گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، زهرا نعمتی؛ موضوعی که اینبار قصد مطرحکردن آن را دارم کمی متفاوتتر از سایر مباحث قبلی است. اینبار باید اندکی از منطقۀ امن و موضع همیشگیمان کوتاه بیاییم و با وجود بزهپوشی فراوان و قبح این موضوع به بحث دربارۀ یکی از معضلات مؤخر در جامعۀ اسلامی ایرانیمان بپردازیم؛ ازدواج سفید یکی از نگرانیهایی است که با وجود پیشرفت کشورها، رشد فردگرایی، روابط سیال و شکاف و تضاد ارزشی و مدرنیته با آن مواجه هستیم. این به آن معنا نیست که جمهوریاسلامی و به دنبال آن دین اسلام دینی متناسب با مدرنیته نیست بلکه باتوجه به اینکه در این دین هر امری به تناسب زمان و مکان احکام خاص خود را طلب میکند، مجموعاً میتوان ادعای جهانیبودن آن را داشت که بحث طویلی دارد و ما هم در مقام بیان آن نیستیم.
منتهی از جایی که در نظر برخی متفکران تئوری جدایی دین از سیاست پررنگتر است، کار برای مایی که به این تئوری معتقد نیستیم و اساس نظام حقوقیمان هم بنا به مقتضی برگرفتهشده از فقه شیعه است، سختتر میشود. در نظام حقوقی کامنلا و رومیژرمنی شاید بتوان چنین مسئلهای را مطرح کرد اما در نظام حقوقیاسلامی ما کمتر پیش میآید کسی در سطح جامعه از ازدواج سفید سخن بگوید یا خواستار قانونیشدن ازدواج سفید باشد. حتی اکثر حقوقدانان در عقد یا ایقاع بودن ازدواج دائمی اختلاف نظر دارند چه برسد به اینکه به تعریف درستی از ازدواج سفید دست یابند تا بتوان بررسی جامعی روی این معضل اساسی انجام داد. بنابراین تحقیق و تفحص هم در این زمینه با اندکی سختی مواجه است. در حالت کلی هم این مقاله بیشتر از اینکه خواستار اعتراض و تجدیدنظر در این موضوع باشد، قصد این را دارد تا از حقوقی که ازدواج سفید برای بانوان در پی دارد سخن بگوید و طرح بحث کند و در ادامه شاید بهتر است بگوییم با قیاس معالفارقی این دو عمل را بایکدیگر مقایسه کند.
در یک تعریف کلی برخی ازدواج سفید را به معنی این میدانند که افراد بدون اینکه ازدواجشان را به شکل رسمی و قانونی ثبت نمایند، صرفاً با توافق یکدیگر اقدام به ازدواج و زندگی کنند.البته صدر و ذیل این تعریف اساساً با هم متعارض است چرا که کسی که اقدام به ازدواج نمیکند چطور میتواند ازدواجی کند که از نوع سفید باشد،(حتی در بحث لفظی هم میتوان این را تداعی کرد که اگر این نوع از ازدواج سفید است از آن طرف قضیۀ ازدواج دائمی سیاه است و با تیرهروزی همراه است.) به نظر میرسد جایگزینی لفظ ارتباط سفید بهتر از ازدواج سفید باشد، به هر حال معمولاً ازدواج سفید هنگامی رخ میدهد که طرفین ازدواج تمایل دارند بایکدیگر مناسبات عاطفی،جنسی، عقلانی و اخلاقی داشتهباشند، اما به هر دلیلی یا نمیخواهند یا نمیتوانند از پس تعهدات اقتصادی و اجتماعی ازدواج دائمی بر بیایند وعملاً این نوع از ارتباط برای بخشی از جوانان که امکانات و توان قبول مسئولیت ازدواج را ندارند، راهکاری است که خوب یا بد بودن آن و شدت و ضعفش را باید به محک عقل گذاشت و دربارهاش به بحث نشست.
البته ذکر این نکته نیز ضروری است که شاید منظور برخی از ازدواج سفید یکی از موارد زیر باشد :
-ازدواج ثبتنشده به این معنا که نکاح شرعی در مراجع قانونی ثبت نشده اما صیغۀ عقد نکاح جاریشده که به آن میگویند نکاح عرفی.
