایی که حاضر است، از جمله همین موارد باشد. یک نمونه دیگر مربوط به تیم والیبال نوجوانان بود که سال گذشته در آستانه اعزام به مسابقات جهانی مشخص شد سرمربی تیم پسرش را در نقش آنالیزور بدون هیچ سابقهای در لیست اعزامی قرار داده است! و البته بازهم هستند نمونههای اینچنینی که نشان میدهد افراد مشهور هم دوست دارند از نزدیکان خود در پستهای غیرتخصصی استفاده کنند.
اگر به لیست مدیران سالهای اخیر استقلال و پرسپولیس نگاهی بیندازیم، به این نکته پی میبریم که اکثرا افراد غیرورزشی در رأس این دو باشگاه قرار گرفتهاند. از محمد رویانیان بگیر تا حمیدرضا سیاسی و مهدی رسولپناه در پرسپولیس و اسماعیل خلیلزاده و خیلیهای دیگر در استقلال. نهتنها در هیأتمدیره بلکه در رأس دو باشگاه سرخابی پایتخت با هواداران میلیونی بارها انتخابهای سیاسی انجام شده است. به نظر میرسد این رویه از سوی دولتمردان در گذشته وجود داشته و همچنان نیز ادامه پیدا میکند. بهانه نیز همیشه همینطور بوده که حضور افراد غیرورزشی باعث میشود تا هیأتمدیره و مدیران سرخابی بتوانند برای تیمهای پرطرفدار پایتخت منابع مالی بهتری را فراهم کنند.