به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، امیر حمزه نژاد، خبرنگار و فعال رسانهای طی یادداشتی با عنوان «» نوشت: شاید پیش داوری و حرکت جلوتر از وقایع از جمله ویژگیهای امروز جامعه رسانهای کشورمان اعم از رسانهها و فعالان رسانهای و شبکههای اجتماعی باشد. در ماجرای قتل «داریوش مهرجویی» کارگردان بنام کشورمان این موضوع بسیار محسوس است. گمانهزنی رسانهای یکی از راههای پر کردن خلاءهای اطلاعاتی است. جایی که مردم دوست دارند درباره آن حرف بزنند، اما اطلاعات موثقی در میان نیست این رسانهها هستند که با گمانهزنیهای خاص خودشان به اذهان عموم شکل میدهند، اما باید گمانهزنیهای مالوف که بیشتر مقدمه چینی برای رسیدن به اصل واقعیت رویدادهاست را از پیشداوریهای عمدتا سیاسی جناحی و چسبندگی سیاسی در تحلیلهای مختلف تفکیک کرد.
پلیس با وجود وقت اندکی که در دست داشته سعی کرده سرنخهایی از موضوع این قتل خونین بدست بیاورد و فی الفور در این حوزه اطلاع رسانی کند، اما برخی از رسانهها و فعالان مجازی بدون رعایت نکات مهم حرفهای در رسانهها فضای خلاء اطلاعاتی را وارد فاز آنارشی و هرج و مرج خبری کرده اند. قطعا افکارعمومی تشنه شنیدن خبر در این موضوع است، اما برای ارضای حس کنجکاوی جامعه نباید پیش داوریهای سیاسی امنیتی را در فضایی که ممکن است تا حد یک قتل شخصی در واقعیت تقلیل یابد، وارد کرد.
برخی از رسانههای رسمی حتی به سراغ بدترین سناریوهای سیاسی امنیتی رفته و با بازنمایی این موارد سعی کرده با بالا بردن میزان و دوز هیجانات و احساسات اجتماعی در این خصوص جلب توجه کنند. از این روست که دیده میشود یکی از روزنامههای رسمی کشور در یک تشبیه عجیب ماجرای قتل داریوش مهرجویی و همسرش را به جریان قتلهای زنجیرهای و قتل داریوش فروهر و همسرش نسبت دهد و به نهادهای امنیتی و پلیس هشدارداده که احتمال این موضوع را دور از تصور نبینند!
اینکه با این تشبیهسازی و بدون استدلال لازم و جلوتر از وقایع به افکارعمومی سرو شکلی عجیب و غریب بدهیم نه تنها کمکی به حل پرونده و مکشوف شدن آن نمیکند بلکه بیشتر با شرطی سازی جامعه، اذهان عموم را منتظر وقایع ناگوار و بسیار مهلکی میکنیم که با روشن شدن حقیقت ماجرا ممکن است جامعه راضی به دانستن اصل وقایع نشوند وهنوز منتظر موضوع هولناک دیگری باشد.
درواقع همین رسانهها با تزریق بیش از حد هیجانات ژورنالیستی و اغواگری رسانهای جامعه را از اصل واقعیت دور ساخته و بیشتر از اینکه جامعه را به سمت واقع نگری و روشن شدن حقایق رهنمون سازند، آنان را وارد یک فضای شایعهزده میکنند.
به نظر میرسد که رسانههای مختلف خصوصا روزنامهها و جراید رسمی در این حوزه باید با احتیاط بیشتر حرکت کرده و واقعیت را فدای سیاسی کاری رسانهای خود نکنند. جامعه و خصوصا جامعه رسانهای کشور باید صبر و شکیبایی برای رسیدن به واقعیات را فرا بگیرند که این موضوع یکی از مهمترین مولفهها و تمرینات در جامعه مدنی برای رسیدن به جامعه ایده آل و حقیقت یاب است.