گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- فاطمه احمدی؛ در روزهایی که پیکهای کرونایی یکی پس از دیگری با قلدری تمام، دنیایی قرمز، نارنجی و زرد را برایمان به ارمغان آوردهاند، پلتفرمهای کتابخوانی دست روی دست نگذاشتهاند. دست کم پنج سال از شروع تلاش جدی برای ایجاد یک انقلاب فرهنگی در حوزه کتابخوانی سپری شده است که استارتاپهای حوزه کتاب در این بازه زمانی تلاش کردهاند تا ماشین کتابخوانی نسل جوان ایرانی را هل بدهند و وارد دنیای دیجیتال کنند. این تلاشگران و آیندهجویان فرهنگی، به هر قیمت و با تمام سنگهای ریز و درست سر راهشان به دنبال تحولاتی شگرف بودهاند که مبادا با یک کاسهی سوراخ از حوض آب بردارند.
این بار سنگ بنای صندلی داغ دنیای کتاب دیجیتال را با صحبت یکی از فعالان این حوزه میگذاریم. سیاوش گودرزی، مسئول روابط عمومی و مدیر توسعه کسب و کار اپلیکیشن «طاقچه» است؛ استارتاپی که در چند سال اخیر در افزایش سهم نشر دیجیتال از صفر به حدود ۵ درصد نقش داشته است. استارتاپی که برای ایجاد تغییر در زندگی کاربران و آینده رو به جلویشان یکی از موفقترینها و مدال آوران نشر دیجیتال بوده است. اما چه شد که که در این نقطه از تاریخ، سری در میان سرها در آورده و حرفی برای گفتن دارد؟
با توجه به همهگیری کرونا، کتابخوانهای الکترونیکی از نظر قیمت (حدود ۳۰ تا ۷۰ درصد ارزانتر از کتاب کاغذی) , عرضۀ محتوا و از منظر بهداشتی، امکانات خوبی برای علاقهمندان به کتاب فراهم کردهاند. در تنگناهای اقتصادی موجود، ممکن است کتاب کاغذی از سبد خرید بسیاری علاقهمندان حذف شده باشد، اما کتابخوانهای الکترونیکی تلاش میکنند که عادت مطالعه از سر افراد نیفتد. گویا نبض ثانیهها در دنیای نشر الکترونیک تندتر میزند و طاقچه نیز به عنوان عضوی از خانواده بزرگ نشر الکترونیک، جسورانه پا به میدان عمل گذاشته است.
طاقچه یکی از مجموعههای هلدینگ حصین است؛ هلدینگی که وقتی وارد آن بشویم دستکمی از یک اداره دولتی ندارد. حصین در اوایل دهه ۹۰ بخش زیادی از آیندهاش را در موبایل دید و تصمیم گرفت در این حوزه خودی نشان دهد. طاقچه که پس از یک دوره آزمایشی نسبتاً طولانی رسماً فعالیتش را در آبان ۹۳ شروع کرد، آمد تا وجهه فرهنگیتری به حصین ببخشد؛ او از دل همین تفکر به دنیا آمد و از ابتدا زیر چتر حصین پرورش یافت. این پلتفرم فرهنگی در نمایشگاه کتاب سال ۹۴ یک غرفه بزرگ که در آخر هم به عنوان غرفه برگزیده شناخته شد، در قسمت رسانهها گرفت و مذاکرات خود با ناشران را نیز به شکل مفصل دنبال کرد تا آرشیو پر و پیمان کتاب دیجیتال و صوتی کتابخوانها باشد.
سیاوش گودرزی در گفتگو با خبرگزاری دانشجو میگوید: «طاقچه هماکنون با بیش از ۱۲۰۰ ناشر و ناشر ـ مؤلف همکاری میکند. قرارداد طاقچه با همۀ ناشران بهصورت شفاف، غیرانحصاری و یکسان بسته میشود. منظورم از یکسان این است که سهم تمام ناشران رسمی از فروش کتابهایشان در طاقچه، ۷۰ درصد است. در طاقچه، بهقول معروف «با هرکس یکجور» نداریم. سهم ناشر ـ مؤلفان نیز بهصورت یکسان، ۵۰ درصد از فروش کتاب است. هم چنین اغلب محتواهای موجود در طاقچه در حوزۀ نشر عمومی میگنجند و در این میان، سهم ادبیات داستانی (داستان و رمان) چه در کتابهای صوتی و چه در کتابهای الکترونیکی، بیش از محتواهای دیگر است.»
