گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- فاطمه داننده؛ چند روزی است از موافقت مجلس با طرح صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی میگذرد. اما جنجالهای به وجود آمده پیرامون این طرح تمامی ندارد. عدهای که موقعیت مجازی خود را در وضعیت بحرانی میبینند کمپینهای اعتراضی در اینستاگرام به راه انداخته و با جمع آوری امضای الکترونیکی از سوی کاربران مشغول رساندن صدای مخالفت خود به دولتمردان هستند. از کاربری درباره میزان امیدوار بودنش در به نتیجه رسیدن حرکتهای اعتراضی میپرسم. بر این باور است راه چاره دیگری پیش رو نیست و نمیتواند با سکوت دست روی دست بگذارد. نشر محتوای گروهی دیگر از کاربران مرا با پیامی تحت عنوان "مرگ اینترنت در ایران" مواجه میکند.
حالا میشود صدای زنگ خطر بی اعتمادی توده مردم نسبت به سیاست گذاریهای یواشکی فرهنگی را بیش از پیش شنید. گویی بی اعتمادی با چاشنی ناامیدی را جوانانی میچشند که پس از مدتها دویدن در فضای اینستاگرام و یوتیوب و... و دست و پا کردن کسب و کار اینترنتی اکنون چراغ خانه پیشرفت خود را خاموش شده و تصویر آینده شغلی را سیاه تصور میکنند. سوالی که محل طرح است چرا طرح نگهبانی از حقوق کاربران در فضای مجازی باید به جایی برسد که خشم مردم را در فضای مجازی با خود به همراه داشته باشد؟ طرحی که عنوانش خبر از حمایت و به رسمیت شناختن حقوق کاربران از سمت حاکمیت میدهد، اما بازتاب هایش از سوی همان کاربران نشان از عدم توجه به خواستههای مردم دارد.
مشکل اصلی کجاست؟ اگر متن طرح دارای ایرادات فاحش است چرا در مسیر اجرایی شدن قرار گرفته است؟ و اگر نقدی از این بابت وارد نیست چرا پیش از بستر سازی به شکل غافلگیر کننده آن را قانونی کرده اند تا اعتماد عمومی دچار چالش شود؟ جواب این سوالات را میشود از زبان کارشناسان مخالف و تدوین کنندگان موافق طرح صیانت شنید.
سید عباس مرادی از نویسندگان طرح صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی در برنامه تلوزیونی جهان آرا ضمن تاکید بر ضرورت وجود قوانین در فضای مجازی از نبود مزیت رقابتی بین اپلیکیشنهای ایرانی با نمونههای مشابه خارجی خبر میدهد ایشان میگوید: «نظام حکمرانی فضای مجازی ما کاملا تحت تسلط کمپانیهای آمریکایی است. در لایه محتوا کمپانیهای آمریکایی اعمال حاکمیت میکنند آنها هر بخشی از محتوا را که بخواهند حذف میکنند و هر کاربری را که صلاح ببینند اخراج میکنند. اگر محتوایی که باب میلشان باشد آن را نشان میدهند.»
مرادی ادامه میدهد: «ما موظف هستیم یک فضای رقابتی در عین داشتن مزیت رقابتی ایجاد کنیم. باید برای کاربر تفاوت امنیت فضای معتبر اعلام شده از سوی حکومت با نمونههای خارجی قابل لمس باشد. این طرح به کاربر میگوید اگر در اینستاگرام حقوقت پایمال شد فرآیند احقاق حق طولانی بوده و یا هیچ گاه امکان پذیر نمیباشد، اما در فضای متعلق به حکمرانی تمام موضوعات اعم از امنیت اجتماعی، کسب و کار و... تامین میشود.
مبنای اصلی طرح قطع اینترنت با جهان نیست بلکه ایجاد نمونههای مشابهی است که سبب جلب اعتماد کاربر میشود و به واسطه دلبستگیهایی که ایجاد خواهد شد و امکاناتی که در اختیارش قرار داده میشود زمینه مهاجرت از نمونه غیرحاکمیتی به نمونه داخلی فراهم میشود. در این طرح مجموعه از تشویقها در نظر گرفتیم که اینستاگرام پلاس ایران را در رقابت با اینستاگرام آمریکایی قرار میدهد مثلاً شهروندان میتوانند خدمات دولت الکترونیک را دریافت کنند.»
