به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سیزدهمین نشست تخصصی آرمان هیأت با موضوع «رسانههای ارتباط جمعی؛ فرصتها و چالشها در عصر امپریالیسم فرهنگی» با حضور مریم السادات طبسی پژوهشگر و استاد دانشگاه پیام نور شیراز در تکیه شمس اندیشکده هیأت و آیینهای مذهبی برگزار شد.
طبسی در این نشست تخصصی ابتدای برای تبیین موضوع درباره اهمیت رسانه گفت: برای مقابله با یک پدیدهای که ممکن است برای ما تهدید شود، نیازمند شناخت دقیق از آن پدیده هستیم، عدم شناخت درست سبب خطای راهبردی برای مقابله با آن پدیده خواهد شد و حتی ممکن است بازخوردهای ما را به گونهای شکل دهد که نه تنها تهدید رفع نشود، بلکه سبب تقویت آن شود.
وقتی از رسانه به خصوص رسانههای ارتباط جمعی سخن میگوئیم، باید بدانیم که رسانههای جمعی امروزه به طور ناگزیر ما را احاطه کرده و بر ما تاثیر میگذارند، بنابراین در این جایگاه پرداختن به مقوله سواد رسانهای اهمیت بسزایی دارد.
وی در پاسخ به این پرسش که سواد رسانهای چیست؟ اظهار کرد: به طور کلی، شناخت نحوهی کار رسانهها و معنیسازی آنها، ساخته شدن واقعیت و گفتمانی شدن آن توسط رسانهها را سواد رسانهای میگویند، ما باید بدانیم حقیقت مطالب چگونه و از چه طریقی توسط رسانهها، گفتمای سازی میشود تا به دست مخاطب برسد. باید بدانیم که چه کسی، چه چیزی را، خطاب به چه کسی، از چه کانالی، و با چه تاثیری بیان میکند. این شیوه اولین الگو در علوم ارتباطات به شمار میآید که در معناسازی هرگونه ارتباط راهبردی است؛ بنابراین کسی که سواد رسانهای خود را ارتقا دهد کمتر در دام تکنیکهای «پروپاگانداس» رسانهای قرار خواهد گرفت. همچنین سبب میشود مخاطب در برابر تهدیدهای رسانهای منفعل عمل نکند و تعامل با رسانهها لذت بخش شود. از آنجا که رسانهها، مدلهای ارزشی قدرتمند خلق میکنند و بر زندگی اجتماعی و فردی و نوع تعامل انسانها تاثیر گذارند، ما باید نحوهی کار با آنها را بدانیم و اگر دانش کافی درباره ماهیت، تاریخچه، بنیانهای نظری و نحوهی عمل رسانهها نداشته باشیم، به یقین در این عرصه مغلوب خواهیم شد.
این کارشناس علوم ارتباطات درباره شیوهی افزایش سواد رسانهای گفت: با برگزاری دورههای آموزشی تا حدی سواد رسانهای افزایش مییابد و از این طریق افراد با سازوکار آن آشنا میشوند؛ اما نکته کلیدی و مفقوده در افزایش سطح سواد رسانهای «دانایی» است. دانایی از دانش و بینش بدست میآید و این دو در هم تنیده و بر هم تاثیرگذار هستند. دانش به معنای دانستن از طریق فکتهای علمی، همچون تجربه، مطالعه، آزمایش و مشاهده به دست میآید؛ اما بینش، یعنی انسان دارای قدرت استدلال باشد و بتواند ارتباطات پنهان میان عناصر سازندهی یک پدیده و رویداد را کشف کند و برای خود در آن حوزه صاحبنظر شود؛ بنابراین کسانی که دارای بینش هستند به دنبال کپیبرداری نخواهند رفت. نکتهی مهم در اینجا این است که بدون دانش نمیتوان به بینش رسید و بالعکس. ما درباره چیزی که اطلاعی از آن نداریم یا اطلاعات ما محدود است، دیدگاه و نگرش درست و کاملی نیز نخواهیم داشت. هر چه اطلاعاتمان دقیق و بیشتر شود سواد رسانهایمان افزایش خواهد یافت.
