گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو_ فرانک آرامی؛ "معلم بودن" برای این نسل با همه نسلها فرق دارد. اغلب دهه هشتادیها مدعی هستند که زودتر از سن معمولشان بزرگ شدهاند. میگویند: ما بیشتر از سنّمان میفهمیم، ولی کسی ما را جدی نمیگیرد. آنها در کلاس درس هم سعی میکنند این نکته را به معلم گوشزد کنند که بزرگ شده اند و میفهمند. مدام معلم را با سوالهایی که در ذهن دارند به چالش میکشند و به راحتی و فقط صرف اینکه معلم حرفی را میزند آن حرف را قبول نمیکنند و به دنبال تایید عقلی آن حرف میروند.
گلایه از شنیدهنشدن حرفهایشان
به عنوان یک معلم همیشه سعی میکنم بخش کوچکی از کلاس درسم به گوش دادن به صحبتهای دانش آموزان سپری شود. حرفهای دلشان بسیار است. میگویند گاهی اوقات به قدری احساس تنهایی میکنیم که برای فرار از مشکلات به خواب پناه میبریم میگویند از نظر خانوادهها مشکلات ما پیش پا افتاده و روی دلخوشی است و به خاطر همین ما را به راحتی درک نمیکنند و در آخر هم به جای صحبت، کار به بحث و جدل میکشد. در مدرسه هم معمولا یا مشاور حضور ندارد و اگر هم حضور داشته باشد کمک چندانی به ما نمیکند.
اغلب دانشآموزان درگیر روابط عاطفی هستند و در این روابط سردرگم اند. بیشتر برای اثبات بزرگی و بودن با همدمی که بتواند آنها را بشنود و درک کند درگیر روابط عاطفی میشوند.
هویت و کنکور!
اطرافیان مدام در گوش دانش آموزان رشته تجربی تکرار میکنند که رسالت آنها در پزشک شدن است به همین خاطر آنها اکثر مواقع سر کلاس میگویند:« ما فشار روانی زیادی را از سمت اطرافیان و مدرسه تحمل میکنیم همه آنها مدام تکرار میکنند که تو باید پزشک شوی در غیر این صورت تمام زحماتت هدر رفته است. انگار تمام هویت ما را در دکتر بودن خلاصه کرده اند!»
در رشته انسانی هم وضعیت به همین ترتیب است اکثر خانوادهها از فرزندان خود میخواهند که معلم یا وکیل شوند. در یکی از کلاسهایم دانش آموزی دارم که عاشق هنر و عکاسی است. او میگوید: «وقتی با ذوق و شوق تمام و پس از ساعتها دقت چند عکس هنری میگیرم و به اطرافیان نشان میدهم نه تنها من را تشویق نمیکنند بلکه با طعنه میگویند: به جای این کارها برو درستو بخون! »
حکمرانی فضای مجازی
از صحبتهای دانش آموزان و نحوه برخوردشان با مسائل مختلف این طور به نظر میرسد که فضای مجازی و محتوای آن به شدت روی آنها تاثیر گذار است. اظهارنظرشان درباره موضوعات مختلف ناشی از مطالبی است که در فضای مجازی میچرخد.
یکبار از آنها پرسیدم آخرین کتابی که خواندهاید چه کتابی بوده است؟ اکثریت یادشان نمیآمد که چه کتابی خواندهاند و میگفتند: «همین کتابهای درسی رو بخونیم باید کلامونو بندازیم بالا. »
علاوه براین بخشی از سبک زندگی آنها نیز تحت تاثیر همین فضای مجازی شکل گرفته است. در کلاس درس، بیشتر دختران، عزت نفس کافی ندارد. از ظاهر خود ایراد میگیرند و به سمت کمال گرایی حرکت میکنند. فکر میکنند وقتی مورد قبول و پذیرش جامعه هستند که از هر لحاظ بخصوص به لحاظ ظاهری زیبا و بدون نقص باشند.
حال که آینده ایران به دست این نسل و نسلهای بعدی ساخته میشود باید اندیشید که چگونه باید روی آنها سرمایه گذاری کرد. ادعای این دانش آموزان درست است، بزرگ شده اند و فقط در فکر درس خواندن نیستند. آنها میخواهند در مسائل مختلف فکر کنند، حق طلب و کنجکاو باشند و نظام آموزشی نباید این را نادیده بگیرد.