گروه استانها خبرگزاری دانشجو- محمد جواد سمیعی؛ برخی نامها دیگر قرار نیست یک معنا داشته باشند و کوله باری از معانی و مفاهیم را به دوش میکشند. درست مثل نام یک استان بزرگ و پهناور در ایران.
سیستان و بلوچستان؛ استانی با محرومیتهای عمقی، جدی و تاریخی. آمارهایی مانند ۷۰۰ هزار نفر جمعیت بدون شبکه آب و هفت هزار نفر بازمانده از تحصیل و ۶۰ هزار کلاس درس تخریبی کپری و نا ایمن، تصویر بهتری از این استان در جنوب شرق ایران به ما میدهد. اما یکی از محرومیتهایی که کمتر دیده و شنیده میشود، بحث بی شناسنامه و بی هویتیهاست.آمار دقیقی از بی هویتها در این استان نیست اما آمارهای غیررسمی میگوید که حداقل ۱۰۰ هزار نفر از جمعیت بومی این استان بی شناسنامه هستند.
آمارهای غیررسمی وجود ۱۰۰ هزار بیهویت بومی در سیستان و بلوچستان را تایید میکند اما طبق جوابیه ثبت احوال به یکی از خبرگزاریها، ۳۰ هزار شناسنامه برای بیهویتها از سال ۱۳۹۲ تا سال گذشته صادر شده است. هرچند که باتوجه به گفته بومیان یک دنیا تفاوت میان اظهار نظر مسئولان تا واقعیت وجود دارد. افرادی که با وجود وضعیت بد معیشتی حق دریافت یارانه هم ندارند. در حالی که اساس اجرای این طرح، حمایت از مستضعفان بوده است.
طبق شواهد موجود، شماری از اهالی جنوب استان سیستان و بلوچستان که برخی بالای ۴۰ تا ۵۰ سال سال سن دارند، هنوز شناسنامه ندارند. چند هزار نفر در این استان، فاقد شناسنامه هستند که از این تعداد دست کم ۵۰۰ نفر در دهستان توتان و مُهمدان این شهرستان در پایینترین سطح استاندارد زندگی میکنند. شاید ندانیم که بیشناسنامهها در بخش بنت استان از انواع خدمات عمومی نظیر دریافت یارانه، بیمه درمانی، حساب بانکی، دریافت انشعاب آب، برق، تلفن و سایر موارد محروم هستند و حتی نمیتوانند سفر کنند. همه این اتفاقات در حالی رقم میخورد که این افراد در نهایت آسیبپذیری میبایست زیر پوشش نهادهای حمایتی از جمله بهزیستی و کمیته امداد قرار گیرند، ولی متاسفانه حتی از دریافت یارانه نقدی نیز محروم ماندهاند. به گفته ساکنین محلی جنوب سیستان و بلوچستان فاقدین شناسنامه غالبا بی سواد بوده و از حقوق شهروندی خود اطلاعی ندارند.
محمد جواد عمرانی فعال دانشجویی و دبیر سابق قرارگاه شهید احمدی روشن استان سیستان و بلوچستان اینطور گفت که:
موضوع بی شناسنامهها متاسفانه موضوعی است که در کشور ما همچنان وجود دارد و به نظر میرسد که دولتها به خاطر این که زیر بار هزینه این اتفاقات نروند هیچ اقدام موثری را انجام نمیدهند. استانهایی مثل خوزستان، کرمان و استانهای شمال غرب و به خصوص استانهای مرزی مثل سیستان با این مسئله مواجه هستند.
حتی استانهایی مثل استان کهگیلویه و بویراحمد داریم که در اصل استانهای مرکزی هستند که در آنها هم معضل بی شناسنامهها بسیارعیان است. آمارهای رسمی که اعلام می شود و متاسفانه چندان دقیق هم نیستند، بیش از ۴۰۰ هزار کودک که در واقع بیشناسنامه را پیش بینی کرده است و آمار غیر رسمی عدد را چندین برابر این آمار رسمی اعلام می کند و باز این آمار رسمی میگوید که ۴۵۰۰ نفر از این تعداد در سیستان و بلوچستان هستند که این را هم باید اضافه کرد که استان سیستان بزرگترین، بیکارترین، محروم ترین و جوانترین استان کشور است که متاسفانه این روزها حال و روز خوبی ندارد.
