به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، بشارت که از ریشه بشره گرفته است ارتباط معنایی با احساس را با خود همراه دارد. هنگام شنیدن خبر شادیآور و مسرتبخش چهره شخص بشاش و باز شده و با گشادهرویی به خبر واکنش میدهد. احساسات و عواطف درونی وی به اشکال مختلف بروز میکند که دستکم آن تبسم و گشادهرویی است از این رو به خبری که در بردارنده مطلبی شادیآور و مسرتبخش باشد، بشارت میگویند که گاه در فارسی به مژده نیز تعبیر میشود. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 125 و نیز لسان العرب، ابنمنظور، ج 1 ص 414)
در ادب عربی و فارسی بشارت و مژده به طور مطلق تنها درباره خبر و نیکی به کار میرود و اگر درباره شر و بدی به کار رود همواره با قیودی همراه است. به کار بردن این واژه در امور شر و بدی از باب استهزاء و طنز است و هیچ گاه قصد اخبار واقعی از چیزی نیست که موجب شادی و خوشحالی شخص شود. از جمله میتوان به آیه 24 در سوره انشقاق اشاره کرد که خداوند میفرماید: فبشرهم بعذاب الیم؛ به آنان عذابی دردناک را بشارت ده.
بشارت در کاربردهای قرآنی از نظر شمار آن بیشتر از انذار به معنای ترساندن است. بشارت و انذار از نظر روانشناسی تربیتی و علوم تربیتی و رفتاری به عنوان دو روش اصلی برای تربیت و پرورش مورد توجه است. از این رو در همه کتب آموزشی تربیتی از روشهای بشارت و انذار در راستای تربیت و جامعهپذیری اخلاقی و هنجاری سخن گفته میشود. با این همه بیشتر استادان علوم تربیتی بر این نکته تاکید میکنند که بشارت مقدم بر انذار باشد و از تشویق و ترغیب میباید بیش از اصل تنبیه و انذار استفاده کرد. این بدان معناست که هر چند نمیتوان از نقش تربیتی تنبیه و انذار غافل بود، ولی در روشهای تربیتی باید از تشویق بیشتر بهره جست؛ چنانکه خداوند براساس گرایش فطری بشر به بشارتها، بیشتر از بشارت استفاده کرده و مردمان را به امور مسرتبخشی، چون بهشت و بهرهمندی از انواع آرامش و آسایش بشارت داده و از مردان و زنان جوان و حوریان سیه چشم در بهشت به عنوان همسران و کنیزان و غلامان یاد کرده است که بسترهای مناسبی برای دستیابی بشر خوشبختی واقعی (آسایش و آرامش و کمال) را فراهم میآورد.
خداوند در آیه ۱۶۵ سوره نساء و آیه ۱۹ سوره مائده در بیان فلسفه و دلیل اصلی بشارت و همچنین انذار و ترساندن میفرماید که هدف و فلسفه اصلی بشارت و ترساندن، اتمام حجت است. به این معنا که ضمن بیان حقایق و گزارش کامل از وضعیت و موقعیت بشر و وظیفه و مسئولیت انسان نسبت به خود و خدا و هستی، به او هشدار داده شود که در صورت موافقت با قوانین الهی به موقعیتی برتر و مناسبتر با هستی خود دست خواهد یافت و در مسیر کمالی خود قرار گرفته و با لقای الهی که لقاء با همه کمالات است به مطلوب و هدف آفرینش دست مییابد وگرنه با هرگونه مخالفت و رفتاری بیرون از چارچوبهای فطری و طبیعی و عقلی و شرعی دچار مصیبت و عذابهای سخت میشود.
خداوند با تبیین انواع و اقسام بشارتها و انذارها و تنذیرها میکوشد تا آدمی را تشویق کند که در مسیر کمالی قرار گیرد و با ترساندن و تنبیهات مقطعی و جزیی او را در گرایش به کفر و نقص بازدارد.
اتمام حجت از دایره وسیع معنایی برخوردار است که شامل مواردی نیز میباشد که در آیات 8 و 9 سوره فتح بیان شده است. اتمام حجت دارای مصادیق مختلفی است که از جمله آنها اموری است که مربوط به خدا و پیامبر و اطاعت و پذیرش دستورها و آموزههای آنهاست.
بشارت به دو دسته تقسیم میشوند: دستهای از بشارتها بهصورت گفتاری و خبری در زمان حیات به آدمی داده میشود، هرچند که گاه این بشارت به سبب بخشی از آن به شکل تجسمی در دنیا تحقق و ظهور مییابد، ولی بیشتر بشارتها مربوط به آخرت و یا امور معنوی است. این بشارتها همان بشارتهایی است که خداوند در قرآن از آن یاد و به توصیف خبری آن میپردازد و به شکل بهشت و دوزخ در زبان عموم مردم جاری میباشد.
دسته دوم از بشارتها آن است که شخص در هنگام مرگ با آن مواجه خواهد شد و به شکل رویت دل و عینالیقین با آن مواجه میشود. اگر مومنان به بشارتها و انذارها تاکنون علم یقینی داشته و به سبب گرایش به بهشت و یا ترس از دوزخ به آموزههای دستوری خداوند عمل میکردند در هنگام مرگ به شکل عینالیقینی بشارتها را میبینند.
