سحر غدار، فعال رسانهای لبنان و راوی «مستند سحر» در گفتگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجو، در رابطه با اینکه اعتراضهای لبنان نه به فساد اقتصادی بود نه خلع سلاح مقاومت، گفت: روایت مستندی از وقایع ۱۷ اکتبر دو سال گذشته مهم بود؛ چرا که برخی از گروههای مردم لبنان با آن جنبش به خیابانها آمدند تا مقابل فساد بایستند. تصور این بود که این اعتراضات از مسیر خود خارج شده و به عرصههای دیگری از این کشور وارد شده است.
وی ادامه داد: به دلیل وجود و مواجهه با سلاحهای مقاومت و مشروعیت آن چنین اتفاقی افتاد. ما در درون تحولات ۱۷ اکتبر فریادهای زیادی را شنیدیم که میخواست این فضا را از واقعیت خود خارج کند، تا بگویند: «آری به خلع سلاح از مقاومت، آری به قطعنامه ۱۵۵۹ شورای امنیت سازمان ملل متحد»، تا بدین ترتیب سلاح را از دست مقاومت خارج کنند. تمام اینها در سایه پوششها و تلاشهای خارجی و عربی رخ داد؛ آن هم از سوی گروههایی که به طور کامل ضد محور مقاومت بودند.
این فعال رسانهای در رابطه با مستندات این حادثه، اظهار کرد: این رخدادها به مثابه حمله به حزب الله و متحدان آن در میدان لبنان بود. این مستندات میخواهد تصویر دیگری را از ماجرا نشان دهد. تصویری که میگوید جامعه لبنان به سلاح مقاومت و رهایی از فساد داخلی آری می گوید.
راوی مستند سحر با تاکید بر اینکه جامعه لبنان یک اجتماع کاملا متفاوت است و آسیب اقتصادی به همه وارد شده، بیان کرد: زمانی که از جامعه لبنانی سخن میگوییم لازم است به خوبی بدانیم که چگونه جامعهای است. جامعه لبنانی از مجموعهای از ایدئولوژیها و فرهنگهای مختلف تشکیل شده است. این مسئله به ما کمک میکند تا تحولات پیش آمده در ۱۷ اکتبر را بهتر ببینیم.
وی ادامه داد: همانطور که در زمان اشغالگری اسرائیل در لبنان ما دیدیم عدهای بیرون آمدند و گفتند و ما با دشمن اسرائیلی میجنگیم. این گروهها با صدای رسا و سلاح خود به مبارزه با دشمن رفتند و آنان که در آن زمان خواهان سازش و صلح با دشمن اسرائیلی بودند، گفتند ما جنگ نمی خواهیم؛ ما وطنی میخواهیم که در آن بدون جنگ و خونریزی زندگی کنیم.
این فعال رسانهای تصریح کرد: ایدئولوژیها و جهت گیریهای مختلف را دیدیم. خود این جهت گیریها متاثر از بحرانهای اقتصادی هستند؛ یعنی وضعیت بد اقتصادی تعیین میکرد که گزینه مقاومت پذیرفته یا رد شود. این آسیب اقتصادی به تمام اقشار لبنان رسید.
غدار در رابطه با اینکه اعتراضهای لبنان یک نه به حاکمیت سیاسی و طبقاتی بود، گفت: هر گروهی از لبنانیها (چه مسیحیان، چه اهل سنت و چه شیعیان لبنان) به خیابان آمدند تا به شخصیتهایی «نه» بگویند که دیدگاههای سیاسی آنها را نمایندگی میکردند؛ اما ما میدانیم که لبنان سرزمینی است که در فرقه گرایی غرق شده است. وطنی که بر اساس همین فرقه گرایی بنا شده و با تعصب حزبی و فرقهای ادامه حیات میدهد.
