گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- سپیده شریعت رضوی؛ تلویزیون هر ساله با نزدیک شدن به ماههای مناسبتی از جمله رمضان و محرم و صفر دست به تولید برنامههای گفتگومحور میزند. تمام این برنامهها به روایت زندگی افراد خاص و یا عامی جامعه که قصهای برای تعریف کردن دارند، میپردازند، اما با نگاه و شیوه متفاوت. البته همین تفاوت نگاه باعث میشود مخاطب یک برنامه را بپسندد و یک برنامه را حتی تماشا هم نکند.
برنامهای که امسال شبکه دو سیما برای ماه و محرم صفر تدارک دیده است، برنامهای است که نگاه متفاوت و فرم جدید را چاشنی کار خود کرده است تا یکی از گزینههای مخاطبان برای تماشا باشد شاید هم تنها گزینه! این ویژهبرنامه در یک اتاق تاریک (بلک باکس) با تعداد محدودی نور و یک صندلی ضبط میشود تا مخاطبان این بار بدون حضور مجری و شنیدن اظهارنظرهای او که گاها خستهکننده به نظر میرسد، با قصه همراه شوند. در حقیقت قصهها توسط راویانشان که از سراسر ایران هستند، مطرح میشود که این موضوع باعث میشود مخاطب راحتتر با راوی ارتباط برقرار کند و برنامه هم از حالت شعارزدگی خارج شود.
«ماه در میزند» عنوان این ویژهبرنامه به کارگردانی مریم نوابینژاد و تهیهکنندگی محمدجواد محسنی است که هر شب ساعت ۱۹:۳۰ از شبکه دو سیما روی آنتن میرود. به مناسبت پخش این ویژهبرنامه با مریم نوابینژاد کارگردان «ماه در میزند» که سالهاست در حوزه برنامهسازی فعالیت میکند، ساخت برنامههایی از جمله «هزار داستان»، «مکث» و «محاکات» در کارنامه کاری خود دارد و ایدهپرداز «ماه عسل» در سالهای اوجش بوده است، به گفتگو نشستیم که در ادامه میخوانید؛
مریم نوابینژاد در ابتدا در پاسخ به این پرسش که چرا پس از ساخت فصل اول «محاکات» از این برنامه جدا شد، بیان کرد: اصولا زمانی که دست در کار زیاد شود، من نمیتوانم کار خود را آنگونه که دلخواه است، پیش ببرم و متاسفانه در این پروژه این اتفاق افتاد و در نهایت تصمیم گرفتم از «محاکات» جدا شوم اگرچه ایده این برنامه برای من بود.
وی درباره ایده اولیه «ماه در میزند» اظهار کرد: من برای تولید این برنامه خلاف جهت دیگر آثار عمل کردم برای این موضوع از دکورهای آنچنانی با مجریان شیکپوش فاصله گرفتم و پروژه را به یک اتاق تاریک (بلک باکس) بدون مجری با نور محدود و یک صندلی بردم.
کارگردان «ماه در میزند» ادامه داد: با این کار قصد داشتم این موضوع را ثابت کنم که میشود بدون مجری و در حالی که راوی قصه خود را روایت میکند، مغز و عصاره مطلب را برای مخاطب به نمایش گذاشت چراکه در جریان ساخت «هزار داستان»، «محاکات» و «مکث» و حتی آن زمان که ایدهپرداز «ماه عسل» بودم، متوجه شدم بسیاری از مواقع مخاطب با خود میگویند کاش مجری سکوت کند تا ببینیم مهمان چه میگوید این موضوع نشان میدهد قصه برایش مهمتر است.
نوابینژاد تاکید کرد: از سوی دیگر به تغییر در محتوا هم فکر کردم چراکه محتوا مهمتر از فرم است اگرچه فرم هم مهم است و اگر جذاب باشد، کمککننده و در حقیقت محتواساز است، اما متاسفانه میان برنامهسازان این موضوع رواج پیدا کرده است که افراد را از روی تیتر اخبار پیدا و پس از گپوگفت، آنها را برای حضور در برنامه دعوت میکنیم، اما پیدا کردن افراد و گفتگو با آنها یک بُعد ماجراست و بُعد دیگر قضیه نگاه کردن به قصه از زوایای مختلف است در حقیقت قصه درآوردن از دل یک ماجرا مهمتر از قصه پیدا کردن است.