مرادی معتقد است تسهیلاتی را فراهم میکنیم که در تجهیزات وارداتی به کشور به صورت پیش فرض نصب شود تخفیف مالیاتی به سامسونگ ال جی هو آوی و... میدهیم و میگوییم در کنار اینستاگرام خارجی اینستاگرام پلاس را هم داشته باش تا ۳۵ درصد تخفیف مالیاتی را شامل شویی. در این صورت کاربر به راحتی میتواند دسترسی داشته باشد. از طرفی رویکرد طرح بومی سازی نیست اگر نمونه خارجی شرایط را بپذیرد تمام این تسهیلات را دریافت خواهد کرد.
مرادی بر این باور است:« فیلتر وجود ندارد، ولی قطعاً محدودیت ایجاد میکنیم و تا زمانی که نمونه جایگزین فراهم نباشد با اینستاگرام کاری نداریم. اما فرض کنید در آینده ۲۰ درصد یا ۱۰ درصد به نرم افزار مشابه داخلی مهاجرت کردند در آن صورت مثل سابق پهنای باند ۱۰۰ درصدی در اختیار اینستاگرام قرار نمیدهیم. »
محمد کشوری کارشناس فضای مجازی و از مخالفین طرح صیانت از حقوق کاربران در این باره میگوید: «با تصویری که از طرح ارائه میشود به یاد خودروسازی میافتم. سابقه این موضوع سالهای قبل وجود داشته است ما بلاگفا کلوب داشتیم. دهه ۸۰ خیلی از کشورهای دنیا نمیدانستند شبکه اجتماعی چیست، اما ما شبکه اجتماعی داشتیم. بلاگ فارسی سوم و چهارم دنیا بود و رونق عجیبی آن موقع وجود داشت. بعد از تصویب قانون جرایم رایانهای یکسری از افراد در وزارت ارشاد آن وقت که متاسفانه جز تدوین کنندگان اولیه همین طرح هم بودند کاری کردند که سه بار فیلتر شدند و چنین رویکردی که رگههای پررنگی از آن در همین طرح وجود دارد باعث ریزش مخاطب و افت محتوا شد.
بروید دردنامه مدیر کلوپ را بخوانید. بنده هم موافق حمایت عاقلانه هستم، اما بحث این است اگر ابتدا به ساکن قرار نیست پهنای باند را کم کنید چرا باید کاربر از اینستاگرام برود؟ قانون میگوید خدمات پایه کاربردی خارجی منظور اینستاگرام و امثالش ظرف چهار ماه باید تعهدات ماده ۱۲ را اجرا کنند نماینده معرفی کنند مجوز بگیرند و زیر بار ۱۴_ ۱۵ تا تعهد سنگین بروند. طرح میگوید اگر اینستاگرام نیامد بررسی میکنیم اثرگذار نبود در جا فیلتر میشود، اما اگر اثرگذار بود و نیامد چهار ماه مهلت میدهیم که این چهار ماه فقط اعمال بند ج مسدود سازی است یعنی برای مسدود سازی چهار ماه فرجه میدهیم، ولی برای محدودیت در ترافیک هیچ فرجهای وجود ندارد و از همان اول اعمال خواهد شد و این فرصتی که داده میشود برای جایگزین مناسب داخلی است.»
کشوری در ادامه میگوید: «نمونه مناسب داخلی را هم کمیسیون تشخیص میدهد. یکی از ایرادات همین جایگاه کمیسیون است که به مجلس پاسخگو نیست و مفاد طرح نشان از تفسیر پذیر بودن آن دارد، اما اگر این تعهدات اتفاق افتاد نیفتاد خود وزارت ارتباطات باید ظرف ۸ ماه جایگزین مناسب را عملیاتی کند یکی از دیگر ایرادات جدی همین است وزارت ارتباطات نمیتواند همچنین درخواستهایی را اجرا کند.»
