گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو: طی روزهای اخیر یکی از موضوعاتی که در محافل رسانهای و فضای مجازی برجسته شد نحوه بازگشت یک ایرانی از منطقه اقلیم کردستان عراق به کشور بود، بهزاد خسروی! عضو سابق حزب منحله دموکرات کردستان ایران.
داستان به این ترتیب بود که پس از انتشار خبر بازگشت خسروی به ایران، برخی رسانههای فارسی و کُرد زبان خارجنشین روایتی را از این موضوع مطرح کردند با این مضمون که گویا مسئولان اقلیم کردستان عراق متعاقب توافقنامه امنیتی میان ایران و عراق که در اسفند ۱۴۰۱ منعقد شد و بر اساس یکی از بندهای آن مقرر شده اعضای جنایتکار ضد انقلاب کُردی به ایران استرداد شوند، این روند آغاز شده و خسروی نیز اولین فرد استرداد شده است.
همزمانی این اتفاق با انتشار اخبار و تصاویر تخلیه مقرات کومله ذیل توافق امنیتی، روایت تعریف شده از سوی رسانههای مزبور را باورپذیر کرده بود. در عین حال هم با توجه به اینکه بازگشت خسروی به ایران از سوی اتحادیه میهنی کردستان عراق انجام شده بود، این نکته دستخوش رقابتهای میان پارتی (حزب دموکرات کردستان عراق) و اتحادیه میهنی قرارگرفت و رسانههای ضدانقلاب نیز با سوار شدن روی موج این مسأله، تلاش کردند اینطور القا کنند که اتحادیه میهنی طی هماهنگی کامل با ایران بهزاد خسروی را تحویل داده است.
البته آنها به سناریوی خود شاخ و برگی هم اضافه کرده و گفتند که خسروی در یکی از زندانهای ایران به سر میبرد و در حال تحمل شکنجه است تا با مظلوم نمایی بتوانند فضایی تاریک و دردناک برای مخاطب ایجاد کنند. در کش و قوس روایتهای مختلف که هر کدام با هدف تحت فشار قراردادن ایران از یک سو و وارد آوردن هجمه به مقامات اتحادیه میهنی به جهت ایجاد هزینه برای آنها در راستای اجرایی کردن توافقنامه با ایران صورت گرفت، حساب اینستاگرامی منتسب به بهزاد خسروی نیز با انتشار ویدئویی کوتاه به شرح ماوقع داستان بازگشت وی پرداخت.
خسروی در ویدئویی منتشر شده گفت با توجه به اینکه حزب دموکرات کردستان ایران هیچ حمایتی جهت تمدید اقامت وی در اقلیم نداشت، خسروی با اراده خود و همکاری اتحادیه میهنی کردستان عراق، خود را تسلیم ایران کرد. اما پس از انتشار ویدئوی مزبور به نظر آمد هرچند توانست کمی از سنگینی روایتِ تحویل اجباری خسروی توسط اتحادیه میهنی به ایران بکاهد، اما از سوی دیگر تردیدها را نسبت به ابعاد مختلف این موضوع مضاعف کرد! برخی از ابهاماتی که در مسأله وجود داشت و در فضای مجازی و رسانهها نسبت به آنها سوال میشد این بود که آیا واقعاً اقلیم کردستان او را تحویل ایران داده یا اینکه بهزاد خسروی با اراده خودش تسلیم ایران شده و اینکه اگر چنین است، چرا وی در زندان به سر میبرد؟
جهت فهم بهتر این مسأله خوب است اشارهای به این مهم داشته باشیم که بر اساس بندهای مندرج در توافقنامه مشترک امنیتی ایران و عراق، افراد ضد انقلاب کُردی سه راه بیشتر پیش روی خود ندارند! نخست آنکه، افراد جنایتکار گروههای تروریستی کُردی مستقر در اقلیم شمال عراق باید در محاکم آن کشور محاکمه یا اینکه به ایران استرداد شوند موضوعی که قوه قضائیه ایران و شخص کاظم غریبآبادی معاون امور بینالملل این قوه پیگیر آن است. در این ارتباط هم گویا لیست اولیهای از افراد تحویل دستگاه قضایی عراق و وزارت امور خارجه این کشور شده است. دوم آنکه، افراد فوق میتوانند تسلیم ایران شوند کما اینکه در سالهای ابتدائی انقلاب نیز بر اساس حکم عفو عمومی حضرت امام (ره)، بسیاری از افراد نادم و پشیمان عضو این گروهکها که دستشان به خون کسی آلوده نشده بوده، به داخل کشور بازگشتند و تسلیم شدند.