البته به طور طبیعی و به دلیل محدودیتها و محصور بودن در زمان و مکان به دانایی کامل نخواهیم رسید چرا که عینیت مطلق وجود ندارد و همه چیز تابع ذهنیتهای ما است، ولی میتوانیم سطح آن را ارتقا دهیم. ذهنیت ما را نیز فرهنگ، جامعه، خانواده، مدرسه، محله، قومیت، مذهب و... میسازد؛ لذا به تعداد انسانها روی کرهی زمین، نسبت به یک پدیدهی واحد، ذهنیتهای متفاوتی وجود دارد.
کاری که امروزه رسانهها در این زمینه به عنوان بازوی قدرتمند در دست صاحبان قدرت انجام میدهند، تمرکز و برجستهکردن وجوهی از یک واقعیت است، نه همهی آن. یکی از این روشها، برجستهسازی (Agenda-setting) است، یعنی رسانهها با بزرگ جلوه دادن برخی از رویدادها در قالب خبر، گزارش و تحلیل، تلاش میکنند بر آگاهی و اطلاعات مخاطبان خود آنگونه که خود میخواهند، تاثیر بگذارند.
وی با بیان اینکه رسانهها در دست صاحبان قدرت است و از این طریق افکار عمومی را رهبری میکنند، تصریح کرد: هر چه اطلاعات و آگاهی مخاطبان کمتر باشد، برجستهسازی روی آنها بیشتر تاثیر خواهد گذاشت.
استاد دانشگاه پیام نور شیراز با اشاره به روشهای اِعمال آزادی بیان در عرصه رسانه و ارتباطات یادآور شد: امروزه در کشورهای غربی محدودیت بیان وجود ندارد، همه چیز را میگویند، اما اینکه چگونه بیان میکنند و روش بیان آن مهم است که باید با آن روش آشنا باشیم. زیرا در غرب آنچه را که دوست دارند، بیشتر و بهتر دیده شود، با تکنیکهای رسانهای برجسته میکنند؛ از اینرو مخاطب آنچه را که آنها خواستهاند بهتر و بیشتر دیده شود، میبینند و براساس همان قضاوت خواهند کرد. به عبارتی امروزه رسانهها شاید نتوانند شما را مجبور کنند که «چگونه» فکر کنید، اما میتوانند وادار کنند که به «چه چیز» فکر کنید.
نکتهی مهم در این زمینه برای ما این است که گاهی ما خود به برجستهسازی اخبار در جهت اهداف دشمنان، کمک میکنیم، مثلا با پرداختن بیش از حد به مطلبی، ولو از دید انتقادی، باعث میشویم به سطح اول اخبار رسانهای برسد و ناآگاهانه به دشمنان برای رسیدن به اهدافشان کمک میکنیم.
طبسی با بیان اینکه نباید در دام معناسازی رسانهای دشمن افتاد، شیوهی مقابله با آن را افزایش دانش و بینش دانست و تصریح کرد: امروزه دیگر بزرگترین عامل قدرت در جهان «بمب اتم» نیست، بلکه «اطلاعات» است. هر کشوری که در حوزهی اطلاعات قویتر عمل کند، قدرتمندتر خواهد بود به همین علت گاهی خود اطلاعات به تهدید تبدیل میشود، چون جریان اطلاعات در دست صاحبان قدرت است و در سایه انفعال غفلت ما آنها از این ابزار علیه ما استفاده میکنند؛ بنابراین باید در مقولهی اطلاعات، دانش و بینش کافی داشته باشیم تا تهدیدهای دشمن را شناخته و با آن مقابله کنیم و دشمن از طریق جوسازیهای سیاسی و تبلیغاتی ما را گمراه نکند.
