به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: واکنش همزمان ایران به سه موقعیت تروریستی در پاکستان، عراق و سوریه بازتاب گستردهای در سطح بینالمللی و منطقهای ایجاد کرد. عمده تحلیلها دائر مدار قدرت عملیاتی ایران و اراده آن به کنش و واکنش فعال بود. واقعیت هم این است که در منطقه ما نه ماجرای تروریسم پایان یافته و نه ضرورت مقابله با آن به فرجام رسیده است. دلیل آن هم این است که ماده بینالمللی و ماده منطقهای تروریسم علیرغم ضربات شدیدی که دریافت کردهاند، هنوز از میان نرفتهاند؛ بنابراین ضرورت دفاع هنوز به قوت خود باقی است.
حضرت امام خمینی - رضوانالله تعالی علیه- از همان آغاز تأسیس رژیم غاصب اسرائیل، خطر صهیونیسم را برای جوامع اسلامی یادآور شدهاند. کما اینکه از همان آغاز نهضت اسلامی خود در سال ۱۳۴۱، خطر آمریکا و نظام سلطه برای کشور و جهان اسلام را تذکر دادهاند. به کار بردن واژه «شیطان بزرگ» بر این اساس صورت گرفته است. کما اینکه واژه «جرثومه فساد» را برای اسرائیل به کار بردند و گاهی هم آن را شیطان اصغر یا شیطان کوچکتر خطاب میفرمودند. به هر حال واضح است که آمریکاییها در کار توطئه علیه مسلمین و بهخصوص آن بخش پویاتر مسلمانان باشند. از اینرو در پی ضربه سنگینی که هفته پیش به ارکان اطلاعات ویژه رژیم غاصب در شمال عراق خورد، رژیم غاصب دیروز در سوریه و لبنان علیه نیروهای ایرانی و فلسطینی دست به جنایت زد. این طبیعی است، مهم این است که طرف مقابل آن که جوامع مسلمان میباشند، توجه لازم را داشته باشند. در این خصوص گفتنیهایی وجود دارد:
۱- ایران پیش از این هم به کانونهای فساد از جمله مراکز متعلق به آمریکا و مناطق تحت اشغال اسرائیل و مراکز تجمع عوامل تکفیری و تروریستی در پاکستان، عراق و سوریه حمله نموده و نوعاً بهطور رسمی هم از اقدام خود خبر داده بود. حمله به پهپاد آمریکایی - گلوبال هاوک - به دلیل تجاوز به آسمان ایران و حمله سنگین به پایگاه تحت اشغال عینالاسد در واکنش به ترور شهید سلیمانی در فرودگاه بغداد، حمله به بلندیهای تحت اشغال جولان در تلافی به شهادت رساندن شش نفر از نیروهای ایرانی در پایگاه تیفور ارتش سوریه، حمله سنگین به مرکز تجمع تکفیریها در دیرالزور به تلافی اقدام عملیاتی تروریستها علیه مجلس شورای اسلامی و حرم مطهر حضرت امام (ره) و نیز حملات مکرر به مراکز تجمع ضدانقلاب در استان سلیمانیه عراق و تعقیب اشرار ضدایرانی در خاک پاکستان از این قرار میباشند. اما عملیات تلافیجویانه همزمان ایران در سه کشور و بهخصوص آنچه در حمله به چند موقعیت وابسته به رژیم غاصب در استان اربیل عراق صورت گرفت، در نوع خود جدید به حساب میآید.
حمله برونمرزی همزمان، عمق توانایی واکنشی ایران را به خوبی نشان داد و این موضوع را آشکار کرد که اگر کشوری در همسایگی ایران قرار داشته باشد و درهای خود را به روی تروریستهای ضدایرانی اعم از آنکه بینالمللی، منطقهای و یا حتی محلی باشند، باز کند، نمیتواند از تبعات اقدامات خود فرار نماید؛ بنابراین اگر روزگاری هم به دلیل ملاحظات همسایگی، در موضوع مقابله ایران تعللی صورت گیرد، این تعلل دائمی نیست و در لحظهای میتواند تبدیل به صحنه رویارویی سخت ایران گردد. اقدام همزمان ایران علیه چند موقعیت مرتبط با اسرائیل در استان اربیل که تحت سلطه خانواده بارزانی است و علیه گروههای تکفیری تحریرالشام و داعش در شمالغرب سوریه از فاصله ۱۲۰۰ کیلومتری، از خوزستان ایران و علیه یک گروهک شرور تروریستی در استان بلوچستان پاکستان در واقع یک «بسته موازنهساز» بود. چرا که اقدام ایران فقط سه نقطه را هدف قرار نداد بلکه اصل واگذاری زمین برای تهدید دیگران و پذیرش نقش نیابتی و یا پذیرش نقش میزبان در تهدیدات علیه هر کدام از کشورهای منطقه را مورد تهدید جدی قرار داد. آنان که سهمی در رفتوآمد صهیونیستها به منطقه دارند و آنان که دفتر و موقعیتی به آنان و یا به دیگر تروریستها دادهاند، باید بدانند ممکن است در معرض اقدامات مشابه قرار گیرند چرا که امنیت ملی مقوله قابل اغماض و قابل معامله و معاوضه نیست.