در خصوص راهکار دوم باید این را هم گفت که طبیعتاً و بر اساس رویههای قانونی افرادی که تسلیم میشوند یکی دو روز در اختیار دستگاه قضایی و ضابطین به جهت طی روال اداری حضور دارند و پس از آن با اخذ تعهدات لازم آزاد و به زندگی عادی خود همچون یک شهروند عادی مشغول میشوند. راه سوم پیش روی این افراد نیز اخراج از خاک عراق است. در واقع باتوجه به اینکه در قوانین عراق نیز تصریح شده که خاک عراق نباید مورد استفاده تروریستها علیه کشورهای همسایه قرار گیرد، دیگر این گروههای مسلح تروریستی نمیتوانند فعالیتی علیه ایران از خاک عراق داشته باشند. حال باید دید با این تفاسیر بهزاد خسروی در کدامیک از دستههای فوق میگنجد؟ بر اساس آنچه خودش در ویدئو منتشر شده گفته، وی به دلیل عدم تمدید اقامت حضورش در اقلیم، به آسایشِ اتحادیه میهنی مراجعه کرده و خود را تسلیم ایران کرده است.
به معنای دیگر، با توجه به اینکه از این پس اقلیم کردستان عراق به واسطه عضویت یا حمایت احزاب ضد انقلاب کُردی به افراد مجوز اقامت نمیدهد، بهزاد خسروی نیز دو راه بیشتر پیش روی خود نداشت، یا اینکه تسلیم ایران میشد یا اینکه نهایتا و به ناچار توسط دستگاه امنیتی اقلیم کردستان و در قالب توافقنامه، به ایران استرداد میشد.
با این شرایط به نظر میآید خسروی تصمیم هوشمندانهای اتخاذ کرده و با پیش دستی و خود را در قالب فرد تسلیمی به ایران معرفی کرده تا از مواهب و مزایای ندامت و پشیمانی عضویت در گروهها نیز استفاده کند و بتواند در ایران زندگی طبیعی داشته باشد. اما این احتمال هم متصور است که اتحادیه میهنی کردستان عراق نیز روغن ریخته را نذر امامزاده کرده باشد و به نوعی تحویل بهزاد خسروی را در قالب توافقنامه استرداد خرج کرده باشد تا به نوعی خودش را به ایران نزدیک نشان داده باشد! در نهایت به این نکته هم اشارهای داشته باشیم که چرا خسروی در روزهای ابتدایی ورود به ایران روانه زندان شده؟
هرچند در سطور فوق پاسخ این ابهام داده شده، اما تکرار آن خالی از لطف نیست که روال تسلیمیها همین است و این افراد چند روزی را جهت طی مراحل اداری تحت الحفظ و در زندان قرنطینه میمانند. حتما در روزهای آینده ابعاد بیشتری از این ماجرا مشخص خواهد شد، اما آنچه که به نظر میرسد بهزاد برای فرار از استرداد اجباری، راه درست و عاقلانه تسلیم شدن پیش دستانه را انتخاب کرده است، بههرحال تعیین تکلیف وضعیت افراد فوق و برخورداری از یک زندگی عادی در ایران قطعا بهتر از زندگی توأم با استرس در عراق است. اما چرا اینقدر بهزاد خسروی مورد توجه رسانههای معاند قرارگرفت؟ فراموش نشود بزرگترین ضربهای که طی روزهای اخیر به ضد انقلاب وارد شده تخلیه مقرات کومله بوده است.