وی با اشاره به اینکه یک برنامهساز باید بداند موضوعات روز جامعه چیست، گفت: قصههای اجتماعی پایان ندارد و یک فرد نمیتواند بگوید که، چون یک برنامه درباره موضوعی مانند اعتیاد صحبت کرده است پس من دیگر به سراغ اعتیاد نمیروم؛ این غلط است چراکه اعتیاد همچنان یک معضل حل نشده است و از زوایای مختلف با نگاه و بیانی تازه میتوان بدان پرداخت. اگر هم بگوییم به تکرار افتادهایم و بس است و بخواهیم مردم دیگر در بیان قصههای خود سهیم نباشند، دیگر اتفاقی اجتماعی از جنس مردم در رسانه ملی باقی نمیماند.
به گفته این برنامهساز، «ماه در میزند» راوی داستانهایی از زندگی، عقاید و باور افرادی است که با محرم گره خورده است. نوابینژاد در جواب به این سوال که بدون حضور مجری این برنامه چگونه به تولید میرسد؟ تصریح کرد: من سوالات را از مهمانان میپرسم و آنها با نگاه کردن به دوربین جواب میدهند البته این کار، کار سختی برای مهمانان ماست چراکه بازیگر نیستند سپس سوالها حذف و کار تدوین میشود. از سوی دیگر ما در هر قسمت یا یک داستان با روایتهای مشابه از مهمانان که ممکن است از اعضای یک خانواده باشند، پیش میرویم و یا سه تا چهار فرد با نگاه متفاوت یک موضوع را برایمان تعریف میکنند.
نگاه جامعهشناختی و تحلیل روانشناختی پشت برنامههای گفتگومحور نیست
وی در ادامه در پاسخ به این پرسش که چرا برنامههای گفتگومحور به تکرار افتادهاند، عنوان کرد: یک نکته مهم که اکثرا مغفول واقع میشود این است که پشت این برنامهها نگاه جامعهشناختی و تحلیل روانشناختی نیست که اگر این ۲ ویژگی از هر برنامهای گرفته شود، کار زمین میخورد. به عنوان مثال بارها با نصرالله رادش در برنامههای مختلف گفتگو شده است، اما آنچه که او در برنامه «محاکات» روایت کرد، همه جا نمود پیدا کرد؛ چرا این اتفاق افتاد به دلیل آنکه نگاه و تحلیل متفاوتی که به دلیل ورود به پشت پرده قصه زندگیاش رخ داد.
کارگردان «مکث» ادامه داد: متاسفانه پشت این برنامهها تحلیل وجود ندارد و زمانی که این تحلیل نیست و برنامه فاقد کارشناس مربوطه است، کار تبدیل به شعار یا شوآف میشود. همچنین باید یک گروه جامعهشناسی که با کار رسانه آشناست، پشت برنامهها باشد.
نوابینژاد با اشاره به اینکه از سوی دیگر باید دید یک فرد اصلا پتانسیل این را دارد که قصه اش را تعریف کند یا نه، مطرح کرد: کسی که میخواهد قصه خود را تعریف کند باید صاحب نگاه باشد و به درکی والا در زندگیاش رسیده باشد در نتیجه اگر فردی فاقد فاکتورهای مطرح شده است، اصلا نباید به عنوان مهمان دعوت شود. اگر این موضوعات در برنامهسازی لحاظ شوند دیگر برنامههایمان به تکرار نمیافتند.
وی در جواب به این سوال که صداوسیما برای خروج از به تکرار افتادن برنامههای گفتگومحور چه برنامهای را باید پیاده کند، خاطرنشان کرد: یک زمانی کار من گفتگو با افراد شاخص در حوزههای فرهنگی و هنری بود که در این مسیر متوجه خستگی این چهرههای شاخص شدم چراکه معتقد بودند وقتی مسئولان فرهنگی متوجه نیستند ما چه میکنیم پس در انزوا مینشینیم و کار خود را انجام میدهیم. این دلزدگی و دلسردی در قشری که قدم به قدم یاد گرفته، قد کشیده، امتحان کرده و عمرش را برای کار گذاشته است، وجود دارد. همچنین متاسفانه این روزها به اسم و شعارها بیشتر اعتبار میدهیم و این اشتباه است.