خرداد سال ۸۹ در اقدامی سوال برانگیز دو سایت از بزرگترین سایتهای ارائه دهنده خدمات وبلاگ فیلتر میشوند نکته جالب این اتفاق وجود لینک سایتهای پرشین بلاگ و بلاگفا است که در قسمت سایتهای اجتماعی قرار دارد همچنین سایت کلوب نیز در صفحه فیلترینگ به عنوان سایت اجتماعی معرفی میشود. در آن وقت مدیر بلاگفا از خدشه دار شدن اعتبار سایت و خسارتهای مالی در صورت فیلتر بلاگفا حتی به صورت موقت خبر میدهد.
مرادی با دو مثالی که از قوانین موجود در زمان اوج بلاگفا و مهاجرت از وایبر به تلگرام میزند معتقد است طرح نوشته شده نه تنها عملیاتی است بلکه موفق خواهد بود او میگوید: «در بلاگفا وقتی جرمی اتفاق میافتاد صاحب سکو مجرم شناخته میشد، اما بعد از این طرح استفاده غیر مجاز از این سکو مسئولیتی را متوجه صاحب آن نمیکند. فرض کنید برگشتیم به سال ۸۶ کسی که در بلاگفا کانال مستهجن راه میانداخت آقایان در وزارت ارشاد یقه صاحب بلاگفا را میگرفتند، اما این طرح میگوید بلاگفا کار خود را انجام داده و به تعهدات خود عمل کرده است پس مقصر نیست بلکه کسی که تخلف کرده باید جریمه شود و به خاطر اشتباه یک عدهای قرار نیست همه مردم از یک سکو محروم شوند.
در این طرح تجارب گذشته کنار گذاشته شده است. هر قاضی اجازه حکم محدودسازی را ندارد بلکه باید برود کمیته ۵ نفره مزیت این طرح همین جاست که چرخه فیلترینگ بشدت طولانی و قابل بازگشت است. اول باید گروه کمیسیون تشخیص بدهند تخلفی اتفاق افتاده است سپس یک گروه پنج نفره متشکل از سه قاضی و دو کارشناس خبره فضای مجازی باید به نتیجه برسند تشخیص کمیسیون صحیح است و در تجدید نظر هم قابل بررسی است. حال گر این اتفاق افتاد در دیوان عدالتی قابل بررسی میباشد.»
ایشان ادامه میدهند: «تجربه مهاجرت از وایبر به تلگرام بهترین مثال برای موفقیت مجموعه مشوقهایی است که تدارک دیده ایم. در زمان وایبر آقای آذری جهرمی با تلگرام که به زعم خودشان روسی بود مذاکره کردند و گفتند ما میخواهیم از وایبر اسرائیلی به تلگرام روسی شیفت پیدا کنیم اولین کاری که کردند وایبر را از مجموعه استورها مثل کافه بازار مایکت و ... حذف کردند و بعد تلگرام را به صورت انبوه در صدا و سیما تبلیغ کردند. همزمان با مهاجرت تجربه کاربری را در وایبر تخریب کردند. ترافیک وایبر را دستکاری کردندو نویز انداختند. همینها سبب شد تا مردم به سمت تلگرام رغبت پیدا کنند.»
محمد کشوری اثر گذار بودن خطاها در تصمیم گیریهای گذشته را متعلق به آن زمان میداند او در این باره اظهار میکند: «متاسفانه بلاگفا و کلوب مُرد! اشتباهات محصول زمان خودشان هستند. اینکه ما ۱۰ سال بعد بگوییم اشتباه ده سال پیش را پذیرفتیم اصلاً به این معنا نیست که قابل بازگشت باشد آن هم درباره فضای مجازی که سال به سال روند تکنولوژی رو به تغییر است اتفاقاً این قانون اشتباهاتی دارد که کاملاً شهودی است. این که در طرح آمده است صاحب سایت مسئول اشتباه نیست و اگر کسی محتوای بدی گذاشت یقه خودش را بگیریم این حرف درستی است، ولی آن طرف ماجرا را بیان نمیکنند.
