به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، فرزانه فراهانی_ شرایط زندگی کودکان کار از ماجرای یک نابرابری اجتماعی قدیمی حکایت دارد که متاسفانه هیچ گونه برنامه کاربردی و اصولی در جهت کاهش و رفع این نابرابری طی سالهای اخیر در کشور اجرا نشده است.
رنج روز افزون زندگی سخت و پیچیده کودکان کار درد بزرگی است که بر اساس آخرین آمار رسمی، بیش از دهها هزار نفر از کودکان این آب و خاک آن را با جثه نحیفشان تحمل میکنند.
طرح ساماندهی کودکان کار و خیابان سالهای سال است که با مدیریت سازمان بهزیستی کشور و مشارکت نهادهایی چون شهرداری تهران به اجرا در میآید و البته نتیجه خوب و مثبتی هم به دنبال نداشته است.
طی تمام این سالها علی رغم برگزار شدن مستمر طرح ساماندهی کودکان کار و خیابان، هم بر تعداد این کودکان افزوده شده و هم تعداد خیابانها و معابری که حضور پر درد آنها را شاهد بوده، افزایش پیدا کرده است.
باور غلطی که سازمان بهزیستی کشور در طول تمام این سالها در اجرای طرح ساماندهی کودکان کار و خیابان از آن دست نکشیده این است که این قبیل کودکان همچنان به صورت باندی و در قالب گروهی برای اشخاص خاص کار میکنند.
شاید باور فوق را تا حدود ۸ تا ۱۰ سال پیش میشد آسانتر پذیرفت اما هم اکنون که مشکلات معیشتی و اقتصادی اغلب خانوادهها را تحت فشار قرار گذاشته است نمیتوان پذیرش چنین نگرشی را از عموم افراد و به ویژه فعالان اجتماعی توقع داشت.
به گفته سید حسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران درصد عمده کودکان کار و خیابان به دلایل مختلف مجبور هستند برای تامین معیشت خانواده خود کار کنند.
موسوی چلک همچنین مسئول اصلی رسیدگی به رفاه عموم مردم دولت است و مسئولیت ممنوعیت کار کودکان زیر ۱۵ سال با وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بوده و امور مربوط به کودکان بدسرپرست و بیسرپرست نیز با سازمان بهزیستی کشور است و متأسفانه دولت در حوزه اجتماعی و رفع معضلات دغدغهای ندارد.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با صراحت میگوید که اینکه میگویند بیشتر کودکان کار و خیابان از اتباع خارجی هستند صحت ندارد و ضمن رد این ادعا معتقد است که عمده این تحلیلها به این دلیل است که عنوان شود ایرانیها فقیر نیستند.
موسوی چلک همچنین در مطلبی مدیران تصادفی را بلای جان حوزه اجتماعی خوانده بود و ظاهراً شاهرخی یکی از این مدیران تصادفی در حوزه مهم و حیاتی اجتماعی محسوب میشود.
امین شاهرخی مدیر کل بهزیستی استان تهران طی روزهای اخیر در مصاحبه مطبوعاتی خود از جمله دلایل موفقیت آمیز بودن طرح ساماندهی کودکان کار را حضور کمتر این کودکان در سطح معابر شهری خوانده است.
کمتر شدن تردد کودکان کار در چهارراههای معمولی که روزانه برای کسب درآمد در آنجا حاضر میشوند و کمرنگ شدن حضورشان هرگز به معنی موفقیت آمیز بودن طرح ساماندهی کودکان کار محسوب نمیشود؛ چرا که اغلب این کودکان از ترس دستگیر شدن توسط عوامل اجرایی طرح و انتقال اجباری به مراکز نگهداری از کودکان کار و خیابان یا شیفت کاری خود را به شب که طرحی اجرا نمیشود تغییر میدهند و یا برای به دست آوردن لقمهای نان به کارگاههای زیر زمینی پناه میبرند.
اگر مسئولان و متولیان اجرای طرح ساماندهی کودکان کار و خیابان میز و تشکیلات کاری خود را رها کنند و به کارگاههای تولیدی جنوب شهر به صورت ناشناس سری بزنند، آنوقت خواهند دید که آن کودکانی که فخر ساماندهیشان را به رسانهها میفروشند با چه مشقتی در کارگاههای تولیدی زیر زمینی مشغول به کار هستند.
پای صحبت و درد و دل تعدادی از کودکان کار و خیابان که نشستم اغلب در شرایط ناتوانی و بیماری والدین خود نانآور اصلی خانواده محسوب میشوند و هر بار دستگیری آنها توسط مجریان طرحهای ساماندهی با خالی ماندن سفره آنها و مضاعف شدن مشکلاتی که در خانواده با آن روبرو هستند مساوی است.
آخرین آمار کودکان کار و خیابان در صحبتهای مسئولان شهرداری تهران ۴۰۰ هزار کودک عنوان شده بود و در صورت عدم برنامهریزی مناسب و همچنین در صورت عدم به کارگیری مدیران متخصص و صاحب تجربه، فاجعهای غیر قابل جبران در حوزه کودکان رخ خواهد داد.