به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو به نقل از واکسن آنلاین، چه دلیلی باعث شده تا جلایی پور یک محصول بی کیفیت انگلیسی که در محافل پزشکی به دلیل برخی عوارض خطرناکش مورد تردید قرار گرفته را بر سر یک واکسن ایرانی که با سعی و تلاش و پشتکار بسیار توسط جمعی از جوانان باغیرت ایرانی تولید شده است میکوبد؟ او چه نفعی از این ماجرا میبرد؟
حمیدرضا جلایی پور در یادداشتی کوتاه با محاسباتی ظاهرا سرانگشتی تلاش کرده است به مخاطبان خود القاء کند واکسن انگلیسی آسترازنکا با هزینه هایی ناچیز و عمدتا تامین شده توسط موسسات خیریه با قیمتی ارزان و در مقیاسی انبوه در دسترس مردم جهان قرار گرفته و در مقابل واکسن ایرانی برکت با هزینه هایی گزاف و تامین شده از بودجه دولتی با قیمتی گران و حدود ۲۰ برابر قیمت واکسن انگلیسی در اختیار ایرانیان قرار گرفته است!
۱.در ابتدا نگاهی می اندازیم به محاسبات آقای جلایی پور:
طبق گفته رییس ستاد اجرایی فرمان امام برای تولید واکسن برکت از مرحله تحقیقات اولیه تا تاسیس کارخانه حدود چهار هزار میلیارد تومان هزینه شده است؛ چیزی حدود ۱۶۰ میلیون دلار. اما جلایی پور برای درشت کردن این رقم مبنای محاسبه خود را ارز ۴۲۰۰ تومانی جهانگیری قرار داده؛ همان ارزی که ظاهرا جریان سیاسی اقتصادی نزدیک به ایشان از آن زیاد ارتزاق کرده اند و تصور می کنند دیگران نیز از این سفره برخوردارند و بهره می برند.
جلایی پور این چنین به رقم نجومی یک میلیارد دلار برای تولید واکسن برکت رسیده است!
جلایی پور آنگاه در بیان رقم تولید واکسن انگلیسی آسترازنکا به جای دلار از واحد پوند استفاده می کند. شاید مخاطب تصور نکند چون یک واکسن انگلیسی است او از واحد پوند استفاده کرده اما او در بیان قیمت واکسن ایرانی از دلار استفاده کرده است. به نظر می رسد این اتفاقی نیست و با هدف کمتر نشان دادن هزینه تولید واکسن انگلیسی بوده است.
به گفته جلایی پور هزینه تولید واکسن انگلیسی تنها ۶۵ میلیون پوند بوده است یعنی حدود ۹۰ میلیون دلار. تا اینجای کار تفاوت هزینه ها بسیار کمتر می شود اما باز هزینه های تولید واکسن ایرانی بیشتر است و به نظر می رسد بخشی از حرف جلایی پور درست است اما یک نکته اساسی در این جا نهفته و آن این است که هزینه اعلام شده تولید واکسن آسترازنکا بدون لحاظ هزینه های زیرساختی و ایجاد تاسیسات صنعتی بوده و هزینه های واکسن برکت شامل هردوی این هاست. زیرساختی که ایران فاقد آن بوده و بدون شک برای تولید واکسن های دیگر به کار خواهد رفت و منشا برکت های زیادی خواهد شد.
جلایی پور برای بیان هزینه های تولید واکسن برکت به سخنان رییس ستاد استناد کرده که درست است اما نمی گوید به چه منبعی برای برآورد هزینه تولید واکسن انگلیسی و تامین آن استناد کرده است. اما جستجوی یک مخاطب کنجکاو او را به نتیجه جالبی می رساند. مخاطب کنجکاو در سایت رسمی دانشگاه آکسفورد به مطلبی دست می یابد که اشاره می کند برای تکمیل پروژه واکسن انگلیسی آسترازنکا دولت انگلیس ۶۵.۵ میلیون پوند کمک کرده است.
https://www.ox.ac.uk/news/۲۰۲۰-۰۵-۱۸-funding-and-manufacturing-boost-uk-vaccine-programme
از محتوای این گزارش چنین برمی آید که این کمک اولا توسط دولت بوده و ثانیا علاوه بر هزینه های اصلی بوده که قبلا صورت گرفته است.
