به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو_ ندا زارعی: ناترازی انرژی که در سالهای گذشته در حاملهای مختلف خود را نشان داده است، موضوعی جدی بهشمار میرود که باید برای از بین رفتن آن برنامههای قابل اجرا تدوین شود. چرا که ادامهدار بودن این روند، ناترازی را به یک بحران تبدیل خواهد کرد.
به همین دلیل، درباره ناترازی انرژی و راهکارهایی که باید در مقابل آن به کار گرفته شود، با محمدعلی قدیری کارشناس حوزه انرژی به گفتوگو پرداختیم.
دانشجو: در سالهای اخیر موضوع ناترازی انرژی به یکی از چالشهای کشور تبدیل شده است. به نظر شما این چالش چگونه ایجاد شد؟ از زمانی جدی و تشدید شد؟
وقتی از ناترازی انرژی صحبت میکنیم، بحث ناترازی گاز طبیعی، بنزین، برق و گازوئیل مطرح میشود که در حال حاضر در حوزه انرژی به یک تهدید تبدیل شده است. اگر این روند ادامهدار باشد، ناترازی تشدید میشود و به یک ابرچالش در بحث انرژی تبدیل میشود.
شاید بتوان گفت سنگبنای این ناترازی از دو دهه پیش در اوایل دهه هشتاد گذاشته شد که قیمت حاملهای انرژی را تثبیت کردند. در این سالها هیچ ایدهای برای افزایش قیمت عادلانه حاملهای انرژی نداشتند. هیچ ایدهای برای طرحهای بهرهوری انرژی نداشتند و دغدغه اصلی دستگاههای متولی ما، بهرهوری مصرف نبود. این اتفاق باعث شد که در تمام این سالها به بهانه مسائل اقتصادی، جرات اصلاح الگوی مصرفی در کشور را نداشته باشند. از طرفی اختلاف قیمت عجیبی بین حامل انرژی مخصوصا بنزین و گازوئیل، در داخل و خارج از کشور ایجاد شد.در نتیجه همه اینها باعث شده که ما قاچاق بنزین و گازوئیل داشته باشیم. بهطور میانگین عددی حدود ۱۵ الی ۲۰ میلیون لیتر در روز قاچاق داریم که عدد قابل توجهی است.
در بحث انرژی، ما بدمصرف هستیم. سرانه مصرف انرژی در ایران ۱۴۳ گیگاژول است در صورتی که میانگین آن در دنیا ۷۰ گیگاژول است؛ یعنی ما دو برابر میانگین جهان انرژی مصرف میکنیم.
در بحث گاز طبیعی نیز حدود ۷۵۰ میلیون مترمکعب در روز تولید میکنیم. درصورتی که تقاضای کشور حدود ۹۰۰ میلیون مترمکعب است، یعنی ۱۵۰ میلیون مترمکعب بیشتر از تولید. ۳۰ درصد از کل گاز مصرفی در کشور توسط بخش نیروگاهی، ۳۰ درصد توسط بخش تجاری_خانگی و ۳۰ درصد هم توسط صنایع مصرف میشود. در ۵_۶ سال گذشته، سالانه ۵ درصد مصرف گاز طبیعی در این سه بخش افزایش یافته و میادین پارس جنوبی نیز دچار افت فشار شده است. یعنی هر سال اختلاف بین تولید و مصرف در کشور بیشتر شده و ناترازی افزایش پیدا میکند. بهطوری که در روزهای سرد سال ناترازی به ۲۵۰ میلیون مترمکعب نیز میرسد.
دانشجو: این ناترازی چه پیامدهایی را به دنبال دارد؟
ناترازی باعث میشود گاز صنایع را قطع کنیم؛ برای نیروگاهها گاز نداشته باشیم و از گازوئیل و نفت کوره استفاده کنیم که باعث آلودگی هوا میشود. قیمت گازوئیل که در نیروگاه مصرف میشود بیش از دو برابر گاز طبیعی است و یک عدم النفع چند میلیارد دلاری دارد اما کسی متوجه آن نیست.
برای تزریق به میادین گازی هم نیاز به گاز طبیعی داریم اما به دلیل اینکه کمبود داریم، نمیتوانیم نفت بیشتری استخراج و صادر کنیم. با توجه به اینکه به عراق و ترکیه صادرات داریم، در تعهدات صادراتی خود نیز دچار مشکل میشویم. در طول سال حدود ۲۰ میلیارد دلار از صادر نکردن گاز طبیعی به کشور خسارت وارد میشود.
در حال حاضر میانگین مصرف و تولید ۱۲۵ و ۱۱۰ میلیون لیتری در روز، باعث ایجاد ناترازی ۱۵ میلیون لیتری شده است. این ناترازی باعث ایجاد عدمالنفع ۱۵۰ هزار میلیارد تومانی برای کشور شده است.