-نکاحی که بدون قرائت صیغۀ عقد نکاح صورت پذیرفته اما با توافق طرفین بر تعهد بر زندگی مشترک شکل میگیرد که به آن میگویند نکاح معاطاتی.
-ازدواج کامنلا یا ازدواج عرفی که در کشورهایی که نظام قانونی کامنلا است، اجرا میشود و نوعی همباشی همراه تعهد است و از نظر دولت نوعی ازدواج قانونی ثبتنشده در نظر گرفته میشود. ویژگی خاصی که این نوع از ازدواجها دارد این است که اگر در آن نظام حقوقی و درآن کشورها و ایالتها شکل گرفتهباشد همراه با پشتوانۀ حقوقی و قانونی است و آثار خاصی را هم در پی خواهد داشت.
-اتحاد مدنی که در بحث ازدواج برای دگرجنسگرایان است و اساساً ما وارد آن نمیشویم.
-و ازدواج موقت یا متعۀ ثبتنشده.
که اصلاً تفکر درستی نیست و تفاوتهایی در این میان وجود دارد که نباید از آنها مغفول ماند.
دلایل متفاوتی میتوانند در شکلگیری و جایگزینی این معضل مؤثر باشند که به علت اطالۀ کلام از آنها خواهم گذشت اما شخصاً معتقد هستم رسانه، تغییرات ارزشی، عدم تعریف درست آزادی توسط حاکمیت و اندیشههای لیبرالیستی میتوانند عمدۀ دلایل شکلگیری ازدواج سفید باشند. پس با این پیشزمینه که ازدواج سفید اساساً در نظام حقوقی ما تعریف نشده و مقبول نیست و حتی میتوان گفت باتوجه به عناوین مجرمانۀ افعال جنسی حرام مثل:جرایم منافی عفت، زنا، طفل نامشروع، تدلیس و...اصولاً جرمانگاری شدهاست به بررسی حقوق زن در اینگونه از ازدواجها میپردازیم. ریشۀ عبارت ازدواج سفید نوعی حرمتزدایی از جامعه و عادیکردن نوعی رابطۀ نامتناسب با فرهنگ دینی ایرانی است که برای دورکردن افراد جامعه از سبک زندگیاسلامی تلاش میکند و مشروعیت اجتماعی و حقوقی ندارد. متأسفانه ازدواج سفید در بین افراد تحصیلکرده بیشتر اتفاق میافتد و بهنوعی همباشی و همخانگی تعبیر میشود.
خاستگاه اولیۀ ازدواج سفید در سال ۱۹۶۰ بین زنان و مردان اروپایی بود البته در همان زمان هم این نوع از ازدواج به زندگی در گناه تعبیر میشد و برای آنان هم نوعی عدمپذیرش در اجتماع وجود داشت. در حالت کلی میتوان گفت ارکان و ویژگیهای نکاح معاطاتی بسیار با ازدواج سفید شباهت دارد و حتی از نظر فقها نیز چنین ازدواجی باطل است و توجیه شرعی نخواهد داشت.(ازدواج معاطاتی ازدواجی است که به منظور تشکیل خانواده و حق تمتع و رابطۀ زناشویی بین مرد و زن منعقد میشود اما فاقد ایجاب و قبول لفظی است.) شرعی و قانونیبودن ازدواج سفید در این مفهوم بستگی به درستی عقد نکاح بر اساس معاطات دارد.
تعریف امامخمینی(ره) از نکاح معاطاتی این است که زن و مرد بایکدیگر گفتوگو میکنند و قصد ازدواج دارند و زن با رفتنش به خانۀ مرد مثلاً همراه جهیزیه زوجیت ایجاد کند و مرد نیز زوجیت زن یا تمکین زن در خانهاش را بپذیردکه البته با توجه به نص صریح مادۀ ۱۰۶۲ ق.م مورد تأیید نظام حقوقی ایران نیست چرا که نکاح صورت میگیرد به ایجاب و قبول و به الفاظی که صریحاً دلالت بر قصد ازدواج نماید، در حالیکه ازدواج معاطاتی چنین ویژگی را دارا نیست. از جمله ویژگی های ازدواج سفید فارغ از عدم ثبت ازدواج، وظیفه و تعهدی است که زن و مرد در قبال یکدیگر دارند. در این گونه از ازدواج ها هیچ گونه تعهدی وجود ندارد و طرفین در هر زمانی که اراده کنند میتوانند خود را از تعلقات رها کرده و زندگی را ترک گویند این در حالی است که کودکان متولد شده در اثر این گونه از رابطه ها با ترک شدن در بدترین زمان و مکان ممکن قرار گرفته و به اکثر فساد های اخلاقی کشیده خواهند شد و در آینده نیز در صورتی که جامعه پذیر نشوند، میتوانند تبدیل به بزهکاران شوند و از این جهت برای جامعه خطرناک باشند.