این دلزدگی در خود من هم وجود دارد چه بسا اینکه «پس از محاکات» با خود گفتم دیگر کار نمیکنم، اما مهندس جلوه مدير شبكه دو و دكتر حبيب میدانچی مدیر طرح و برنامه شبکه دو که افراد فهمیده و شاخصى هستند، من را پیدا كردند و گفتند یکبار دیگر امتحان کنم و طرح دیگری را ارایه بدهم.
وی در ادامه با اشاره به اینکه مردم قصهگوی خوبی هستند، اما باید آنها را پیدا کرد، توضیح داد: پیدا کردن این افراد اصلا کار راحتی نیست و متاسفانه کسی پژوهش پشت قصهها را نمیبیند، اما باید یگویم مردم قصهگوی خوبی هستند و برخی مواقع جملههایی که برخی از آنها در خلال صحبتهایشان میگویند، میتواند سوژه یک فیلم سینمایی باشد.
کارگردان «هزار داستان» افزود: زنی غسال مهمان ما در یکی از برنامهها بود که میگفت: «من بین جمعیت زندهها تنهاترم.» این جمله برای عوامل سازنده یک برنامه مفهوم میسازد و امکان ندارد مخاطب «ماه در میزند» را ببیند و یک جمله از آن را به خاطر نسپارد.
نوابینژاد با اشاره به اینکه در برنامهسازی به دنبال نقطه عطف داستان است، اظهار کرد: اعتقاد من این است که هر چیزی را میخوانم و یا میبینم باید حقیقتی را دریابم برای همین در برنامهسازی نیز سعی میکنم، نگاه را دنبال و قضیه را درک کنم چراکه به نظرم اگر یک فرد بتواند من را که سالهاست کارم زندگی با قصه افراد است، متحول کند قطعا مخاطب نیز با شنیدن اتفاق زندگیاش متحول میشود.
وی در ادامه با اشاره به اینکه کرونا تاثیر زیادی روی اینگونه برنامهها گذاشته است، تصریح کرد: ما در این دوران با دست بسته برنامه میسازیم چراکه برخی از مهمانانمان به دلیل کرونا حاضر نیستند در برنامه حاضر شوند و یا خود و اطرافیانشان نزدیک برنامه درگیر کرونا میشوند.. از سوی دیگر بارها خواهش کردیم ما را واکسینه کنند چراکه با مردم در ارتباطیم و در قبال جان آنها مسئولیم، اما این اتفاق تاکنون رخ نداده است و با رعایت پروتکلهای بهداشتی و زدن گاها سه ماسک به کار خود را ادامه میدهیم.
ایدهپرداز «ماه عسل» در جواب به این سوال که چرا برنامههای گفتگومحور مختص ایام خاصی از سال است، تاکید کرد: شکی نیست که ماههای خاصی از سال به دلیل حال و هوا و رقت حال دل مردم، ارزشمند است، اما من بارها به تلویزیون پیشنهاد دادهام که این برنامهها را در روزگار عادی نیز تولید کنیم و به پخش برسانیم که متاسفانه این اتفاق تا به امروز رخ نداده است در صورتی که اگر به من پیشنهاد برنامهسازی بدهند میتوانم در تمام طول سال و با تمام مناسبتها سوژهپردازی و برنامه تولید کنم.
نوابینژاد در پایان در پاسخ به این سوال که تاکنون به ساخت برنامههای گفتگومحور در پلتفرمها فکر کرده است یا نه، گفت: پیشنهادهای بسیاری از سوی پلتفرمها دارم، اما معتقدم جای برنامههای مناسبتی در تلویزیون است و اگر قرار باشد روزی در پلتفرمها کار کنم، به سراغ ساخت برنامه مناسبتی نمیروم و برایشان طرحهای دیگری دارم چراکه هر رسانه تعریف خودش را دارد.