در بحث گازوئیل، تا ۳_۴ سال گذشته میانگین ۱.۸ میلیون لیتر در روز صادرات داشتیم اما در حال حاضر کاملا سربهسر شدهایم و همان ۱۱۲ میلیون لیتری که تولید میکنیم را در داخل مصرف میکنیم؛ حتی در ایام سرد سال واردات هم داریم. وقتی ما گاز برای نیروگاه نداشته باشیم، باید گازوئیل استفاده کنیم که علاوه بر عدمالنفع صادراتی مجبور به واردات هم هستیم. در مجموع برای این حاملها ۱۳۰ میلیارد دلار یارانه داده میشود که ۲ تا ۲ و نیم برابر کل بودجه است.
دانشجو: یارانه انرژی که پرداخت میشود چه تاثیری دارد؟
دهکهای ثروتمندتر، بیش از بقیه دهکهای جامعه از یارانه انرژی بهرهمند میشوند. یارانه، یک ابزار برای ایجاد عدالت است اما در کشور ما تبدیل به ابزاری شده برای اینکه دهکهای ثرومند جامعه را بهرهمند کنیم. از طرفی تورمی که به پشتوانه ناترازی انرژی در کشور ایجاد میشود، دهکهای پایین را بیشتر تحت تاثیر قرار میدهد. یعنی با دادن یارانه، کاملا بر خلاف سیاستهای عدالت اجتماعی حرکت میکنیم و به ضریب جینی دامن میزنیم.
دانشجو: چه راهکارهایی برای از بین بردن یا کاهش ناترازی وجود دارد؟ آیا افزایش تولید راهحل این چالش است؟
در حال حاضر یک طیفی در کشور میگویند باید تولید را افزایش دهیم و با مصرفکننده کاری نداشته باشیم. در بحث ناترازی، ما باید این موضوع را در رسانهها برجسته کنیم تا مردم نیز این تهدید را درک کرده و به بهینهسازی مصرف اهمیت دهند. آشنایی نداشتن مردم با این موضوعات باعث شده که دولت جرات انجام اصلاحات در حوزه انرژی را نداشته باشد. مسئوولان رده بالای کشور نیز در این موضوع حساسیتی ندارند.
ظرفیت تولید بنزین پتروپالایشگاه شهید سلیمانی، ۶ میلیون لیتر در روزاست. سالانه یک و نیم میلیون خودرو جدید نیز وارد بازار میشود که میزان مصرف آنها برابر با ۶ میلیون لیتر است. برای ساخت این پتروپالایشگاه هفت سال زمان نیاز داریم. اگر فرض کنیم هزینه ساخت این پالایشگاه هفت میلیارد دلار است، یعنی ما باید سالانه یک پالایشگاه تاسیس کنیم تا نیاز این تعداد خودوریی که وارد مدار میشود را جبران کند. انگار که ما هفتاد میلیارد دلار باید هزینه صرف کنیم که این مصرف سالانه ۳.۳ درصد جبران شود. اگر سیاستهای الگوی مصرف انرژی تغییر نکند، هرچقدر هم که تولید افزایش پیدا کند، باز هم ناترازی ایجاد میشود.
در بحث میادین، میزان سرمایهگذاری برای بهینهسازی کمتر از هزینه فشارافزایی است. بهینهسازی به این معنی نیست که نباید پالایشگاه تاسیس کنیم و ظرفیت تولید را افزایش دهیم؛ بلکه باید برای حل مسئله ناترازی بهینهسازی را در اولویت قرار دهیم. باید به سمتی برویم که سیاستهای قیمتی را برای حاملهای انرژی درنظر بگیریم که مصرفکننده، انگیزه بهینهسازی داشته باشد و در مقابل کاهش مصرف خود، سود کند. حتما مسیر کاهش ناترازی از سیاستهای قیمتی عبور میکند اما باید اینقدر هوشمندانه باشد که علاوه بر درنظر گرفتن تابآوری صنایع، از قاچاق نیز جلوگیری کند.
دانشجو: به تفکیک برای هر کدام از حاملهای انرژی چه کاری میتوانیم انجام بدهیم؟
در حال حاضر مشخص نیست که هرکسی چه مقدار بنزین مصرف میکند اما وقتی همه مجبور باشند از کارت سوخت استفاده کنند، برای سیاستگذار کاملا شفاف است که کدام دهک از جامعه چقدر بنزین مصرف میکند.
در بحث گازوئیل ما باید به سمتی برویم که تخصیص این حامل انرژی بر اساس عملکرد باشد. گازوئیل را به بخشی میدهیم که دوست داریم فعالیت داشته باشد و بر اساس عملکرد نیست. در نتیجه مصرفکننده نیز انگیزه بهرهوری ندارد.
بیشترین یارانه انرژی، برای گاز طبیعی مصرف میشود. یک بخشی از گاز را به صنایع و یک بخشی را به بخش خانگی میدهیم. در بخش صنایع، مصرفکننده، بهینه مصرف کردن گاز را در اولویت آخر خود گذاشته است. با اینکه میداند در فصل سرد سال گاز قطع میشود اما باز هم بخاطر سیاستهای قیمتی که وجود دارد، به این موضوع توجه نمیکند.
در بخش صنایع، نیاز نیست که ۱۲۰ درصد قیمت افزایش پیدا کند. طبق ماده اصلاح الگوی مصرف که به جریمه صنایعی که بیش از استاندارد مصرف میکنند اشاره میکند، میتوان صنایع مختلف را جریمه کرد.