به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجو- زهراسادات روئینپیکر؛ موهای جوگندمی داشت. ۴۰ ساله به نظر میرسید. وارد اتاقش میشوم. طبقههایی پر از تجهیزات پزشکی دیده میشود. تولید شرکت خودش بود. از پخش و توزیع در کف بازار شروع کرده. سراغ تولید چیزهایی میرود که کمتر کسی خطر و هزینهی آن را به جان میخرد. حالا تولیدکنندهی قدری شده، اما غبار روی اجناسش کاملا قابل دیدن بود.
۳۲ سال بیشتر نداشت. موهایش زیر بار سختی و فشار تولید سفید شده بودند. میگفت: با اینکه شعار سال جهش تولید است، ولی هیچ انگیزه و ارادهای برای بالا بردن تولید نیست. نمیخواهند از ما حمایت کنند! قاچاق و واردات بازار فروش ما را فلج کرده. امثال او در ایران بسیارند.
حدود ۶۸۰ شرکت دانشبنیان در زمینه تولید تجهیزات پزشکی داریم. با این حال آمار واردات عجیب و غریب است. تقریبا هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان واردات تجهیزات پزشکی داریم. البته این میزان واردات مربوط به فروردین ماه سال ۹۱ است. درکمال تعجب باید شاهد باشیم که ایران در تأمین تجهیزات ساده و اولیهی پزشکی خود نیازمند کشورهای همسایه است. بخش قابل توجهی از اجناس بازار خارجی است. اولین سوالی که به ذهن میرسد این است که چرا محصولات تولیدی شرکتهای دانشبنیان ایرانی کمتر به چشم میخورند؟
جوان تولیدکننده درمیان صحبتهایش از واردات اقلام مختلف سخن میگوید. اشاره میکند به واردات کیسهی آبگرم! یک کیسهی پلاستیکی ساده که هیچ پیچیدگی خاصی برای تولید آن به نظر نمیآید. با شنیدن اینکه کیسهی آبگرم هم جزء تجهیزات وارداتی است، سوتی در سر کشیده میشود. درادامهی حرفش قاطع میگوید: "ولی من برای اولین بار در ایران تولید کردم."
در این بازار اکثرا خارجی، تلاش کرده که به اندازهی توان خودش جلوی خروج ارز از کشور را بگیرد. قطعا از او به عنوان یک تولیدکننده که دست رقیبان بیگانه را از بازار ایران کوتاه میکند، حمایت میکنند. اما نه تنها حمایت نشد، که حتی مانع هم بر سر راهش گذاشتند. از او سوال میشود که آیا محصول شما مورد استقبال قرارگرفت؟ باکنایه میگوید: "مورداستقبال قرارگرفت؟ خیر، قرار نگرفت. "
اینجاست که اثر قاچاق خودنمایی میکند. علت را جویا میشویم. به حرفش ادامه میدهد: "رقیب واردکنندهی من با در اختیار داشتن ارز دولتی کیسهی آب گرم را با قیمت ۵۰۰۰ تومان از چین وارد ایران میکند و با قیمت ۲۰ تا ۳۰ هزار تومان میفروشد. اما قیمت همان محصول ۳۰ هزارتومان فقط برای خود من تمام میشود. من چند میتوانم بفروشم که هم سود کنم و هم بتوانم با رقیب رقابت کنم؟ "
وقتی همان محصول با قیمت کمتری در بازار موجود باشد، دیگر کسی به سراغ محصول تولیدی او نخواهد رفت. حالا او باید با یک کالای خارجی، ساخته شده از مواد اولیهای با کیفیت نامعلوم و قیمتی ارزان در داخل کشور خودش رقابت کند که قطعأ بازندهی این میدان میشود. خریدار هم قطعا نگاهش به جیبش است و به دنبال قیمت ارزانتر است.
ماجرای تجهیزات پزشکی شفاف، ولی در عین حال مبهم است. اگر نگاهی به اقلام موجود در بازار بیاندازیم میبینیم که اکثرا یا دقیقتر بخواهیم بگوییم، حدود ۸۵ درصد بازار را اجناس وارداتی پر کرده است. با این میزان واردات، اولین احتمالی که به ذهن میرسد این است؛ حتما تعداد تولیدکنندگان ایرانی محدود است که نتوانستهاند نیاز داخل را تامین کنند و بازار را خارجیها به دست گرفتهاند. با وجود تعداد زیاد تولیدکنندهی ایرانی چرا همچنان جنس ایرانی نداریم؟
جوان تولیدکننده جواب میدهد: "در ایران جنس ایرانی داریم، ولی خیلی کم. چون سود در واردات است!" بسیاری از تولیدکنندگان معتقدند یکی از دلایل کم بودن تولید داخلی این است که ارز دولتی به همهی آنها تعلق نمیگیرد. افرادی که صاحب نفوذ هستند ارز ۴۲۰۰ تومانی را به دست میآورند و اقدام به خریداری تجهیزات پزشکی با قیمت کمتری میکنند. اجناس را با قیمتی کمتر از تولید داخل میفروشند و سود خود را از بازار آشفتهی سلامت به دست میآورند.