پلتفرم شما طبق این قانون ۱۴ تا تعهد را باید بپذیرد تا این اتفاق برایش بیفتد و مقصر شناخته نشود یکی از آن تعهدات احراز هویت کاربران است. مثال میزنم یک پولی از حسابی به حساب دیگر منتقل میشود اگر پول حرام باشد یقه بانک را میگیرند؟ خیر مشخص است کسی که فساد تولید کرده مقصر است این خیلی بدیهی است بحث اینجاست که احراز هویت برای همه خدمات اجباری است. یعنی در صورتی که کاربران بپذیرند از لحظهای که وارد فضای مجازی میشوند هویتشان قابل ارزیابی است حتی برای پلتفرمهایی مثل توییتر یوتیوب و...»
کشوری با تاکید بر آفات وجود کاربران فیک و برخورد با آن در همه جای دنیا ادامه میدهد: «دقت کنید اینجا گفته میشود هیچ کاربری نباید هویتش برای نهادهایی که احراز میکنند مخفی باشد این فقط یکی از تعهدات است. معلوم است که اگر پلتفرم این بند را بپذیرد شما نباید یقه صاحب اپلیکیشنها را بگیرید. مسئله اینجاست که آیا این تعهد را میپذیرند یا نه؟! با شرایطی که این قانون دارد هیچ پلتفرم خارجی وارد ایران نخواهد شد و تعهدات را نخواهد پذیرفت بلکه آنها فرار میکنند آن موقع است که آقایان شلاق ملانصرالدین را برمیدارند و بر گرده پلتفرمهای داخلی میزنند و از داخلیها میخواهند احراز هویت کنند و باقی دستورالعملها را حتما به مرحله اجرا برسانند. این طرح به قدری ایراد دارد که حتی یک ایراد در آن کافیست به وضعیت سال ۸۹ و مرگ کلوب و بلاگفا برسیم.»
کشوری بر این باور است که آن موقع دو سه میلیون کاربر نخبه و فهیم در پرشین بلاگ و کلوب و بلاگفا وجود داشت اگر آن کاربران در آن سطح دانشی رشد کرده بودند ما هم مثل کره جنوبی اپلیکیشنهای موفق داخلی در کنار در کنار خارجیها داشتیم؛ و همه پیشرفتهایی که میتوانست اتفاق بیفتد را قربانی کردند، اما مقصرین این اتفاقات به جای اینکه محاکمه شوند آمدند و اولیه چنین طرحی را تدوین کردند. درست است که آن افراد کنار گذاشته شده اند و طرح اولیه تغییر کرده است، اما رگههای پررنگی از آن نگاه همچنان وجود دارد و اگر در کمیسیون ویژه و آقای قالیباف تدبیر جدی نکنند همین رگهای پررنگ باقی میمانند و نه تنها خارجی نمیآید بلکه داخلیها را هم از دست میدهیم.
ماده ۲۸ از طرح صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی بر کاهش پهنای باند و محدودیت ترافیک تاکید دارد و بالطبع با اجرایی شدن آن سرعت دچار افت چشم گیری خواهد شد در این بین نویسندگان این طرح تنها از ایجاد امنیت و مزایا در اپلیکیشنهای داخلی خبر میدهند برنامههایی که بخش عمده کاربرانش را ایرانیان تشکیل داده اند و برای ایجاد تعامل بین خود ایرانیان است، اما باید تدوین کنندگان در قبال فقدان محتوایی و نبود چاره اندیشی پاسخگو باشند. امروزه بسیاری از کاربران از محتوای آموزشی خارجی استفاده میکنند و اگر درصد پهنای باند به قدری کاسته شود که جوابگوی رفع نیاز آنها نباشد کدام نهاد برطرف کردن این معضل را به عهده خواهد گرفت؟
از طرفی کدام تجربه موفق در سالهای گذشته وجود داشته تا تصویب کنندگان با اطمینان از پذیرفتن دستورالعملها توسط خارجیها حرف بزنند؟ آیا اینستاگرامی که خود روزانه حساب کاربران ایرانی را حذف میکند حاضر میشود نسبت به ایران متعهد شود؟ با توجه به تحریمهای موجود بسیاری از پلتفرمهای خارجی سهمی در بازار ایران ندارند و حالا مسئولین به وجود کدام عامل مهم که ادعا دارند اینستاگرام را در ایران ماندگار میکند خوش بین هستند؟