جلایی پور در گام بعد به مقایسه قیمت واکسن انگلیسی پرداخته و در این زمینه نیز همان ترفند زشت را به کار برده است. او در ابتدا قیمت واکسن انگلیسی را ۳ تا ۵ دلار اعلام کرده که رقمی درست است اما اشاره نکرده که قیمت ابتدایی این واکسن چندین برابر این قیمت بوده و زمانی که تاثیرات منفی این واکسن اثرات آن را در محافل علمی با تردید و نقدهای جدی مواجه کرد برای فرار از ناکامی قیمت واکسن به قیمت کنونی کاهش یافته است.
جلایی پور سپس قیمت واکسن برکت را ۲۰۰ هزار تومان و ۲۰ برابر قیمت واکسن آسترازنکا دانسته است. یعنی اینجا هم مبنا را دلار جهانگیری دانسته تا قیمت واکسن برکت را از حدود ۸.۵ دلار به حدود ۴۷ دلار برساند. جالب این جاست اگر بر مبنای دلار جهانگیری و محاسبات جلایی پور هم عمل کنیم بیست برابر متوسط قیمت آسترازنکا ۷۰ دلار می شود نه ۴۷ دلار!
۲. حال این سوال پیش می آید که چرا جلایی پور تنها از واکسن انگلیسی آسترازنکا نام برده و اشاره ای به سایر واکسن های خارجی نکرده است؟ یک دلیل آن احتمالا به خاطر بالا بودن قیمت آن هاست که رنجی میان ۱۰ تا ۳۷ دلار دارند چنانچه واکسن آمریکایی مدرنا ۲۵ تا ۳۷ دلار قیمت خورده است. و همه این قیمت ها از قیمت اعلامی واکسن برکت که حدود ۸.۵ دلار است بیشترند. دلیل دیگر هم شاید علاقه وافر و عجیب ایشان به بریتانیای کبیر باشد!
۳. اما سوال اصلی این جاست که چه دلیلی باعث شده تا جلایی پور یک محصول بی کیفیت انگلیسی که در محافل پزشکی به دلیل برخی عوارض خطرناکش مورد تردید قرار گرفته را بر سر یک واکسن ایرانی که با سعی و تلاش و پشتکار بسیار توسط جمعی از جوانان باغیرت ایرانی تولید شده است می کوبد؟ او چه نفعی از این ماجرا می برد؟
شاید در نگاه اول بخواهیم این اقدام را در چارچوب رقابت میان جریان های سیاسی تحلیل کنیم اما به نظر می رسد این دست اقدامات ریشه در چیز دیگری دارد.
مرحوم فخرالدین شادمان که در عصر پهلوی نگران به یغما رفتن فرهنگ و تمدن ایرانی بود در اعماق فکر و ضمیر غرب زدگان تـسلیم و رضائی زشت و ننگین و بیسابقه می دید؛ تسلیم به فکر خارجی و رضا به خواسته او. شادمان در یکی از آثار خود به نام تسخیر تمدن فرهنگی می نویسد: از این جمع بعضی چنان کودک فکرند و نامطمئن که تحسین بزرگترین فاضل ایرانی هم به قدر تمجید یک معلم کـمدانش فـرنگی ایشان را خوشوقت نمی کند. تعلیم و تربیت ما اگر موافق طرح و نقشه این گروه باشد ایران باید محتاج کتاب و معلم و استاد و متاع و ماشین و فضول ناصحنمای خارجی چندان بماند تا قدرت فکر و زبان و عـمل مـتسقلش به کلی نـابود گردد.
شادمان این نکات را در دهه های آغازین قرن چهاردهم نوشته است اما چه کسی تصور می کرد یک عضو هیات علمی نظام جمهوری اسلامی در آغاز قرن پانزدهم نعل به نعل این اوصاف عمر بگذراند و بر ذهن و روح جوانان ما اثر بگذارد.