وی با بیان اینکه مطلع بودن افراد بستگی به سبک زندگی آنها دارد و در قالب یک فرایند تعریف میشود، تاکید کرد: فرآیند زندگی افراد در این بخش تاثیرگذار است، از اینرو سرانهی مطالعه، حساسیت نسبت به مسائل اجتماعی و فرهنگی، میزان تفکر، دقت، و تعمق در موضوعات، داشتن روحیهی پژوهش، بیان استدلال منطقی و تلاش برای دانستن در طول زندگی افراد بسیار اهمیت دارد؛ بنابراین برای اینکه نسل جوان ما منفعل نباشد، باید نحوهی تفکر و استدلال را به آنان آموخت تا بتوانند از فکر و عقیدهی خود دفاع کنند.
استاد دانشگاه شیراز در بخش دیگری از سخنان خود مدرنیته را یکی از دلایل و معضلات فرهنگی و رسانهای امروز جامعه برشمرد و یادآور شد: بسیاری از معضلات امروز ما معلول گفتمان مدرنیته است. مدرنیته یعنی همهی کشورهای توسعه یافته باید فرهنگ غربی را جایگزین فرهنگ بومی و سنتی خود کرده و سبک زندگی خود را مطابق با الگوهای زندگی غربی تغییر دهند.
پس از ناکامی برخی از سیاستهای گفتمان مدرنیته به ویژه در کشورهای آمریکای لاتین، مکاتب انتقادی علیه مدرنیته ظهور کردند که مکتب وابستگی یکی از آنهاست. نظریهپردازان این مکتب، وابستگیهای فرهنگی در کشورهای جهان سوم را مورد مطالعه قرار دادند و اعلام کردند که امپرالیسم سیاسی و نظامی امروزه جای خود را به امپریالیسم فرهنگی داده است و بزرگترین عامل رسیدن به این هدف، نابرابری در تکنولوژیهای ارتباطی میان کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه است. به همین دلیل اطلاعات به یک کالا تبدیل شده است و در این شکل جدید کشورهای توسعه یافته تلاش کردند با ترویج «مصرفگرایی»، جهانبینی، روش زندگی، و الگوهای فرهنگی، سیاسی، و اقتصادی خود را به کشورهای جهان سوم تحمیل نمایند و این کار را با کمک «رهبران افکار» انجام میدهند.
وی در ادامه این نشست تخصصی به بررسی موضوع فیلم «عنکبوت مقدس» پرداخت و گفت: این فیلم آنقدر از نظر تولید و محتوا ضعیف است که حتی بعید به نظر میرسد بتواند در گیشه موفق باشد. مضاف بر این محتوای توهینآمیز آن نسبت به عقاید مسلمانان نیز باعث شد که کمپانی نتفلیکس حاضر به سرمایهگذاری در آن نشود چرا که این کمپانی در ماجرای سریال خانهی پوشالی و رسوایی اخلاقی کوین اسپیسی به تجربه دریافته است شکستن هنجارهای اجتماعی خسارتبار است. اما رهبران افکار با سواستفاده از ندانستههای جوانان ما نسبت به حقایق جهان غربی و رویکردهای آنان نسبت به هنجارهای اجتماعی و با استفاده از تکنیکهای پروپاگاندا جامعه را هدف میگیرند تا فردگرایی را جایگزین جامعهپذیری نمایند.
آنها تلاش میکنند در راستای گفتمان مدرنیته و اهداف امپریالیسم فرهنگی مسئولیتپذیری در قبال اجتماع را کمرنگ کرده در رسوایی اخلاقی پیش آمده برای بازیگر آن، نوک تیز پیکان اتهام را به سمت جامعه بگیرند و با انگارهسازی وی به عنوان ققنوس، جایزهی فرمایشیاش در جشنواره کن را برآمده از قابلیتهای فردی و غلبه بر اجتماع برشمارند.
