به گزارش «شبكه خبر دانشجو»، در نامه سرگشاده آرش پاك انديش، عضو مستعفي شوراي مركزي شاخه دانشجويي حزب اعتماد ملي آمده است: در طي مطالعات روزمره ام، سخنراني پيام فضلي نژاد، مولف كتاب «شواليه هاي ناتوي فرهنگي» در سايت مدرسه معصوميه قم نظرم را جلب كرد. بر اساس شناخت مختصري كه از قلم شفاف و بيان صريح پيام فضلي نژاد داشتم راغب شدم تا مطلب مندرج از وي را به طور كامل و عميق مطالعه كنم كه وي در اين سخنراني به مسائل جدي و مهمي اشاره كرده بوده كه بي شك تامل برانگيز به نظر مي رسيد.
وي در ادامه تصريح كرد: اين پژوهشگر جوان در ارتباط با عملكرد سياسي سيدمحمد خاتمي، رئيس جمهور سابق، مطالبي را مطرح كرده و همچنين به بررسي و نقد آرا و انديشه عبدالكريم سروش پرداخته بود كه ظاهراً اين نقد و بررسي پژوهش محورانه به مذاق سياست بازان مستقر در اردوگاه اصلاح طلبان خوش نيامد و به جاي آنكه به ارائه يك «پاسخ منطقي در جواب نقد» بپردازند، طي روزهاي گذشته اين پژوهشگر توانمند را كه روزگاري همچون بنده اسير ديكتاتوري حزبي و گروهي اين جماعت به اصطلاح اصلاح طلب بود را ميهمان تخريب رسانه اي خود ساختند و با تعابيري آلوده به تهديد و ناسزا شروع به بمباران تبليغاتي كردند. عجبا از اين خلايق كه مدتي است مفاهيمي چون آزادي انديشه و دموكراسي و ... را به اجاره خود در آورده اند.
پاك انديش خاطرنشان كرد: به عنوان نمونه محمدعلي ابطحي، مدير دفتر رئيس جمهور سابق، خاتمي، در تاريخ 21 خردادماه سال جاري از سر شتابزدگي در قامت يك قيم نظام قرار گرفته و مي نويسد: «براي يك فرد تواب (اشاره به پيام فضلي نژاد) البته فرقي نمي كند به چه كسي و از چه كسي و از چه جناحي دروغ ببندد زيرا هر طرف كه خراب شود سود دشمنان كشور تضمين مي شود ولي آيا دادستان و مقامات قضائي مي دانند اگر در مورد نسبت دادن چنين اتهامات دروغي به كسي كه رئيس جمهور كشور بوده بي توجه باشند، چه آينده اي براي همه رقم خواهد خورد...».
وي در ادامه اضافه كرد: همچنين سايت معلوم الحال «انتخاب» وابسته به جريان دوم خرداد در همان تاريخ به استفاده از ادبيات مغاير با اصول حرفه اي كار رسانه اي همت مي گمارد و ضمن نسبت دادن سوابق ضد انقلابي و تروريستي به پدر و مادر فضلي نژاد، ايشان را متهم به سرقت اموال عمومي مي كند. سايت مذكور همچنين در ادامه لجن پراكني هايش عبارت «شب ادراري» و ديگر عبارات سخيف را درباره فضلي نژاد به كار مي برد.
در ادامه اين نامه سرگشاده آمده است: نوع برخورد طيف موسوم به اصلاح طلبان با منتقدان خود، براي بنده اي كه روزگاري از نزديك شاهد اعمال و رفتارهاي خلاف عرف اجتماعي اينان بودم، امري آشناست. اساسا اين افراد خودشيفته و خودستا كه عمدتا در رسانه ها و مطبوعات جريان دوم خرداد گرد هم آمده اند، به دليل نداشتن تقواي سياسي در مواجهه با انديشه اي كه آنان را برنتابد، دست به ترور شخصيت مي زنند.
