گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، این روزها مردم همچنان درحال سبک، سنگین کردن برنامههای اقتصادی نامزدهای باقیمانده در عرصه انتخابات ریاست جمهوری هستند تا به زعم خود بهترین برنامه و بهترین گزینه را برای کلید داری پاستور در چهار سال آینده انتخاب کنند. از جمله مردمی که این روزها در حال بررسی وعدهها و برنامههای اقتصادی نامزدهای ریاست جمهوری هستند، اهالی بازار سرمایه و فعالان بورس هستند که بخشی از آنها در یک سال گذشته به شدت از عملکرد دولت ناراضی هستند، لذا به راهکارهای دولت آینده برای ساماندهی به بورس امیدوار هستند. سعید اسلامی بیدگلی؛ عضو سابق شورای عالی بورس و کارشناس بازار سرمایه دراین باره دیدگاههای خود و راهکارهای مورد نیاز بورس برای اجرا در دولت سیزدهم را با ما در میان گذاشته که ادامه این مصاحبه را میخوانید.
بحثهای مختلفی در جریان مناظرات ریاست جمهوری مطرح شد، اما اشاره مستقیم یا کارشناسی به مسائل بازار سرمایه نشد، تحلیل شما از این موضوع چیست؟
به نظرم اهالی بازار سرمایه باید مطالبه خود را با نامزدهای ریاست جمهوری در باره مهمترین رئوس بورس در میان بگذارند. بنده تا آنجایی که مباحثات را پیگیری کردم، متاسفانه بیشتر با عمده گویی نامزدهای محترم ریاست جمهوری مواجه شدم. به نظر میرسد نامزدهای ریاست جمهوری ظاهرا راهکارهای جدی برای ساماندهی بازار سرمایه و کاهش بحرانها و تنشهای این بازار ندارند یا به آن فکر نکردند در حالی که ما انتظار بیشتری داشتیم.
بیشتر بخوانید:
طرح مالیات بر عایدی سرمایه (CGT) به نفع سهامداران بورس است
ریزش بورس از قبل برنامه ریزی شده بود! + فیلم
دولت آینده در چه سطوحی و چگونه باید با بازار سرمایه مواجه شود؟
دولت آینده در چند سطح میتواند به بازار سرمایه توجه کند. یک موضوع در سطح اقتصاد کلان است، طبیعتاً همه دولتمردان باید تلاش کنند نوسانات بسیار غیر طبیعی و زیادی که در اقتصاد ایران وجود دارد که البته بخشی از آن به خاطر موضوع جایگاه ایران در نظام سیاسی و اقتصادی بین الملل است را کاهش دهند. بعضی وقتها دوستان از نوسانات زیاد به بازار سرمایه انتقاد میکنند، اما آگاهی داریم، بخش مهمی از نوسانات از طرف اقتصاد کلان به بازار سرمایه تحمیل میشود. کشوری که در ده سال سه شوک ارزی شدید را تجربه کرده، یقینا بازارهای مالی این کشور با نوسانات بسیار زیادی مواجه میشود، لذا اولین انتظار این است که در سطح اقتصاد کلان ثبات معقولی به اقتصاد برگردد که البته میدانیم فقط به موضوع سیاستگذاریهای اقتصادی داخلی مربوط نیست و با حوزههای سیاسی و بینالملل هم در ارتباط است، این موارد انتظاری است که همه مردم و فعالان بازار مالی به عنوان بخشی از مردم در حال حاضر از دولت آینده دارند.
در خصوص سیاست گذاریهای اقتصادی راهکار خاصی را مد نظر دارید؟
بله، چون موضوع بسیار مهمی است. بحث هم سویی سیاستگذاریهای اقتصادی و صنعتی با سیاستهای توسعه ایی بازارهای مالی بسیار حائز اهمیت است، از این موضوع یک سطح پایینتر بیاییم، در اصل بحث اقتصاد در میان است، یعنی تمام تصمیم گیریها به گونهای باید گرفته شود که پیوستهای تاثیر گذار آن بر بازار سرمایه مورد تحلیل دقیق و کارشناسی شده قرار گرفته باشد. دولتها برنامه خود را برای انتشار اوراق و تامین مالی از طریق فروش سهام بازار سرمایه مشخص کنند، تکلیف مداخلات در قیمت گذاری کالاها و محصولات شرکتهای بورسی تعیین شود. تکلیف نظام تامین مالی از طریق بانکی و بازار سرمایه مشخص شود و به توسعه تامین مالی بخش خصوصی در بازار سرمایه هم توجه خاصی شود. در طی سالهای گذشته اگرچه تامین مالی از بازار سرمایه رشد کرده است، اما همچنان سهم بخش خصوصی از تامین مالی بسیار کم است، اینها انتظارات بسیار جدی و مهمی است به ویژه موضوعی مثل قیمتگذاری یا همسویی سیاستهای پولی و بازار سرمایه در جهت منافع اقتصادی کشور بسیار حائز اهمیت است که متاسفانه از هر هفت کاندیدای محترم اشاره به این مسائل هم دیده نشد، چه برسد به پرداختن به این موارد آن هم به صورت جدی. مسئله مهم دیگر، توجه به ساختارها و زیرساختهای بازار سرمایه است، یعنی در سه سطح نظام سیاسی، اقتصادی و بین الملل کلان در سطح همسوئی سیاست گذاریهای اقتصادی و صنعتی با توسعه بازارهای مالی و در سطح خود بازار مالی زیرساختها و ریزساختارها باید مورد توجه قرار بگیرد.
توسعه بازار سرمایه در دولت آینده را منوط به اجرای کدام برنامهها میدانید؟
طبیعتاً بازار سرمایه نیازمند توسعه زیرساختهای خود است. برخی از زیر ساختها ممکن است درون زا امکان پذیر نباشد، اما با توجه به بزرگ شدن بازار نیاز یکی دو ساله به حمایت مجموعه حاکمیت داشته باشد. ضمن اینکه طبیعتاً قوانین و مقررات باید دچار تغییراتی شوند که تحقق این موضوع، نیازمند به وجود آمدن عزم جدی در مجموعه حاکمیت است به این دلیل که بازار نسبت به زمانی که قانون بازار نوشته شده، بسیار بزرگتر شده است، بنابراین نیازمند بعضی از تغییرات در ساختارهای تصمیم گیری هستیم. سه سطح اشاره شده در موفقیت یا عدم موفقیت بازار سرمایه بسیار مهم است، اگرچه سطح سوم مهم است، اما دو سطح دیگر از اهمیت بیشتری برخوردار هستند.