در دنیای فرهنگ و تکنولوژی واژه انحصارطلبی فرهنگی را اینگونه میتوان تعبیر کرد که ناشرینی که با برخی از اپلیکیشنهای نشر دیجیتال قرارداد میبندند، نمیتوانند کتب خود را در سایر پلتفرمها منتشر کنند. وجود این انحصار طلبی مغرضانه، دست ناشران را برای فعالیت گسترده تنگتر از قبل میکند. با بررسی زاویه دید فعالان این حوزه میتوان گامی در مسیر شفافیت بیشتر برداشت و لزوم و علت این امر را جویا شد.
گودرزی در این باره میگوید: «علت حقیقی این امر را باید از اپلیکیشنهای انحصارطلب پرسید. آنها خود به انگیزۀ کارشان بیشتر واقفاند. هرچه منِ نوعی بگویم، بهنوعی نیتخوانی است. میتوان حدس زد که علت اصلی این کار، سلطهجویی بر بازار نشر الکترونیکی است. اگر ناشران حق داشته باشند همۀ محتوای خود را بر روی هر بستری که خواستند عرضه کنند، رقابت در بازار الکترونیکی دو وجه مییابد: یکی رفتار اپلیکیشن با ناشر و دیگری رفتار اپلیکیشن با مخاطب. اما اگر بستری در این وجوه ضعفی داشته باشد، طبیعتاً باید بهدنبال راهکارهایی باشد که ناشر و مخاطب مجبور و ناچار شوند با آن بستر کار کنند تا به سایر رقبا فشار بیاید و تلاشهای آنها برای کسب سود ناشر و جلب نظر مخاطب پوشیده بماند.»
وی افزود: «در یکی از وجوهی که گفته شد، ناشر قرار دارد. طاقچه بیشترین سهم از فروش را به ناشر اختصاص میدهد و او را مکلف نمیکند که محتوای خود را فقط در طاقچه عرضه کند. بهعبارتی، قراردادهای طاقچه انحصاری نیست. وجه دیگر، کاربر است. طاقچه همیشه سعی کرده است تجربۀ کاربری نسخههای مختلف اپلیکیشن خود را ارتقا دهد. در هر نسخۀ جدید، یک یا چند امکان جدید برای سهولت کار کاربران اضافه میشود. خوشبختانه این تلاش از چشم کاربران نیز پنهان نمانده است. اما متأسفانه قراردادهای انحصاری بعضی اپلیکیشنها به ناشران اجازه نمیدهد تمام محتوای خود را بر روی طاقچه نیز عرضه کنند. بنابراین، طاقچه با اینکه برخورد بهتری با ناشر و کاربر دارد، نمیتواند تمام محتواهایی را که مخاطبان نیاز دارند، تأمین کند.»
محدودیت خواندن کتاب در یک یا چند پلتفرم، مسئله حقوق ناشران را تحت تاثیر قرار میدهد. این محدودیت به معنای محدود کردن ناشر از عرضۀ کتاب خود در بخش دیگر بازار است. گودرزی معتقد است این مسئله در ذات خود، ضدرقابتی است و همچنین جلوی ناشر را از دستیابی به سود بیشتر میگیرد و سوالی که مطرح میکند این است که چرا بعضی ناشران این محدودیت را میپذیرند؟ و ادامه میدهد: «بعضی از آنها این تعهد را بهصورت بلندمدت در زمانی دادهاند که بسترهای کتابخوان هنوز زیاد و قوی نشده بودند، اما بههرحال اکنون ناشر ملزم به رعایت قرارداد انحصاری است. عدۀ دیگر، تحت تأثیر این انگاره قرار گرفتهاند که بسترهای انحصارطلب، سهم بیشتری از بازار دارند. این مسئله، با فرض اینکه انگارۀ گفتهشده صحیح و دقیق باشد، خود باعث تضعیف سود ناشران میشود.