البته این مسئله اختصاصی به بشارتها نداشته بلکه درباره اندرزها نیز برخی در دنیا به شکل عینالیقینی و حقالیقینی از آن برخوردار میشوند. در آیات قرآن بیان شده است که کافران در هنگام مرگ به شکل عینالیقینی با عذابها روبهرو شده و آن را میبینند: لترون الجحیم؛ آنان دوزخ را مینگرند. (تکاثر/6) برخی دیگر از کافران که در کفر خویش به اوج رسیدهاند و راه بازگشتی ندارند در همین دنیا از انذارها برخوردار شده و به حقالیقین در دوزخ قرار میگیرند. آیاتی که به عذابهای اقوام اشاره کرده مانند عذابهای قوم ثمود و عاد و نوح و مانند آن نمونههایی است که کافران به حقالیقین از انذارهای الهی در دنیا برخوردار شدند و مزه دوزخ را چشیدند.
برای اینکه آدمی از بشارتهای الهی در همین دنیا به شکل علمالیقینی و یا عین الیقینی و یا حتی حقالیقینی برخوردار و از آن بهرهمند شود باید به علل و عواملی توجه داشت که به آدمی در دستیابی به آن کمک و یاری میرساند. از جمله این عوامل میتوان به مواردی اشاره کرد که قرآن بهصراحت بدان پرداخته است. در اینجا به بخشی از عوامل اشاره میشود.
مهمترین عامل برخورداری از بشارت در دنیا و آخرت ایمان است. بیگمان بیوجود ایمان نمیتوان از برخورداری شخص از بشارت و مژدههای الهی سخن گفت. از جمله آیاتی که به این مهم اشاره میکنند میتوان به آیات 25 و 97 و 223 بقره و نیز 188 سوره اعراف و آیات 20 و 21 و 111 و 112 سوره توبه و آیات 2 و 63 و 64 و 87 سوره یونس و آیات دیگر اشاره کرد.
البته از آنجا که ایمان همانند تقوا و دیگر مفاهیم معنوی دارای مراتب و درجات تشکیکی است برخورداری شخص از بشارتها بستگی به اندازه و کیفیت ایمان وی دارد؛ اگر شخص در مرتبه علمالیقینی از ایمان باشد از بشارت در حد و اندازه علمالیقینی برخوردار بوده و در زندگی دنیوی از آن بهره میبرد. اگر شخص در مرتبه عینالیقینی و یا حقالیقینی از ایمان باشد از بشارت در دنیا به همان اندازه برخوردار خواهد بود. در داستانی که از امام صادق (ع) نقل شده است جوانی به نام حارثه بننعمان به مقام عینالیقینی رسید و اهل بهشت ودوزخ را میدید. این جوان کسی بود که به حقیقت دسته یافته بود و چنانکه خود بیان میکرد و پیامبر (ص) نیز پس از پرسش و پاسخی او را تصدیق نمود کسی بود که در مرتبه عینالیقین ایمان نشسته بود و از همان مرتبه دوزخیان و بهشتیان را میدید و به چهره میشناخت. (وافی، تالیف فیض، جزء سوم، ص 33)
از دیگر عوامل برخورداری از بشارت داشتن تقوا (یونس آیه 63 و 64 و مریم آیه 97) و خشوع و خضوع در برابر خداوند (حج آیه 34) و انابه (زمر آیه 17) و انفاق در راه خدا (حج آیه 37) و احسان (همان) و خداترسی (یس آیه 11) و هرگونه عمل صالح و نیک (بقره آیه 25 و اسراء آیه 9 و کهف آیه 1 و 2 و شورا آیه 23) و هجرت (توبه آیه 20 و 21) و مانند آن است. در حقیقت ایمان کامل و عمل و اطاعت محض از خدا و پیامبر موجب دستیابی شخص به بشارت در آخرت و حتی در دنیا میشود.
در مقابل، کسانی که راه استکبار در جامعه را در پیش گیرند (لقمان آیه 7) و خود گمراه باشند و دیگران را به گمراهی کشانند (لقمان آیات 6 و 7) و یا از راه خدا بازدارند (توبه آیه 34) و ترک زکات کنند (توبه آیه 34) و تکذیب قرآن نمایند (توبه آیه 34) و گناه پیشه کرده (جاثیه آیه 7 و 8) و نفاق را در میان خلق در پیش گیرند (نساء آیه 138) و در زندگی فردی ثروتاندوزی را حرف خود ساخته (توبه آیه 34) و در جامعه و در میان خلق خدا، حرامخواری کنند و مال ایشان را غارت کنند (همان) و دروغگویی را پیشه خویش سازند (جاثیه آیات 7 و 8) و عدالتخواهان را بشکند (آلعمران آیه 21) و ولایت و حکومت و سرپرستی کافران را در حوزه سیاست بپذیرند (نساء آیات 138 و 139) و در یک کلمه کفر علمی و عملی داشته باشند کسانی هستند که خداوند به استهزاء آنان را به عذاب دردناکی در دنیا و آخرت بشارت میدهد و مژدگانی آنان را خواری و ذلت در دنیا و آخرت برمیشمارد.
بازخوانی آیات بشارت و انذار میتواند برای همگان مفید و سازنده باشد؛ زیرا راه رسیدن به کمال را در دنیا و آخرت نشان میدهد و شیوه دوری و رهایی از عذاب دردناک و خواری و ذلت دنیوی و آخروی را به آدمی نشان میدهد.