در سالهای اخیر اگر مسائل این استان را دنبال کرده باشید، متوجه میشوید که به طور مثال اصولاً سیستان و بلوچستان با کمبود آب مواجه نیست، بلکه با مدیریت منابع آب مواجه است.دلیل محرومیت سیستان درحقیقت آن حاشیه امنی است که مسئولین سیستان برای خودشان دارند و متاسفانه پاسخگوی هیچ کس و هیچ جا نیستند.
وقتی به کسی شناسنامه داده نشود، به تبع مشکلاتی به وجود میآید. اولین و کوچکترین مورد آن هم بحث یارانههاست که از آن محروم هستند. ممکن است برای تهرانیها با این خرج و مخارج اصلا رقمی به حساب نیاید ولی برای مردم سیستان کمک بسیار خوبی است و به شدت به آن نیاز دارند.
سعیدی نماینده چابهار و کنارک در مجلس شورای اسلامی هم اینطور گفت: از لحظهای که کارمان را در مجلس شروع کردیم، یکی از مسائل اصلی که دغدغه اکثر نمایندگان استان است، بحث افراد فاقد شناسنامه است. در سفری هم که ریاست مجلس به استان داشتند، مسئله شناسنامهها به عنوان یکی از اولویتهای اصلی مطرح شد.
در مسئله شناسنامه دار کردن افراد بیشناسنامه، بیشتر از آنکه مشکل حقوقی داشته باشیم، عمدتاً بحثهای اجرایی، فنی و نظارتی وجود دارد که به نوعی خاطر مردم را مکدر کرده است و شما افرادی را در آن استان ملاحظه می کنید که نزدیک به دو دهه است که پرونده برای آنها تشکیل شده و مشکلشان حل نشده باقی مانده است و بد ترین اتفاق هم این است که هیچ کسی حتی پاسخگو نیست.
مباحثی مثل تست دی ان ای مطرح میشود که از نظر ما هیچ گونه توجیه حقوقی و حتی اخلاقی هم ندارد و ممکن است برخی از افراد، شبههای در تابعیتشان وجود داشته باشد و با تشخیص برخی نهادهای امنیتی چنین افرادی را فقط باید مورد آزمایش دی ان ای قرار دهند اما این که از همه مردم آزمایش بگیرند، محل ایراد است.
بنا بر آمارهای موجود نه تنها افراد مسئله دار در تابعیت شناسایی نمیشوند بلکه به خاطر این موضوع تمام متقاضیان باید تست دی ان ای بدهند. ایراد این مسئله اینجاست که در استانی که این حجم از محرومیت دارد، قطعا این تعداد کیت تشخیص وجود ندارد. بسیاری از متقاضیان باید به شهر تهران بیایند و این موضوع همان قدر برای مردم روستایی سیستان سخت است که برای ما رفتن به فرانکفورت سخت است.
آمارهایی که در استانداری بعضا داده می شود، ضد و نقیض است. تعداد متقاضیان شناسنامه مادر ایرانی و پدر غیرایرانی در ایران ۶۰ هزار نفر نیست و در واقع ۸۱ هزارنفر است و این آمار رسمی است که وجود دارد. اما متاسفانه در استانداری سیستان و بلوچستان آمارها به نوعی دیگر اعلام می شود.
هشت ماه است که استاندار سیستان و بلوچستان جواب کمیسیون اصل ۹۰ را که در واقع درباره موضوع بی شناسنامهها بوده است را نداده و این موضوع به قوه قضاییه ارجاع داده شده است که چرا آقای استاندار حتی پاسخ کمیسیون اصل ۹۰ را نداده است. با وجود این موضوع که تنها یک هفته از سفر آیتالله رئیسی به استان سیستان و بلوچستان میگذرد، انتظار میرود حل این مشکل در صدر اولویتهای دولت باشد. مسئله هویت مردم این سرزمین مسئلهای نیست که بشود آن را به تأخیر انداخت.