پاك نژاد با اشاره به ابتداي تاسيس حزب اعتماد ملي، شاخه دانشجويان و جوانان حزب كه ميزبان برگزاري جلسات آسيب شناسي اصلاحات شد و با دعوت ميهمانان صاحب نظر، مطالبي مورد طرح و نقد قرار گفت، تصريح كرد: جلسه به موضوعاتي چون عبور پنج گانه از اصلاحات توسط افراطيون، خسارات به بار آمده از سوي احزابي چون جبهه مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي بر جريان اصلاح طلب، ندانم كاري هاي افراطيون اصلاح طلب در ارتباط با شيوه برخورد با آقاي هاشمي رفسنجاني و همچنين استفاده ابزاري از دانشگاه و دانشجو توسط دولت اصلاحات، سخنان فراواني به ميان مي آمد. در آن زمان بسياري از آنان كه منافع خود را در خطر مي ديدند سريعاً خواستار تعطيلي اين جلسات بودند و فشارهاي بسياري را به جناب آقاي كروبي مي آوردند. از اين روست كه مي گويم اينجانب از شيوه برخورد جماعت اصلاح طلب و تجديدنظرطلب با منتقدانشان به خوبي آشنا هستم.
اين عضو مستعفي شوراي مركزي شاخه دانشجويي حزب اعتماد ملي خاطرنشان كرد: در اين نوشتار به هيچ عنوان در صدد دفاع از فردي نيستم چرا كه انسان هاي توانمند نياز به وكيل مدافع ندارند و بنده اساساً قصد آن ندارم كه خود را در قامت يك منجي قرار دهم. اما شيوه برخورد و ادبيات به كار گرفته شده در برابر اظهارات يك پژوهشگر منتقد، اينجانب را بر آن داشت كه مطالبي از سر احساس مسئوليتم نسبت به مسائل پيراموني و همچنين به عنوان فردي كه سابقاً عضو شوراي مركزي شاخه دانشجويي يك حزب اصلاح طلب بودم بنگارم تا قدري ذهن كساني را كه به دروغ شعار «دانستن حق مردم است» را مي سرايند، خسته كنم.
وي افزود: هنوز رويكرد يك سو نگرانه شعار توسعه سياسي دولت موسوم به اصلاحات در اذهان جامعه دانشگاهي هضم نشده بود كه سپهر گفتمان دوم خرداد به دليل حاكميت نگاه سكولار در آن و همچنين به دليل فقدان توانايي طيفي از به اصطلاح روشنفكران ديني در بازخواني دين، شكسته شد و مجموعه اي از فرصت طلبي ها و عقده گشايي ها را در قالب جريانات ورشكسته سياسي در ساحت دانشگاه، سبب گرديد كه همچنان با گذشت 9 سال از حوادث به وقوع پيوسته در عصر حاكميت اصلاح طلبان بر اين كشور، بررسي و مرور ابعاد گوناگوني از توطئه ها براي كاوشگران و پژوهشگران انقلاب اسلامي در برگيرنده نكات مهم و حائز اهميتي است.
آرش پاك نژاد تصريح كرد: جوانان و دانشجويان سرزمينم هنوز ادبيات رايج در ساليان ابتدايي تاسيس دولت اصلاحات را كه در مطبوعات تحت امر داعيه داران اصلاح طلبي، حاكم بود را از ياد نبرده اند. در آن سال ها روزنامه «صبح امروز» با مدير مسئولي «سعيد حجاريان»، در نخستين روز توقيف روزنامه سلام نوشت «بايد به ياد داشته باشيم كه بازي دموكراسي، اگر چه بازي ناميده مي شود، ولي اگر قواعد آن را پذيرفتيم، ديگر بازي نيست...» ظاهراً اين جماعتي كه امروز ناجوانمردانه بر عليه يك جوان سرسپرده ديروزي اصلاح طلبان مي تازند و دستگاه قضايي را به پيگيري سخنانش رهنمون مي شوند، اين توصيه مراد خود را از ياد برده اند! آيا به راستي تجديدنظرطلبان همچنان به اين شعار تهديدآميز خود معتقدند كه «ورود به قلعه چپ گرايان يك ريسك خطرناك براي محافظه كاران به شمار مي آيد؟!»
