گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - فاطمه قربانی رضوان؛ سوالی که بعد از تماشا کردن آخرین قسمت از سریال مگه تموم عمر چند تا بهاره برایمان پیش میآید این است؛ واقعا مگه تموم عمر چند تا بهاره؟! سوالی که ما را رو به روی بسیاری از رفتارها و گفتارها قرار میدهد.
سروش صحت پس از ساخت فیلم سینمایی جهان با من برقص شیوه جدیدی را در کارنامه کاری خود آغاز کرد. او با ساخت سریال نمایش خانگی مگه تموم عمر چند تا بهاره نشان داد که شیوه جدید و البته خاصی را در پرداخت و نگاه به مفاهیم دارد و حالا در جدیدترین سریال خود این شیوه را از نام اثر شروع کرده و در جای جای سکانسها گنجانده است.
شاید باید به شیوه تفکری همچون سروش صحت علاقمند بود تا نوع پرداخت او در فیلمنامه و کارگردانی را ضعف ساختار و محتوا ندانست. درواقع صحت تعمدا در شخصیت پردازی و روایت داستانی یک عدم انسجام و یا بازیهای خاص که میتوان آن را نوعی از اجرا در مرز باریک اجرای تئاتری و اجرای تلویزیونی دانست استفاده کرده است.
سریال مگه تموم عمر چند تا بهاره داستان خاصی ندارد، اما نمیتوان آن را داستانی بدون هدف دانست. سروش صحت در ۲۵ قسمت به نمایش روند یک زندگی عادی در جریان زمان میپردازد تا به یک جمله برسد؛ مگه تموم عمر چند تا بهاره؟!، و در پاسخ به این سوال است که بسیاری از تنشها و درگیریهای فیلم در کوتاهترین زمان ممکن حل میشود.
شاید برای مخاطب در طول تماشای سریال پیش آمده باشد که اگر یکی از اتفاقات و کشمکشهای سریال در واقعیت زندگی رخ میداد حتما منجر به تنشی بزرگ در خانواده میشد، اما در این سریال در کمترین زمان ممکن با سعه صدر چالش حل و تنش خاصی رخ نمیدهد. درواقع اینگونه برداشت میشود که نگاه کارگردان در هر قسمت بر زنده کردن این نکته است که زندگی کوتاهتر از آن است که حتی لحظه ای از آن با تنش و کشمکش و کدورت بگذرد. اگرچه که با تمام این توصیفات برخی شوخیهای جنسی و تکه کلامهای توهین آمیز در طول سریال دیده میشود و غیر قابل چشم پوشی است.
شخصیتهای این سریال نیز قابل توجه هستند. صحت در قسمت نخست (پایلوت) که طولانیترین قسمت نیز بود به معرفی کامل شخصیتها و نسبت آنها با یکدیگر میپردازد و سعی دارد ویژگیهای رفتاری بارز آنها را مختصر و مفید معرفی کند. اگرچه در این سریال تعداد شخصیتها کمی بالا به نظر میرسد، اما هر کدام در جای درست خود ایستاده اند و نماینده نوعی از تفکر و رفتار و اخلاق معرفی میشوند.
همین تنوع شخصیت پردازی شاید فیلمنامه اثر را غیرمنسجم نشان بدهد، اما هر قسمت از سریال زنجیرهای از خرده داستانهایی را شکل میدهد که به یک کل واحد میرسند؛ و آن نوع نگاه کارگردان به اتفاقات و شیوه مواجه با آن است.
جان بخشی به هر یک از شخصیتهای سریال همان چیزی است که نبض سیر داستان را نگه داشته است. شخصیتهای عجیبی که دور یکدیگر جمع شده اند و در عین داشتن رفتارهای عجیب و غریب شخصیتهای خاصی را خلق کرده بودند که هم دوست داشتنی بودند و هم مخاطب را با خود همراه کرده بود.
پازل شخصیت پردازی خلاقانه را دیالوگهای خاص و دقیق سریال تکمیل کرده است. دیالوگها به شکلی نوشته شده است که فضای سورئال و خاص اثر قابل قبول و جذاب برای مخاطب است. این قدرت سروش صحت در نویسندگی در کنار کارگردانی با شیوهای جدید نشان از مسیری دارد که او پیدا کرده و قصد تقویت آن را دارد.
کمدی سروش صحت اثری قهقه آور نیست و یک کمدی زیر پوستی را ارائه میدهد. درواقع سریال با خلق موقعیتهای شاد و جاری در جریان زندگی مخاطب را با خود همراه میکند؛ و این نوع از کمدی اثر صحت را در اجرا خاص کرده است تا ما با سریالی که به زور قصد خنداندن مخاطب را دارد مواجه نباشیم.
طراحی صحنه و لباس نیز هوشمندانه انتخاب شده است و کاملا در خدمت فضای سورئال کمدی اثر قرار گرفته است. با دقت در هر قسمت، نوع پوشش و رنگ لباس شخصیتها هم در خدمت نوع رفتار و خلقیات کاراکتر اثر است. این موضوع در کنار کارگردانی دقیق و حرفهای صحت سبب شده که این سریال یک سر و گردن بالاتر از آثار کمدی در حال پخش باشد.
در پایان باید گفت سروش صحت توانسته یک سریال کمدی شریف را بسازد تا به مهمترین سوال ذهنی اش یعنی مگه تموم عمر چند تا بهاره؟! پاسخ دهد. پاسخی که مخاطب بعد از تمام شدن سریال خود به این نتیجه میرسد که واقعا مگر تمام عمر چقدر است که به غم و غصه طی شود. شاید باید در کنار تمام اتفاقات بد زندگی کمی مکث کرد و از خود همین سوال ساده را پرسید و در جریان موسیقی زندگی ادامه داد.