تخلیه مقرات زرگویز برای ضد انقلاب بسیار گران تمام شد که واکنشهای شبکههای معاند و ضد انقلاب و بیگانه عمق فاجعه برای آنها را نشان میدهد. اقدامی که یادآور تخلیه مقرات منافقین در عراق است و ضربه بزرگی بر پیکره آنها به حساب میآید. در حال حاضر برای تحت شعاع قرار دادن این مطلب در رسانهها، حفظ روحیه اعضا و هواداران و کاستن از عمق فاجعه، در رسانهها موضوع بهزاد خسروی را برجسته کردهاند که در این خصوص نیز راه به جایی نخواهند برد.
به معنای دیگر، با توجه به اینکه از این پس اقلیم کردستان عراق به واسطه عضویت یا حمایت احزاب ضد انقلاب کُردی به افراد مجوز اقامت نمیدهد، بهزاد خسروی نیز دو راه بیشتر پیش روی خود نداشت، یا اینکه تسلیم ایران میشد یا اینکه نهایتا و به ناچار توسط دستگاه امنیتی اقلیم کردستان و در قالب توافقنامه، به ایران استرداد میشد. با این شرایط به نظر میآید خسروی تصمیم هوشمندانهای اتخاذ کرده و با پیش دستی و خود را در قالب فرد تسلیمی به ایران معرفی کرده تا از مواهب و مزایای ندامت و پشیمانی عضویت در گروهها نیز استفاده کند و بتواند در ایران زندگی طبیعی داشته باشد. اما این احتمال هم متصور است که اتحادیه میهنی کردستان عراق نیز روغن ریخته را نذر امامزاده کرده باشد و به نوعی تحویل بهزاد خسروی را در قالب توافقنامه استرداد خرج کرده باشد تا به نوعی خودش را به ایران نزدیک نشان داده باشد! در نهایت به این نکته هم اشارهای داشته باشیم که چرا خسروی در روزهای ابتدایی ورود به ایران روانه زندان شده؟ هرچند در سطور فوق پاسخ این ابهام داده شده، اما تکرار آن خالی از لطف نیست که روال تسلیمیها همین است و این افراد چند روزی را جهت طی مراحل اداری تحت الحفظ و در زندان قرنطینه میمانند. حتما در روزهای آینده ابعاد بیشتری از این ماجرا مشخص خواهد شد، اما آنچه که مسلم است بهزاد برای فرار از استرداد اجباری، راه درست و عاقلانه تسلیم شدن پیش دستانه را انتخاب کرده است، بههرحال تعیین تکلیف وضعیت افراد فوق و برخورداری از یک زندگی عادی در ایران قطعا بهتر از زندگی توأم با استرس در عراق است.
اما چرا اینقدر بهزاد خسروی مورد توجه رسانههای معاند قرارگرفت؟ فراموش نشود بزرگترین ضربهای که طی روزهای اخیر به ضد انقلاب وارد شده تخلیه مقرات کومله بوده است. تخلیه مقرات زرگویز برای ضد انقلاب بسیار گران تمام شد که واکنشهای شبکههای معاند و ضد انقلاب و بیگانه عمق فاجعه برای آنها را نشان میدهد. اقدامی که یادآور تخلیه مقرات منافقین در عراق است و ضربه بزرگی بر پیکره آنها به حساب میآید. در حال حاضر برای تحت شعاع قرار دادن این مطلب در رسانهها، حفظ روحیه اعضا و هواداران و کاستن از عمق فاجعه، در رسانهها موضوع بهزاد خسروی را برجسته کردهاند که در این خصوص نیز راه به جایی نخواهند برد.