وي در اين نامه اضافه كرد: آن دسته از اهالي اردوگاه اصلاح طلبان كه گويا اخيراً درد انقلاب و نظام پيدا كرده اند و در قامت يك وكيل مدافع و مدعي العموم در رسانه هاي خود، نقد شخصيت سيد محمد خاتمي را به مثابه تخريب حاكميت قلمداد كرده اند، زيبنده است كه بر پرسش هاي طرح شده از سوي اينجانب پاسخ شفاف و صادقانه اي ارائه دهند.
پاك انديش ادامه داد: توهين به رئيس جمهوري ايران اسلامي از سوي هيچ فرد و گروهي مورد پذيرش و مقبول نيست. اما روزگاري كه آيت الله هاشمي رفسنجاني از سوي تئوريسن هاي شما به اصطلاح اصلاحاتيان، مورد بدترين دشنام ها و تهمت ها قرار مي گرفت، كجا بوديد؟ آيا انتظار داريد اين حمايت شما از جناب سيدمحمد خاتمي را كه چون روزي رئيس جمهوري ايران بود و امروز مورد نقد قرار گرفته است، به حساب دغدغه مندي شما نسبت به منافع ملي بگذاريم؟ اصلاً در كدامين قاموس چنين نوشته اند كه نقد يك رئيس جمهوري، همسنگ نقد يك نظام است؟ شما كه دانستن را حق مردم مي دانستيد، پس چه شد؟ آيا اين شعار بزك شده فقط كاركرد انتخاباتي دارد؟ شما كه ايران را براي همه ايرانيان مي دانستيد، پس چه شد؟ آيا اين است آن دموكراسي اصلاح طلبان؟ اينكه مصداق «دموكراسي يعني من» را به اذهان تداعي مي كند!
وي در ادامه نامه سرگشاده خاطرنشان كرد: حادثه 18 تير 1378 در حالي رقم خورد كه «گري سيك»، مشاور امنيت ملي در دولت هاي كارتر و ريگان و از مسئولان سازماندهي عناصر ضدانقلاب و تجديدنظرطلب ايراني، در اظهاراتي اعلام كرد «براي آنها كه خواستار توسعه سياسي هستند زمان بسيار خطرناك است. در طي دو سال گذشته به رغم وجود حمايت تبليغاتي و فيزيكي، اين افراد در نگاه داشتن خود، شجاعت به خرج داده اند و شجاعت آنها در روزهاي آينده به نمايش گذاشته خواهد شد.»
اين عضو مستعفي شوراي مركزي شاخه دانشجويي حزب اعتماد ملي تصريح كرد: همچنين «ايلينا روزلهتين»، عضو جمهوري خواه مجلس نمايندگان آمريكا در جمع مراسم راهپيمايي منافقين در 31 خرداد78 اعلام كرده بود «تنها راه حل باقيمانده براي تغيير در ايران، تغيير حكومت مذهبي است. شما هدفي درست، يعني سرنگوني حكومت اسلامي را دنبال مي كنيد.» و «گري هاكرمن» سخنران ديگر اين مراسم خاطرنشان كرد بود «زمان آن فرا رسيده كه وزارت خارجه آمريكا با حمايت مستقيم از نهضت ملي ايران، سرنگوني حكومت اسلامي را پيگيري كند.»
وي افزود: جالب آنكه نشريه آمريكايي «ميدل ايست اكونوميست دايجست» در هفتم تير نوشته بود «بيشتر ناظران در تهران بر اين اعتقادند كه تابستان امسال شاهد يك آزمون حياتي قدرت و حتي شايد دور نهايي رويايي جدي بين جناح محافظه كار و اصلاح گرايان خواهد بود. اصلاح طلبان يك تابستان سياسي داغ را در پيش روي دارند تا جناح محافظه كار را از ميدان مبارزه خارج كنند.»