وی ادامه داد: بسیار طبیعی است که در روزهای ابتدایی آن جنبش ملی، همگان به رهبران منسوب به خود «نه» گفتند. سُنیها به جریان الحریری نه گفتند (نه به سیاسیکاری حریری)، مسیحیان نیز رهبران مسیحی خود را رد کردند و شیعیان نیز همین موضوع را اتخاذ کردند. این سلسله مواضع زمانی تغییر یافت که هرکدامشان دیدند مورد هدف مردم قرار گرفتهاند؛ یعنی بعد از استعفای سعد الحریری پس از ۱۷ اکتبر، اهل سنت گفتند سعد الحریری استعفا داده است؛ «ولی بقیه چطور؟ آیا تنها ما مورد حمله هدف قرارگرفتگانِ این جنبش ملی هستیم؟» به همین خاطر بسیاری از آنها تغییر موضع دادند و به سنگر سیاسی حریریها بازگشتند.
غدار در پاسخ به اینکه چرا اعتراضات ۱۷ اکتبر لبنان خاموش شد، گفت: ۱۷ اکتبر توانست برخی مهرهها را در این منظومه خلق کند؛ یعنی توانست صدای بعضی شعارها را بالا ببرد که تا قبل از این مطرح نمیشدند. توانست گروههای مختلف جامعه لبنانی را در یکجا گرد هم آورد و آنجا جایی بود که گفتند «همزیستی مسالمت آمیز» یک دروغ است! نشان دادند که چگونه میشود گفت، تصمیم ملت لبنان یک تصمیم واحد نیست. مرزها شکسته شد. خصوصاً وقتی پایگاه اجتماعی شیعی از تحولات ۱۷ اکتبر خارج شد، یک خلأ جدی به وجود آوردند؛ چرا که شیعیان یک جزء مهم در جامعه لبنان هستند. بعد از جریان سُنی، شیعیان بزرگترین جریان لبنانی هستند.
وی اضافه کرد: به همین خاطر وقتی جریان شیعی و طرفداران مقاومت از عرصهی تولات بیرونآمدند، دیدیم که میدان تقریباً خالی شد. عدهی کمی ماندند که آنها نیز گزینههای مقاومت را فریاد میزدند. اما بقیه اکثریت اینگونه نبودند.
این فعال رسانهای ادامه داد: بحران کرونا که آمد، آتش اعتراضات را خواباند و پس از آن شاهد اعتراضاتی در این سو و آن سو بودیم؛ اما اعتراضات مدعیان و رهبران در محل مرکزی اجتماعات ادامه پیدا نکرد.
غدار با بیان اینکه مردم لبنان دنبال یک حکومت غیرطایفی و فرقهای هستند، اظهار کرد: بدون شک توافق طائف عوامل مثبت و منفی زیادی با خود داشت. بُعد مثبت آن این بود که هر قشر و بخشی از جامعه به آن به عنوان یک فرصت بهرهبرداری نگاه میکردند، اما این نیز طولی نکشید. بدین معنا که مسیحیان امروز میبینند توافق طائف ظلم بزرگی علیه صلاحیتهای پست ریاستجمهوری بوده است. چرا که بعد از توافق طائف، این جایگاه بدون هیچ صلاحیت به اختیاراتی در دست آنها باقی ماند. به طور کلی توافق مذکور مشکلاتی را حل کرد و مشکلاتی را هم به وجود آورد. این توافق نتوانست به سود تمام متغیرها و ارکان عمل کند.
وی ادامه داد: دولت آرمانی برای ملتی مثل لبنان (دولتی که بر اساس نظام فرقه بنا نشده باشد، دولتی که خارج از یک چارچوب طایفهای باشد، دولتی که به هویتها و اقلیتها نگاه یکسانی داشته باشد و به تمام مذاهب احترام بگذارد...) لازم است فراتر از این آرمانها برود؛ مثلاً من به عنوان یک خانم محجبه شیعه متعهد، وقتی نتوانم در یک بخشی از دولت کار کنم این بدان معناست که ما کماکان به هر شهروند لبنانی در ذیل یک سری خصوصیات قومی-مذهبی نگاه می کنیم.