امروز برای مقابله با جریان اسلام هراسی نیازمند رهبران افکاری هستیم که مقبولیت جهانشمول داشته و از دانایی و تخصص برخوردار باشند تا شکاف میان قشر مذهبی و طیف خاکستری جامعه را پر کنند. اما متاسفانه بعضا دیده میشود رهبران افکار قشر مذهبی ما در این زمینه تلاشی نمیکنند و حتی گاهی با سخنرانیهای ضعیف باعث تزلزل این کار و شکاف بیشتر در جامعه شدهاند. ما باید به صورت علمی و دقیق با جریان اسلام هراسی مقابله کنیم و نگذاریم دشمنان این گونه فرهنگ اسلامی ما را مورد هدف و حمله خود قرار دهند، زیرا ما از یک فرهنگ غنی و قوی برخوردار هستیم که همان غربیها بهتر از خودمان ارزشهای فرهنگیمان را شناخته و مبتنی بر آن محتوای رسانهای تولید میکنند تا آن ارزشها را نیز مانند سایر چیزهایی که از ما دزدیدهاند، از آن خود کنند.
باید دانست فرهنگسازی یک پروژه و امر دستوری نیست، بلکه یک پروسه است که باید به صورت فرایندی و در طول زمان و با گسترش تخصص و دانایی به آن برسیم. ما در دانشگاهها و پژوهشکدههای علوم ارتباطات نیز دارای ضعف بوده و به جای گسترش این علم مدام در حال محدود کردن آن هستیم. امروزه میانرشتههای بسیاری از دل این رشته بیرون آمده و روشهای پژوهشی کیفی نوینی مانند قومنگاری، تحلیل روایت، تحلیل گفتگو و... معرفی شدهاند، اما میزان استفادهی ما از این روشها در پژوهشهای دانشگاهیمان چقدر است؟ وقتی ما در حوزهی نظریهپردازی نیز وابستهایم گونهای که همین نظریههای انتقادی که امروز از آنها سخن میگویم نیز متعلق به همان اندیشکدههای غربی است، چگونه میتوانیم در مقابل تهاجم فرهنگی و رویکردهای اسلامستیزانه مقابله کنیم؟
استاد دانشگاه شیراز با بیان اینکه آزادی بیان در رشد فرهنگ تاثیرگذاری است، خاطرنشان کرد: شیوه آزادی بیان مهم است. آزادی بیان به این معنا نیست که هر چه بخواهیم بگوییم، بلکه باید دقیق و درست و مبتنی بر استدلال منطقی سخن گفت و آن حوزه عمومی که هابرماس از آن نام میبرد نیز مبتنی بر همین نوع گفتگو است. برخی در جامعهی ما تصورشان چنین است که آزادانه هرچه خواستند بگویند، ولی کسی حق ندارد از آنها بازخواست کند. وقتی فردی میخواهد از غرب الگو بگیرد و آزادی بیان داشته باشد، باید بداند که در همان غرب، آزادی بیان هزینه دارد و کسی که سخن میگوید باید مسئولیت گفتههایش را بپذیرد.
وی به وظایف هیأتهای مذهبی و تشکلهای دینی برای مقابله با اسلام هراسی اشاره کرد و گفت: امروز برای مقابله با اسلام هراسی باید به تخصص و دانایی لازم برسیم و به جای رویکردهای سلبی به رویکردهای ایجابی روی بیاوریم. محصولات فرهنگی مناسب تولید و آن را به جهان عرضه کنیم و به دنبال اثبات و نمایش درست ارزشهای خودمان باشیم. این در حالی است که ما تمام تلاش خودمان را به دفع حمله دشمن معطوف کردهایم و مدام واکنشهای دفاعی نشان میدهیم. حتی همین کار را هم به درستی انجام نمیدهیم و بیشتر در پازل دشمن بازی میکنیم.