۲- اقدام عملیاتی ایران علیه سه نقطه در شهر اربیل از این حیث تازگی داشت که ایران تاکنون در مرکزیت اقلیم کردستان و موقعیتهای ایجاد شده خارجی مرتبط با اقلیم وارد عمل نشده بود. پیش از این، اقدامات واکنشی ایران به مناطقی در شرق استان سلیمانیه محدود بود و طرف حمله ایران هم گروهکهای ضدایرانی بودند و عملیات نظامی هم در قالب درگیریهای دوطرف مرز قابل تعریف بود. اما اینک اولاً ایران به جای استفاده از الگوی درگیری مرز با مرز، چندین موشک بالستیک را به اهدافی در فراسوی مرزها شلیک کرده، ثانیاً این حمله در مرکز اقلیم کردستان صورت گرفته و ثالثاً مخاطب حمله به جای عوامل تروریست ایرانی، عوامل تروریست اسرائیلی بوده که البته با سران اقلیم هم روابط حساسی داشتهاند. این ویژگیها، عملیات نظامی اخیر ایران را خاص کرد تا جایی که وزیر خارجه کرد عراق را که عضو حزب دموکرات و وابسته به طیف «مسعود بارزانی» میباشد، به اتخاذ مواضع تند کشاند که البته نخستوزیر عراق طی عبارتی جبران مافات کرد و با تعدیل مواضع او، حساب دولت را از اظهارات وزیر سهمیهبندی شده خارجه جدا کرد. عراقیها با توجه به اطلاعاتی که خودشان از دست داشتن عوامل اسرائیلی که با حزب بارزانی هم رفتوآمد داشته و در انفجارات و اغتشاشات ضدایرانی هم سهیمند، به ما داده اند، باید علیه این جریان وارد عمل میشدند. این در حالی است که در اسفند ماه سال گذشته و زمانی که مشخص شد فرماندهی آشوبهای پاییز ۱۴۰۱ ایران در کردستان عراق بوده، ایران و عراق طی یک توافق راهبردی بر لزوم جمعآوری موقعیتهای ناامنساز تأکید کردند؛ بنابراین اقدام ایران با توافق انجام شده، منطبق بوده است. اگر مسعود بارزانی دلسوز جمعیت کرد و نگران به خطر افتادن امنیت آنان است، باید به مقتضای این نگرانی، مانع تحرکات ضدایرانی در منطقه اقلیم - به هر شکلی که باشد- گردد.
۳- اقدام ایران علیه مرکز تجمع یک گروه شرور که دارای ریشه ایرانی در شرق کشور است هم از این قاعده پیروی میکند. بدون تردید ما پاکستان را کشور دوست خود دانسته و در منازعاتی که طی حدود ۷۷ سال که از تأسیس آن میگذرد، با دشمنان خود داشته، کنار اسلامآباد بوده و در مصیبتهای طبیعی هم غمخوار آنان بودهایم. اینک هم روابط ایران و پاکستان در سطح قابل قبولی است. اما چه کنیم با همسایهای که وقتی با اعتراض ما مواجه میشود، از وظیفه کنترل تروریزم و عدم سرازیر شدن حوادث تروریستی علیه ایران طفره رفته و وانمود میکند قادر به کنترل استان پهناور جنوب غربی خود یعنی بلوچستان (به مرکزیت کویته) نیست این در حالی است که هیچکس ارتش پاکستان را که برای مقابله با حملات سنگین هند به پاکستان طراحی شده و آموزش دیده است، ضعیف نمیداند. کما اینکه این ارتش بارها در شناسایی رد پای مجرمین و برخورد فوری و سخت با آنان، آزمون موفق خود را پس داده است. اما چرا در این صحنه اظهار ناتوانی مینماید؟ عمدهترین دلیل و قویترین مستند این است؛ دولت پاکستان از پروژههای امنیتی ارتزاق میکند.
براساس یک سند تاریخی که میان رئیس سابق دستگاه امنیتی سعودی و رئیس وقت ایاسای پاکستان امضا شده، سرویس پاکستان متعهد گردیده مانعی بر سر راه حرکت عوامل تروریستی به سمت مرز ایران ایجاد نکند. این در حالی است که عربستان سعودی هم مثل پاکستان نفع مستقیم و نقدی در رابطه با تهدید امنیتی ایران ندارد و پیامد اقدامات ضدامنیتی علیه همسایه خود هم آنقدر زیاد است که آنان را از طراحی و پشتیبانی بدون دلیل یک گروه تروریستی باز بدارد. پس میتوان گفت در اینجا عربستان واسطه یک کشور شرور است که از نفوذ آن در پاکستان برای کمک به اجرای طرحهای یک رژیم شرور در فراسوی مرزهای مشترک ایران، پاکستان و عربستان استفاده میکند. این رژیم شرور، اسرائیل است. کما اینکه سندی هم دال بر این وجود دارد.
ایران بعد از تذکرات و پس از آنکه در همین هفتههای اخیر از سوی این گروههای اجیر متحمل خساراتی شد، چه کاری باید انجام میداد؟ از آنجا که اقدام ایران علیه یک گروه تروریستی ایرانی بوده و نه علیه اتباع پاکستان، قاعدتاً باید مورد استقبال اسلامآباد و ارتش آن قرار میگرفت و البته اظهارات گرم روز جمعه وزیر خارجه و رئیس شورای عالی امنیت آن کشور هم نشان داد، اقدام ایران را یک مشکل امنیتی برای خود ارزیابی نمیکنند. واقعه رفت و برگشتی هفته گذشته میان ایران و پاکستان باید این نکته را به اسلامآباد تفهیم کرده باشد که زمان پروژهبگیری و ارتزاق از امنیت همسایگان به سر آمده است.