زیرا وقتی ناشری انحصار را پذیرفت، چک سفیدامضایی داده است که بستر انحصارطلب، در مواجهه با ناشر و حتی کاربر، هرطور دوست دارد عمل کند چرا که پشتش به محتوایی گرم است که فقط در آن بستر عرضه میشود و کاربر راهی ندارد جز اینکه برای دسترسی به آن محتوا، از آن بستر استفاده کند. بنابراین، آن بستر در فراهمکردن رضایت مشتری و ناشر، زحمت کمتری به خود میدهد و نهایتاً آنچه برای ناشر و کاربر حاصل میشود، با شرایط استاندارد تفاوت چشمگیری دارد.»
با توجه به حمایت دست و پا شکسته از ناشران سنتی، اوضاع ناشران الکترونیک از جانب متولیان این حوزه نیز جای بررسی دارد. بهنظر میرسد مسئله نشر الکترونیکی کتاب برای متولیان امر بهقدر کافی جا نیفتاده باشد. نشر الکترونیکی در ایران بسیار جوان است و توقع این نیست که متولیان امر بهصورت نامتناسب با سن این حوزه از نشر، به آن توجه کنند؛ اما میتوانند نشر الکترونیکی را جدیتر بگیرند و حمایتهای بیشتری بکنند.
گودرزی در این باره میگوید: «متولیان این امر برای مثال در موضوع نمایشگاه آنلاین یا طرحهای فصلی و نوروزی، میتوانند با حمایت از نشر الکترونیکی، یارانۀ کتاب را بهصورت بهینه و مستقیم بهدست مصرفکننده برسانند. این کار هم برای افراد کتابخوان بهتر است و هم برای ناشران؛ همچنین جلوی هرگونه سوءاستفاده از تقسیم یارانه را نیز میگیرد. اما بههرحال، در موارد اینچنینی توجه عمدۀ مدیران معطوف به حمایت از نشر کاغذی است و به مزایای حمایت از نشر الکترونیکی کمتر فکر میکنند»
سوی دیگر ریسمان دغدغه و نگرانی های ناشران برای شروع فعالیت در اپلیکیشنهای کتابخوانی را دنبال میکنیم. گودرزی تصریح میکند: «یکی از اولیهترین دغدغههای ناشران در این حوزه، امنیت کتابهای آنهاست. خوشبختانه طاقچه در این زمینه بسیار تلاش کرده و بهنظر میرسد موفقتر از همکاران خود بوده است. البته در حوزۀ فناوری اطلاعات، امنیت امری نسبی است. حتی بزرگترین شرکتهای دیجیتال دنیا نیز امنیت صددرصدی ندارند؛ اما بهنظر میرسد در حوزۀ نشر الکترونیکی ایران، طاقچه امنیت نسبتاً مناسبی برای محتوای ناشران فراهم کرده است.»
وی افزود: «دغدغۀ بعدی دربارۀ نشر الکترونیکی، افت فروش نسخههای چاپی است. بعضی ناشران نگراناند که اگر عنوانهای پرفروششان بهصورت الکترونیکی هم منتشر شود، در فروش کاغذی متضرر شوند. به همین خاطر، طاقچه عمدۀ سهم فروش را به ناشر اختصاص میدهد تا در فروش الکترونیکی نیز حاشیۀ سود ناشر، تقریباً بهاندازۀ فروش کاغذی حفظ شود و در عمل، از لحاظ مالی، تفاوتی بین فروش الکترونیکی و کاغذی پیش نیاید. مضاف بر اینکه در فروش الکترونیکی بسیاری از هزینههای ناشر حذف میشود، چه هزینههای تولید و چه هزینههای پس از تولید، مثل انبارداری و... همچنین بازگشت سرمایۀ ناشر سریعتر است. تجربه نیز نشان داده است که موضوعِ این نگرانی ناشران چندان در عمل رخ نمیدهد.»
از نظر طاقچه، اولویت امروز بازار نشر الکترونیکی، گسترش بازار است و به همین خاطر، خود را روبهروی بسترهای دیگر نمیبیند. طاقچه تمام بسترها را همکار خود فرض میکند، نه رقیب خود؛ اما متأسفانه از جانب برخی رفتارهایی دیده میشود که فضا را چندان مناسب همکاری و تعامل نمیکند. گودرزی در این باره میگوید: «بازخوردهای کاربران در فضای مجازی، به گونهای است که مشخص است تفاوتهای بسترها را در رابطه با مشتریمداری رصد میکنند و بسیاری از آنها مشخصاً خط فاصلی بین بسترهای مختلف میکشند.