ما در قبال فیلم عنکبوت مقدس که فاقد ارزشهای هنری است خوب عمل نکردیم، به قدری نقد برگزار کردیم و راجع به آن مطلب و استوری نوشتیم که سبب شد خودمان در تار عنکبوت فیلم گرفتار شویم. حتی صدا و سیمای ما در نقد آن گزارش پخش کرد و ناخواسته برایش رپرتاژ آگهی رفت و آن را به سطح اول اخبار رسانهای و بیشتر دیده شدن و شناخته شدن رساند. این در حالی است که مخاطب اصلی این فیلم بیشتر اپوزسیونهای داخلی و خارج نشین است، حتی خودشان این فیلم را قبول ندارند، ولی به خاطر اهداف سیاسی به آن جایزه میدهند.
به گفتهی بزرگان سینما همچون ژان لوک گدار، جشنوارهی کن به دنبال تبلیغ زیبایی شناسی غربی است و این جشنواره مدتهاست از اهداف اولیهی خود یعنی مردمیبودن دور شده است. جشنوارهای معلوم الحال که بسیاری از فیلم سازان و نویسندگان برجستهی روس را که از مفاخر تاریخ ادبیات و هنرهای نمایشی جهان هستند به بهانهی جنگ روسیه و اوکراین سانسور میکند، پس اصلا عجیب نیست که با هدف و سیاست خاص به این فیلمهای ضعیف و اسلامستیز جایزه دهد.
امروز باید به جای کارهای سلبی به دنبال کارهای تولیدی و ایجابی باشیم. خوشبختانه برخی افراد در این زمینه اقدامهای خوبی انجام دادهاند، ما نباید اسیر فضای سازی رسانهای غرب قرار گیریم، این استراتژی غلط است.
این طبیعی است که دشمنان مشهد را هدف قرار دهند چرا که هم از بعد معنوی و هم اقتصادی نقش بسیار تعیین کنندهای برای جامعهی ایران و جمهوری اسلامی دارد. وظیفهی ما معرفی درست و جهانشمول امام رضا و زیباییهای آن برای مخاطب جهانی است، چون حمله دشمن به همین یک فیلم خلاصه نمیشود و آنها مدتها است به اشکال مختلف پروژه تخریب مشهد را در دستور کار قرار دادهاند. ما هنرمندان بزرگی مانند استاد فرشچیان داریم که در این زمینه کارهای ارزشمندی ارائه دادهاند، اما در حوزهی هنرهای نمایشی در برابر تکنیک، تخصص و هنر غربیها دارای ضعف بسیار زیادی هستیم که این معضل بیش از هر چیز ریشه در عدم ایدهپردازی و فیلمنامهنویسی حرفهای دارد که محصولات فرهنگیمان تبدیل به آثاری با ضعف ساختاری و محتوای شعاری نشود.
هیاتهای مذهبی به دلیل ارتباط زیادی که با بدنه جامعه دارند، در قله ارتباط رسانهای قرار دارند و بیش از همه نباید گرفتار جوسازیهای سیاسی و تبلیغاتی قرار گیرند و هر پیامی که به دست آنها میرسد باید ابتدا نسبت به آن بیاندیشند و نگاه کنند که از چه منبع، چه کسی، چه چیزی و از کجا گرفته شده است. علاوه بر این پرداختن به منبع در سواد رسانهای بسیار مهم است، بنابراین جوانان هیاتی نباید تکبعدی نگر باشند و لاز است نگاه جامع و چند بعدی به موضوعات داشته باشند و خود را به سلاح علم و تخصص مجهز کنند.
این گزارش حاکی است، این سلسلهنشستها با موضوع «سیاستگذاری و برنامهریزی فرهنگی در موضوع هیأت و آیینهای مذهبی» توسط اندیشکده هیأت و آیینهای مذهبی برگزار میشود.