او میگوید: اگر همین ارز را به من میدادند، میتوانستم مواد اولیه رابه جای ارز ۳۰ هزار تومانی با ارز ۴۲۰۰ تومانی وارد کنم. در این صورت میتوانستم کیسهی آبگرم را با قیمت پایینتر و کیفیت بالاتر از مشابه خارجی بفروشم. "
این تبعیض در اختصاص دادن ارز، شرکت تولید کننده را به زمین میزند و او را از میدان رقابت حذف میکند. اینجاست که دیگر تولید صرفهی اقتصادی ندارد. چون ازتولیدکننده حمایت مالی نمیشود، نمیتواند به ساخت محصول ادامه دهد و خط تولید را کمکم متوقف میکند. در این صورت عرصه برای جولان بیشتر واردکنندگان باز میشود. واردات اجناسی با کیفیت نامعلوم که ممکن است سلامت مردم را به خطر بیاندازد!
وضعیت ساخت تجهیزات پزشکی در همهی لوازم هم وخیم نیست. کالایی مثل ماسک اکسیژن را ۲۰ شرکت تولید میکنند که نه تنها نیاز ایران تامین میشود، بلکه توان صادرات آن را داریم. اگر موجودی بیمارستانها را بررسی کنیم، میبینیم که بخش زیادی از ماسکهای اکسیژن ایرانی است، اما نمونهی چینی آن هم زیاد است.
بررسی قیمت آنها جالب است. نمونهی چینی آن ۲۰ هزار تومان است و فروش میرود. قیمت نمونهی ایرانی آن که تایید جهانی دارد و از نظر کیفیت با نمونهی ترک و آمریکایی رقابت میکند، ۹۰۰۰ تومان است. با اینکه قیمت آن از مشابه خارجی ارزانتر است، ولی باز هم تولیدکننده قادر به فروش آن نیست! دلیلش را از تولیدکننده میپرسیم. او میگوید: "رقیب تولیدکنندهی من همین محصول را با قیمت ۶۰۰۰ تومان میفروشد. قیمت پایین آن به خاطر مواد صنعتی و نامرغوبی است که در ساخت آنها استفاده شده. به دلیل بویی که دارند باعث ایجاد آلرژی و مشکلات عدیدهی تنفسی میشود.
با این تفاسیر از او میخرند و کسی هم جلوی تولید آنها نمیگیرد! ما توان صادرات داریم. اگر بگویند دو میلیارد سرمایه به تو میدهیم و به جای یک میلیون ماسک در ماه، چهار میلیون تولید کن. برای من تولید کننده اصلا کاری ندارد. فقط نیاز به حمایت مالی دارم که تعداد دستگاهها را زیاد کنم. "
وقتی به بطن ماجرای تجهیزات پزشکی ورود کنیم، گمان میکنیم توان تولید نداریم؛ هزینههای زیادی میطلبد یا تکنولوژی خاصی نیاز دارد که در دسترس ما نیست. یکی از وسیلههایی که بیشترین کاربرد و مصرف روزانهی بالایی دارد سرنگ است. یکی از قسمتهای سرنگ، نیدل یا همان سوزن است. نیدل انواع، سایز و کاربرد زیادی دارد که ما توان ساخت آن را در کشور نداریم.
از تولیدکننده میپرسیم که واقعأ توان بومی سازی یک وسیلهای مثل نیدل را نداریم؟ خیلی مطمئن میگوید: "هیچ کاری ندارد. فقط کسی نیست که هزینه کند! من زمان میگذارم و پول خرج میکنم و الا ساخت یک دستگاه که کاری ندارد." عملا تنها گرهی که وجود دارد، نبود دستگاهی است که بتواند روزنهی نازک درون نیدل را ایجاد کند.
دستیابی به تکنولوژی دستگاه برش دهنده، در ابتدای کار به یک مبلغ حمایتی بالا نیاز دارد. اگر مسئولین حوصله به خرج دهند و زیر بار هزینههای اولیه بروند، به این تکنولوژی هم میرسیم. با ساخت دستگاه تولید کنندهی نیدل میتوان از خروج میزان بالای ارز برای واردات این وسیلهی پرکاربرد جلوگیری کرد. هند و چین دو کشوری هستند که از این محصول درآمد بالایی کسب میکنند.
در کنار تولیدکنندهای واقعی هستند افرادی که به اسم تولیدکننده کارخانهای ایجاد کردهاند. یکی دو قلم کالای ساده و بیکیفیت تولید میکنند و در کنار آنها ۳۰ قلم دیگر را به صورت قاچاق وارد میکنند. برند خود را میزنند و میفروشند. تولیدکننده میگوید: قیچی جراحی که لب جوی سوهان کشیده میشود، از پاکستان وارد میکنند، برند آلمان میزنند و در ایران به اسم کالای آلمانی میفروشند. قیچی ۵ هزار تومانی به راحتی ۱۰۰ هزار تومان فروخته میشود. کسی هم نیست که نظارتی داشته باشد؛ نه روی قیمت و نه روی کیفیت محصول.
با توجه به ظرفیت داخلی، توانایی ساخت انواع تجهیزات مصرفی در کشور وجود دارد. همانطور که در حال حاضر بعضی از وسیلهها در ایران ساخته میشوند و علاوه بر تامین نیاز داخلی امکان صادرات آن وجود دارد. برای افزایش تولید و خودکفایی نیاز است موانع تولید برای تولیدکنندگان واقعی برداشته شود. از نظر آنها یکی از این موانع، نبود حمایتهای مالی و معنوی مسئولین برای توسعهی تولید شرکتهای داخلی است. مشکل دیگر ورود قابل ملاحظهی لوازم قاچاق به کشور است که بازار را تصاحب کردهاند. بهتر است تدبیری شود برای جلوگیری از ورود لوازمی که امکان ساخت آن وجود دارد.