به عبارتی، نشر الکترونیکی اکنون مخاطبان بسیاری دارد که بر اساس امکانات بسترها و تجربۀ کاربری به آنها اولویت میدهند و ملاکشان نمایشهای تبلیغاتی نیست. به همین خاطر، شاید اگر همکاریای هم بین بسترها صورت گیرد، تأثیر چندانی بر این مخاطبان ریزبین و تیزبین نگذارد.»
در بحران اقتصادی که برچسب کرونا نیز بر پیشانیاش خورده است، تعطیلی کتابخانهها باعث شده است که چراغ راه همکاری استارتاپهای فرهنگی در حوزه کتاب با نهاد کتابخانههای عمومی کشور روشن شود؛ چرا که انتقادهای بسیاری به عملکرد کتابخانهها به خصوص کتابخانههای عمومی در ارائه خدمات مجازی به کتابخانهها وجود داشته است. بسیاری از صاحبنظران معتقدند که کتابخانهها پس از تعطیلی اجباری نتوانستهاند خدمات خود را در فضای مجازی نیز ارائه کنند. در این میان اپلیکیشنهای کتابخوانی با ارائه خدمات قابل قبول و مشابه بزرگترین اپلیکیشنهای کتابخوانی دنیا، سعی در جذب کاربرهای خود دارند و میتواند با همکاری چندگانه، برد سه طرفه اپلیکیشن، کاربر و کتابخانههای عمومی را رقم زنند.
گودرزی درباره همکاری دو جانبه با کتابخانههای عمومی میگوید: «با شروع شیوع کرونا، طاقچه ده هزار اشتراکِ «طاقچه بینهایت» به نهاد کتابخانههای عمومی کشور اهدا کرد تا در اختیار مشترکان خود بگذارد. طاقچه بینهایت درواقع کتابخانهای با حدود بیست هزار کتاب الکترونیکی است. کاربرانی که در این کتابخانۀ مجازی اشتراک داشته باشند، میتوانند در مدتزمان اشتراک خود، هر تعداد کتاب که بخواهند، مطالعه کنند.
هم چنین همکاری با نهاد کتابخانههای عمومی انجام گرفته است و طرحهای دیگری نیز برای ادامۀ همکاری در نظر داریم. طاقچه بهلحاظ زیرساختی و فنی بیش از بسترهای دیگر آمادگی دارد تا خدمات خود را در اختیار کتابخانهها بگذارد؛ زیرا طاقچه اولین بستر کتابخوانی ایران است که کتابهای ناشران را بهجز فروش مستقیم، بهصورت امانت الکترونیکی نیز در اختیار کاربران گذاشته است؛ بنابراین مشکلی در فاز عملیاتی نداریم و با کتابخانههای دیگر هم، مثل کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران، چنین همکاریهایی را کردهایم.»
تقویت زیرساختهای فنی، هم در کتابخوان متنی و هم در پخشکنندۀ صوتی، ضرورت تمام بسترهای عرضۀ دیجیتال کتاب است. وقتی عادت به کتاب کاغذی در ذهن اغلب مخاطبان ریشه دوانده، ترغیب آنها به کتاب دیجیتال، با همۀ مزایای فراوانی که دارد، دشوار است. مخاطب حق دارد که راحتترین شیوۀ استفاده را انتخاب کند؛ بنابراین وظیفۀ اپلیکیشینهای کتابخوان است که مدام تلاش کنند تا دشواری استفاده از کتاب دیجیتال را رفع کنند.
میتوان گفت کتاب الکترونیک و صوتی ظرفیتهایی دارد که در کنار کتاب چاپی قرار میگیرد و نه در مقابل آن. تاکید بر این ظرفیتها بهترین راه رشد این بازار است که صاحبان اپلیکیشنهای کتابخوان در صدد پرکردن لیوان فرهنگ برای تشنگان واژگان و جملات هستند. در کنار موضوع فرهنگسازی در مورد استفاده از کتابهای الکترونیک، صاحبان این پلتفرمها نیاز به حمایتهایی از جانب متولیان فرهنگی نیز دارند و مدیران فرهنگی میتوانند فضاهای تأثیرگذار را برای تبلیغ فعالیت این پلتفرمها در اختیار آنها بگذارند.