از طرفی چون ازدواج سفید اساساً یک ضد ارزشاجتماعی و پدیدهای ضدخانواده است، هیچگونه حمایت قانونی از طرفین این رابطه صورت نخواهد گرفت. یکی از اهداف اصلی در ازدواج ایجاد آرامش است و ازدواج سفید علاوه بر اینکه این هدف را مرتفع نمیکند حتی بعضاً برای فرد ناامنی روانی به ارمغان میآورد. در نکاح دائمی همین که نکاح به طور صحیح واقع شد، رابطۀ زوجیت بین طرفین موجود و حقوق و تکالیفی برای طرفین ایجاد میشود. آثار نکاح شامل دو بخش است: بخشی دارای جنبۀ مالی و بخشی شامل حقوق و تکالیف غیرمالی است که مجموعاً شامل موارد ذیل است؛
حسن معاشرت( مادۀ ۱۱۰۳ ق.م)، معاضدت (مادۀ ۱۱۰۴ق.م)، وفاداری (طبق اصول حقوقی و مقررات جزایی حاکم)، ریاست شوهر بر خانواده (مادۀ ۱۱۰۵ ق. م)، تعیین مسکن (مادۀ ۱۱۱۴ ق. م)، شغل زن مادۀ ۱۱۱۷ق.م)، تمکین خاص و عام (مادۀ ۱۱۰۸ ق. م)، نفقه زن (مادۀ ۱۱۰۶ ق. م)، مهریه مواد ۱۰۷۸ تا ۱۱۰۱ ق.م)
با بررسی هر یک از موارد بالا متوجه خواهیم شد که ازدواج دائمی چه ویژگیهایی را داراست که ازدواج سفید از آن محروم است ولی برخی ازمتفکران تعدادی از آثار نکاح دائمی را نمیپذیرند مثلاً اینکه چه دلیلی دارد با توجه به پیشرفت جامعه و بهویژه جایگاه زنان، ریاست شوهر بر خانواده مقبول باشد؟! چرا نتوان تصمیمی متفاوت گرفت؟! یا اینکه چرا مرد باید برای اشتغال زن تصمیمگیری کند وقتی در برههای از زمان هستیم که فشار اقتصادی زیادی بر دوش خانوادههاست و به تعبیری زندگی با یک موتور جوابگوی نیازها نیست؟! یا اینکه اساساً چرا زن باید تمکین کند یا نفقه دریافت کند و ...
درست است که انتقاداتی به آثار نکاح وارد است و از طرفی ازدواج سفیدی که با تراضی و توافق طرفین شکل میگیرد میتواند عملکرد بهتر و رابطۀ راضیکنندهتری از این جهت در پی داشتهباشد لکن نباید از این نکته غافل شد که هدف از ازدواج آرامش است و تا وقتی تعهدی در این جهت وجود نداشتهباشد، هدف اصلی محقق نخواهد شد. بنابراین فساد عدم تحقق چنین هدفی در ازدواج سفید، بار سنگینتری از اعتراض به موارد بالاست و بنابراین نباید برای چنین اعتراضاتی به چنین کار پرریسک و فسادآوری در سطح جامعهای دست زد که یکی از اهداف چشمانداز توسعهاش بهبود و حمایت از خانوادهها است. باز هم بحث در این موضوع فراوان است اما ما به همین نکتۀ کلیدی اکتفا میکنیم.
زهرا نعمتی - فارغالتحصیل کارشناسی حقوق دانشگاه فردوسی مشهد
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.