چهار سال از حادثه تلخ پلاسکو میگذرد، حادثهای که نه بدلیل عامل طبیعی بلکه بخاطر خطای انسانی دربهره برداری نادرست و نا ایمن از یک ساختمان ۵۳ ساله رخ داد.
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، محسن ابوالحسنی کارشناس حوزه عمران و اقتصاد شهری در یادداشتی نوشت: چهار سال از حادثه تلخ پلاسکو میگذرد، حادثهای که نه بدلیل عامل طبیعی بلکه بخاطر خطای انسانی دربهره برداری نادرست و نا ایمن از یک ساختمان ۵۳ ساله رخ داد. به عبارت دیگر یک عامل طبیعی نظیر طوفان، زلزله و سیل و.. عامل آن نشد. تداعی حوادث ناشی از خطای انسانی به دلیل نابخشوده بودن عامل انسانی همیشه تلخ است حتی اگر مقیاس فاجعه انسانی آن زیاد گسترده نباشد. اما در مرور حوادث طبیعی، تلخی حادثه از مقیاس گسترده آن است. مثلا مرور حادثه زلزله بم، زلزله رودبار و منجیل و حوادث طبیعی دیگر به دلیل وسعت گسترده فاجعه انسانی ذهن آدم را آزرده میکند. بدیهی است در تعیین مقیاس فاجعه حوادث طبیعی نیز، عملکرد عامل انسانی نیز دوباره موثر است. به عبارت دیگر مقاوم سازی ساختمانها وسبک معابر شهری قبل از حادثه از یک سو و کمک سریع و کارامد به حادثه دیده گان بعد از یک حادثه طبیعی از سوی دیگر میران اثر گزاری حادثه طبیعی را بر جان و مال انسانها را تعیین میکند.
به هرحال آن ساختمان اسکلت فلزی پلاسکو بعداز چند ساعت مقاومت درمقابل آتش سوزی و درحالیکه از لحاظ انسانی تفریبا از قبل تخلیه شده بود فروریخت. برای آوار برداری این ساختمان هفده طبقه صدها نفر نیروهای امدادی به همراه دهها دستگاه تجهیزات و ماشین الات به مدت ۹ شبانه روز کار کردند. حجم آوار برداشته شده در این ساختمان معادل آوار ناشی از فرو ریختن ۳۰ ساختمان مسکونی ۵ طبقه بوده است. باید توجه داشت امداد رسانی در این حادثه غیر طبیعی قابل مقایسه با امداد رسانی در حوادث طبیعی مانند زلزله نخواهد بود بطوریکه در حوادث غیر طبیعی و اصولا غیر گسترده در یک نقطه از شهر، سایر نقاط شهر که در معرض آسیب نبودند میتوانند با تمام امکانات و تجهیرات به کمک نقطه آسیب دیده بیایند ضمن اینکه بامدیرت و کنترل عبور مرورها مسیرهای دسترسی به نقطه آسیب دیده را نیز برای تجهیرات امداد رسانی به راحتی هموار نمود. اما در حوادث طبیعی مانند زلزله از یک سو به دلیل گستردگی آن تجهیرات و ماشین الات کافی در دسترس نخواهد بود و از سوی دیگر در مسیرهای امداد رسانی نیز اختلال شدیدی ایجاد خواهد شد و درنتیجه امداد رسانی کارامدی وجود نخواهد داشت.
دکتر علی اکبر آقا کوچک، عضو هیات بررسی حادثه پلاسکو در نشست خبری رسیدگی به ابعاد حادثه پلاسکو بر این نکته تاکید کردند که ساختمان پلاسکو تنها ساختمانی نیست که دارای خطر است و ساختمانهای زیادی در تهران و کلانشهرها وجود دارد که خطرآفرین است. سعید بختیاری، عضو هیات ویژه گزارش ملی حادثه پلاسکو و عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی در همان نشست خبری با بیان اینکه در برابر زلزله نیز آماده نیستیم، گفت: در یک کوچه شش متری ساختمان هشت طبقه هم بلند مرتبه است و ما در این زمینهها نقص داشته و عقب هستیم.