راوی مستند سحر درباره ترس سیاستمداران لبنان از تحریمهای آمریکا میگوید: جامعه لبنانی به شکل متفاوتی به مسائل نگاه میکند. در اینجا هر کس به تصمیمات اقتصادی دولت به عنوان یک سری تصمیمات شکست خورده نگاه میکند. ما اینگونه درک میکنیم که باید به سمت تصمیمات جایگزین دیگری حرکت کنیم.
وی افزود: بعضیها معتقدند که کمک صندوق بینالمللی پول و سلطه اقتصادی کامل آمریکا بر لبنان گزینه درست و مسالمت آمیزی است؛ چراکه اینها به آغوش غربی و آمریکاییای نگاه میکنند که لبنان را احاطه کرده است. اما برخی دیگر از بین آنها معتقدند که گزینههای شرقی برای ادارهی اقتصادی این کشور یک ضرورت است؛ حتی حقی بر صادرات و واردات خود نداشته باشیم؟ برای کدام یک از کشورها امکان دارد که اقتصاد لبنان را نجات دهد؟ در حالیکه تسلطی آمریکایی بر دولت لبنان حاکم است؛ علیه بانکها علیه سیاستمداران و غیره.
این فعال رسانهای تاکید کرد: ما در سرزمینی زندگی میکنیم که حتی سیاسیون مسیحی آن نیز از تحریمهای آمریکایی میترسند؛ به جای آنکه در منظومه محور مقاومت و حزب الله لبنان باشند. به همین خاطر ضروری بود که این حصار شکسته شود؛ آن هم با یک گزینه قوی.
راوی مستند سحر پیرامون اینکه چگونه هشتگ کشتی ایرانی در لبنان ترند شد، گفت: ما در هشتگ #السفينةالايرانية (كشتى ايرانى) و #السفينةارض_لبنانية (کشتی خاک لبنان است)، همانطور که سید حسن نصرالله گفتند آن زمانی که این کشتی وارد آبهای منطقهای شود، خاک لبنانی خواهد بود. بدین معناست که در توضیح صحبتهای دبیرکل حزب الله، حالا که این کشتی، خاک لبنانی است پس محور مقاومت باید از آن حفاظت کند. این معادلهای بود که سید حسن نصرالله ایجاد کرد. پس توئیت زدیم و گفتیم که این گزینه برای شکست آن مدل اقتصادیای است که میگوید: «ما نمیتوانیم به غیر از غرب از جایی کالا وارد کنیم».
غدار در پاسخ به اینکه چه گروهی به معترضان در مقابل دادگستری لبنان حمله کردند، گفت: اعتراضاتی که در منطقه «طیونة» به وقوع پیوست، تعبیری از تظاهرات ای بود که شیعیان مقابل ساختمان دادگاه در اعتراض شان به شیوهی دادرسی قاضی پرونده انفجار بندر بیروت به راه انداخته بودند. این حق طبیعی و قانونی هر فردی از جامعه لبنانی است؛ یعنی برای هیچکس امکان ندارد که بخواهد این امر را مصادره به مطلوب کند. برخی از گروههای لبنانی به خیابان آمدند و با سلاح علیه این مردم معترض شلیک کردند.
وی ادامه داد: این گروه، حزب «نیروهای لبنان» هستند که رهبر مجرمشان، سمیر جعجع دیروز در یک مصاحبه رسانهای با بیروت اینترنشنال گفت:« ممکن است آنچه در طیونة اتفاق افتاد، مشابه حادثهی ۷ ایار مسیحی باشد!»
این فعال رسانهای در رابطه با افراد مهاجم اظهار کرد: در حمله افراد مسلح طبق دادههای حاصل از تحقیقات نیروهای اطلاعاتی ارتش، حوالی ۱۹ نفر بودند که همگی از افراد وابسته به حزب نیروهای لبنان هستند. این افراد و ساختارهای حزب نیروهای لبنانی و اعضای آن هستند. آنان در صفحههای مجازی خود نوشتند: « سرهای شما (سرهای شیعیان معترض) زیر پاهای حزب نیروهای لبنان قرار گرفت...»