به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، به نقل از خبرگزاری کوبا، «آتیلیو بورون» تحلیلگر سیاسی آرژانتینی معتقد است که اگرچه اطلاعات رسمی کنگره و دولت آمریکا گروه «القاعده» و در رأس آن «اسامه بن لادن» را مسئول این حملات عنوان و هرگونه توطئه پنهان را رد کرده اند، اما به عقیده کارشناسان هنوز سوالات بی جواب و جزئیات دقیق بسیاری وجود دارد که توضیحات رسمی واشنگتن را بیاعتبار میکند.
کارشناسان بین المللی بر این باورند که القاعده هرگز چنان منابع لجستیک و تجهیزات اطلاعاتی لازم برای ترتیب دادن آن حملات عظیم را نداشته و اطلاعات موجود درباره حادثه بسیار نامعتبرند.
«اسپایک لی» کارگردان مشهور آمریکایی نیز با هدف انتشار مستند جدید خود به نام «نیویورک؛ کانون ۱۱ سپتامبر و همه گیری» به نیویورک تایمز گفت: دو دهه پس از حملات ۱۱ سپتامبر در آمریکا همچنان سوالاتی درباره علل حقیقی وقوع آن وجود دارد که یکی از آن دلایل می تواند خودآزاری (حمله به خود) باشد.
در پی این حادثه که آمریکا به سرعت با حملات متقابل نظامی و تحقیقات مبهم امنیتی به آن واکنش نشان داد، همچنان سوالاتی از این دست بدون جواب باقی مانده است: چرا برج های دوقلو به آن سرعت نابود شدند؟ چرا پنتاگون دچار آسیب شدید نشد؟ مقصد هواپیمای چهارم که در منطقه ای غیرمسکونی منفجر شد، کجا بود؟ چه کسی در واقع پشت این حادثه قرار داشت: اسامه بن لادن یا خود دولت آمریکا؟ اینها از جمله سوالاتی است که با وجود گذشت ۲۰ سال از آن فاجعه همچنان در اذهان طنین انداز می شود.
«خورخه ارناندز» تحلیلگر و پژوهشگر دانشگاه هاوانا در حوزه آمریکا نیز با بیان اینکه هنوز فرضیات بسیاری وجود دارد که جای تحقیق و بررسی دارد گفت: مقامات واشنگتن همچنین در طول تاریخ اطلاعات بسیاری را در مسائل گوناگون مانند زندان های سری و شکنجه گاه های مخوف پنهان کرده اند.
به عقیده ارناندز، آمریکا خود بانی اصلی بی ثباتی در جهان بوده و مهم تر از اینکه چه چیزی یا چه کسی پشت آن حوادث بوده، میراث و تبعات آنها، یعنی همان حمله اصطلاحا جهانی علیه تروریسم توسط واشنگتن بود که جنگ های افغانستان و عراق را در پی داشته و همچنان در جستجوی دشمنان جدیدی است.
میراث ۱۱ سپتامبر
حمله به برجهای نمادین قدرت آمریکا - «برج های دوقلو» که نماد قدرت اقتصادی و «پنتاگون» که سمبل قدرت نظامی آمریکا بود- تبعات سنگینی داشت که نه تنها مردم این کشور بلکه جامعه جهانی و بسیاری از کشورهای دیگر را متاثر کرد.
حوادث فاجعه بار ۲۰۰۱ باعث شد که «جورج دبلیو بوش» رئیس جمهوری وقت آمریکا از حکم بحث برانگیز مبارزه علیه تروریسم به عنوان دستاویزی برای توجیه مداخلات واشنگتن در افغانستان و عراق استفاده کند.
در سطح داخلی نیز، این حملات منجر به دفاع از قانون جنجالی پاتریوت شد که به دولت آمریکا این اختیار را داد تا از طریق شنود و ... کنترل بیشتری بر شهروندان داشته باشد، در حالی که این قانون به دلیل نقض آزادی و ضمانتهای قانونی همواره مورد انتقادات بسیار بوده است.
اگرچه از ۲۰ سال گذشته به دلیل وحشت و ارعاب ایجادشده در پی این فاجعه مرگبار، حمایتهایی از جنگ های نظامی واشنگتن به اسم مبارزه علیه تروریسم به عمل آمد، اما یک نظرسنجی منتشر شده در واشنگتن پست و ای بی سی فاش کرد که اکنون در سال ۲۰۲۱، بسیاری از شهروندان آمریکا آن حوادث را نقطه انحراف منفی و افول واشنگتن می دانند، مفهومی که با شکست آمریکا در افغانستان به شکل عمیق تری در باورشان نشست.