بر اساس اعلام مرکز آمار کشور در سال ۹۴ حدود ۲۵ میلیون نفر از جمعیت کشور در داخل و حومه ۱۰ کلان شهر مهم ایران شامل تهران، مشهد، اصفهان، کرج، تبریز، شیراز، اهواز، قم، کرمانشاه و ارومیه زندگی میکردند. نکته مهم این است که بر اساس نقشه پهنهبندی خطر نسبی زلزله در بستر گسلهای بزرگ ایران در فهرست ۱۰ شهر اول، فقط شهر اصفهان است که در رده خطر نسبی بالای زلزله قرار نمیگیرد. بنابراین، با کسر جمعیت اصفهان و حومه، حدود ۲۲ میلیون نفر از جمعیت (حدود ۲۸ درصد) از جمعیت ایران در سال ۹۴ در پهنه خطر نسبی بالا به لحاظ حضور بر روی گسلهای بزرگ ایران قرار دارند و زندگی میکنند. (خبر گزاری موج)
زلزله تهران نیز موضوعی است که هرازگاهی توسط کارشناسان ذیربط به آن پرداخته میشود. فکر کردن به این موضوع آنقدر آزار دهنده است که خیلی از مسئولین ترجیح میدهند درباره آن فکر نکنند. در یکی از اظهار نظرها از زلزله تهران بعنوان بزرگترین فاجعه سه قرن اخیر یاد شده است. برخی مسئولین هم بجای ارائه راهکار اساسی، میگویند دعا کنید در تهران زلزله نیاید. زهرا نژاد بهرام عضو هیات رئیسه شورای اسلامی شهر تهران و عضو کمیسیون معماری و شهرسازی شورای اسلامی شهر درارائه یک گزارش رسمی از وضعیت شهر تهران اعلام نمود ۲۵ درصد مردم تهران در بافت فرسوده و همچنین حدود ۴۰ درصد مردم در مناطق نامطمئن از بعد سازهای زندگی میکنند؛ بنابراین اگر زلزلهای در تهران رخ دهد که تنها ۲۵ درصد شهر را تخریب کند فاحعهای در مقیاس چند هزار برابری ساختمان پلاسکو رخ خواهد داد که نه تنها درآن صورت امداد رسانی سریع و کارآمدی نیز وجود نخواهد داشت بلکه آوار برداری آن نیز سالها بطول خواهد انجامید؛ بنابراین اگر واقع گرا باشیم باید موضوع زلزله را به رسمیت شناخت و یک اقدام و راه حل اساسی حتی اگر زمان بر باشد صورت پذیرد. چراکه میتوان با یک برنامه ریزی درست این کابوس را هرچند که گذشتگان برای ما رغم زدند، ولی ما آن را برای نسلهای آتی پایان دهیم. در مورد معضلات ناشی از آلودگی هوا هم وضع همینطور است. بطوریکه آلودگی هوا با ایجاد اختلالات در دستگاه تولید مثل، بارداری، جنین و نوزاد اثر میگذارد مانند زلزله خاموش میلیونها نفر از از نسلهای آتی را نابود خواهد کرد.
اغلب راهکارها ارائه شده در حل این مسئله عموما به محدوده جغرافیایی کلان شهرها توجه دارد، اما راه حل اساسی را باید در خارج از کلان شهرها جستجو کرد. موضوع انتفال شرکتهای دولتی از تهران، موضوع انتقال پایتخت و.. صرف نظر از سایر منافع و اهداف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی که در خود داشت و دارد، در این موضوع مدیریت بحران نیز میتواند بعنوان اساسیترین راهکار نیز باشد. به عبارت دیگر با یک رویکرد ملی، توزیع مجدد و بهینه جمعیت موجود وآتی کشور، باید در دستور کار دولت و نظام قرار گیرد. توزیع مجدد و بهینه جمعیت به مدیران شهری این امکان را خواهد داد که معضلات موجود کلان شهرها را با فرض اینکه معضلات جدیدتری رخ ندهد مرتفع کنند. در غیر اینصورت در نبرد بین معضلات ومدیریت بحران، این معضلات هستند که جلوتر حرکت خواهند کرد؛ بنابراین در موضوع توزیع مجدد و بهینه جمعیت موجود وآتی، دولت و نظام حاکم برخلاف اشخاص که به منافع آنی و شخصی خود نگاه میکنند باید رویکرد بلند مدت و ملی داشته باشد.