در بخش ديگر اين نامه سرگشاده افزوده شده است: اهالي طيف موسوم به اصلاح طلب! شما كه آن زمان هر كدامتان به عنوان يك مسئول در دولت اصلاحات تكيه زده بوديد و از بيت المال مسلمين براي گذران امورات روزمره تان فيض مي برديد و همواره خود را به عنوان يك چهره دوستار نسل جوان معرفي مي نموديد، بهتر است بگوييد كه در ايام 18 تير 78 چرا شما و دوستانتان در پاسخ به ياوه هاي دشمنان قسم خورده ايران اسلامي اخيتار كرديد؟ و سبب تحميل هزينه هاي خسارت باري به جنبش دانشجويي كشور شديد؟
اين نامه سرگشاده يادآور شد: شمايي كه مدام از خطر تحريف خط امام(ره) و آرمان هاي انقلاب دادِ سخن بر مي آوريد، چرا هيچ گاه در برابر سخنان كساني كه از سوي اردوگاه اصلاح طلبان ماموريت نقد انديشه امام عزيزمان را يافته بودند، فرياد نزديد؟ چرا آن زمان كه نويسنده شهير عصر موسوم به اصلاحات در گفتگو با نشريه «تاگس اشپيگل» لاف زد كه «خميني به موزه تاريخ سپرد خواهد شد» سكوت اختيار كرديد و برنياشفتيد؟! و چرا در برابر تحصن ارتجاعي جمعي از نمايندان در مجلس ششم كه بناي آن داشتند كه در برابر مقامات عاليرتبه نظام ايستادگي كنند و در پاسخ به رنج هاي مردماني كه غرق در مشكلات اقتصادي بودند، روزه دروغين سياسي را به ارمغان آوردند، دادِ سخن سر نداديد؟!
آرش پاك انديش تصريح كرد: به گفته عقلا و برخي بزرگان مجمع روحانيون مبارز و همچنين طي اظهارات مكرر دبير كل حزب اعتماد ملي، افراطيون اصلاح طلب عمر دولت اصلاحات را تلف كردند و بزرگترين فرصت براي تحكيم پايه هاي نظام را به تهديد مبدل كردند.
وي اضافه كرد: اي مدعيان دروغين اصلاح گري! چگونه ممكن است كه امروز بر طبل توخالي خود بكوبيد و از كشف جديدتان بگوييد. از چكمه مي گوييد و از ديكتاتوري چكمه اي، كاش قدري صداقت داشتيد و كارنامه اي در خور توجه؛ شايد بيشتر در مورد رفتارتان تامل مي كرديم. اما نه تنها صداقت نداريد بلكه بايد گفت كه شما و يارانتان بارها ديگران را تهديد به پوشيدن چكمه هايتان نموديد، درست نمي گويم!؟ شمايي كه در روياي رسيدن به مردمسالاري به دوستانتان نيز رحم نكرديد چگونه خود را مدعي دفاع از مردمسالاري معرفي مي كنيد؟ لااقل چكمه پوشان به ظن شما و ايثارگران از ظن ما يك بار در طول هشت سال جنگ تحميلي صداقتشان را در عمل به مردم ثابت كردند و از خاك ميهن دفاع كردند و چون شمايي نبودند كه هشت سال دولت اصلاحات را ملك طلق خود دانسته و به هر كه با شما نبود هر چه دلتان خواست نثار كرديد و يك جرعه آب نيز رويش نوش جان كرديد.
پاك انديش تصريح كرد: به يادتان مي آورم كه وقتي سخن از استبداد نعلين به ميان آمد، شهيد بهشتي در پاسخ گفته بود «من تعجب مي كنم كه چطور عده اي اين طرف و آن طرف مي گويند از اين قانون اساسي بوي ديكتاتوري مي آيد، آن هم ديكتاتوري آخوندها! صداي پاي فاشيسم نعلين مي آيد! اين يك توهين دوجانبه است: هم توهين به روحانيت و هم توهين به ملت ... چشممان را باز كينم و آنچه را در اين جامعه رخ داد (انقلاب اسلامي) را با دقت بنگريم. انصافا مردم ما در مجموع در اين زمينه ها آگاهانه و هوشيارانه عمل كرده اند. مگر با چنين مردمي ممكن است صداي پاي فاشيسم - مي خواهد فاشيسم نعلين باشد، مي خواهد فاشيسم سرنيزه، مي خواهد فاشيسم تاج، فاشيسم عمامه و هر چيز ديگر – بيايد؟» به راستي چه پاسخي براي اين مسائل داريد. /انتهاي پيام/